مقاله پژوهشی
احمد عادل ساکی؛ محمد جواد پورعابد؛ رسول بلاوی؛ علی خضری
چکیده
تقنیة الحُلم غالباً ما تُوظّف فی روایات تیّار الوعی باعتبارها طاقة شعوریّة تکشف جوانب مهمّة من حیاة الشخصیّات الذهنیّة والنفسیّة، وتحفیزاً لغویاً هامّاً یسهم فی سیر مفهوم الحُلم (اللاوعی) فی الروایة. إنَّ دراسة المحفّزات اللغویّة فی الروایات الحُلمیّة تلعب دوراً بارزاً فی تحفیز سیاق الحکی وإثراء دلالة النصّ وفهمه. نظراً لطبیعة ...
بیشتر
تقنیة الحُلم غالباً ما تُوظّف فی روایات تیّار الوعی باعتبارها طاقة شعوریّة تکشف جوانب مهمّة من حیاة الشخصیّات الذهنیّة والنفسیّة، وتحفیزاً لغویاً هامّاً یسهم فی سیر مفهوم الحُلم (اللاوعی) فی الروایة. إنَّ دراسة المحفّزات اللغویّة فی الروایات الحُلمیّة تلعب دوراً بارزاً فی تحفیز سیاق الحکی وإثراء دلالة النصّ وفهمه. نظراً لطبیعة التحفیز اللغویّ القائمة على الکشف عن الحوافز المدرجة فی السرد الحُلمی، تسعی هذه الدراسة عبر منهجها الوصفی- التحلیلی إلی ولوج عالم السرد فی روایة "وحدها شجرة الرمّان" للروائی العراقی سنان أنطون لتتحسّس مطبّات اللاوعی فیه، عبر دراسة التحفیز اللغویّ لأحلام الروای الموظّفة فی الروایة والتی تعکس خوائه النفسی أو شعوره بالقلق والخوف فی وطنه الجریح، وذلک لغرض التمکّن من فهم المسارات الدلالیّة المتمثّلة فی الروایة من منظار رؤی رمزیّة؛ وقد توصّلت هذه الدراسة لنتائج منها أنَّ هذه الأحلام ظهرت علی مستویین: أحلام منامیة وأحلام یقظة خاضعة للتدخّل، ترتقی إلی مستوی الکوابیس، مرتبطة بالتمظهرات السیاسیّة الاجتماعیّة الألیمة الناتجة عن الاحتلال والاحتقان الطائفی، کما استنتجت أنَّ المقاطع الحُلمیة التی أوردها الکاتب تخدم حبکة الروایة، فهی لم تکن لتجسید رغبات مکبوتة بل مهرباً نفسیاً ومعادلاً موضوعیاً فی حیاة البطل ومأساته، بالإضافة إلی أنَّ الکاتب قد وظّف أقسام التحفیز اللغویّ المتمثّلة فی التفتیت والاغتراب اللغویّین وأنواعهما فی تقنیة الحُلم وذلک لدوره الفاعل فی بناء نسیج المقاطع الحُلمیّة.
مقاله پژوهشی
رسول بلاوی؛ فاطمه نعمتی؛ صادق البوغبیش
چکیده
مردم عرب خطّۀ خوزستان فرهنگ و تفکّرات خود را علاوه بر جامعۀ عرب از بقیۀ اقوام همجوار کسب کردهاند، این داد و ستد دوجانبه موجب ایجاد گنجینه زبانی و فرهنگی پرباری شده است. پژوهش و بررسی در زبان و فرهنگ این مردمان به ویژه ضربالمثلها میتواند دریچهای برای تبیین بسیاری از موضوعات مرتبط با زنان عرب ایران باشد. این زنان در نقش مادر، ...
بیشتر
مردم عرب خطّۀ خوزستان فرهنگ و تفکّرات خود را علاوه بر جامعۀ عرب از بقیۀ اقوام همجوار کسب کردهاند، این داد و ستد دوجانبه موجب ایجاد گنجینه زبانی و فرهنگی پرباری شده است. پژوهش و بررسی در زبان و فرهنگ این مردمان به ویژه ضربالمثلها میتواند دریچهای برای تبیین بسیاری از موضوعات مرتبط با زنان عرب ایران باشد. این زنان در نقش مادر، همسر، خواهر و دختر، در بسیاری از ضربالمثلها جایگاه والایی داشته و از آنها به نیکی یاد میشود. البته در پارهای از ضربالمثلها نیز، عنصر زن متهّم به شیطنت، سادگی، ضعف، حیلهگری و نیرنگ شده است که در رفتار با آنها جانب احتیاط را باید در نظر گرفت. این پژوهش با هدف تحلیل انتقادی گفتمان بازتابیافته درباره زنان در ضربالمثلهای عربی خوزستان و با بهرهگیری از نظریۀ فرکلاف به شیوۀ میدانی - تحلیلی نگاشته شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که جامعه عرب خوزستان به سان دیگر ملتها و اقوام با استفاده از ضربالمثلها به بازتولید روابط بین عناصر مختلف نظام اجتماعی مانند خانواده، تبار، ازدواج، قدرت میپردازد و زن را به اشکال متعدّدی همچون زن مثبت، منفی، توأمان مثبت و منفی ترسیم میکند. در این گفتمان، قدرت، از آنِ مرد است، و گاهی زنی را به زنی دیگر با توجه به نقش و جایگاه اجتماعی وی برتری میدهند. الگوی غالب در گفتمان ضربالمثلها اینست که به زن در نقش مادر و خواهر نگاه مثبتی وجود دارد اما در ضربالمثلهای مبتنی بر نظام خویشاوندی و روابط قبیلهای، تبعیض و نابرابری جنسیتی به طرز قابل توجهی نمود مییابد.
مقاله پژوهشی
فاطمه بوعذار؛ حسین مهتدی؛ رسول بلاوی؛ محمدجواد پورعابد
چکیده
من النظریات التی لاقت رواجًا أکادیمیًا فی الحقل الأدبی واللسانی، هی النظریة التداولیة، التی اتخذت اللغة وأفعالها مساحة لاختباراتها التحلیلیة، ذلک أنّها عکس المدرسة الشکلانیة لا تعنی باللغة وحدها، إنّما تبحث عما یقع خلف اللغة، بمعنى أنّها تأخذ بتحلیل الجانب غیر المکشوف فی النص، فتعید صیاغته وکشفه على ضوءها، وعلیه أجریت دراسات ...
بیشتر
من النظریات التی لاقت رواجًا أکادیمیًا فی الحقل الأدبی واللسانی، هی النظریة التداولیة، التی اتخذت اللغة وأفعالها مساحة لاختباراتها التحلیلیة، ذلک أنّها عکس المدرسة الشکلانیة لا تعنی باللغة وحدها، إنّما تبحث عما یقع خلف اللغة، بمعنى أنّها تأخذ بتحلیل الجانب غیر المکشوف فی النص، فتعید صیاغته وکشفه على ضوءها، وعلیه أجریت دراسات کثیرة على أعمال أدبیة کبیرة، سواء کان فی الأدب السردی أو الشعری، وقد تأثر المجال الأکادیمی العربی بهذه النظریة فرحبت به الأوساط الأکادیمیة العربیة، لذلک اتخذت هذه الدراسة النظریة التداولیة منهجًا لتحلیل مستوى الخطاب وإمکانیاته فی دیوان "الخیل والرماد" للشاعرة حصة البادی، ذلک بمساعدة آلیات المنهج التی أفردت لها الدراسة عدة محاور، وهی الإشاریات وأفعال الکلام والإنجازیة المباشرة وغیر المباشرة، إذ إنّ هذه الدراسة التحلیلیة تهدف إلى تحلیل الخطاب الشعری من خلال الأفعال، والظروف الاجتماعیة والنفسیة والسیاسیة التی أحاطت بالخطاب الشعری الأدبی لحصة البادی، ومدى تواشج هذه الظروف بالذات الکاتبة معتمدة علی الأسلوب التوصیفی-التحلیلی، وأهم ما توصّل إلیه هذا البحث أنّ الخطاب بأوجهه العدیدة یتطلب التداول من الشخص بعینه إلى مجموعة محددة، ویصح العکس أیضًا، لا سیما وأنّ الرسالة المتداولة من المرسِل إلى المرسل إلیه تحمل خلف لغتها قصدیة کاتبها، کما أنّ الدراسة رصدت حضورًا لافتًا للأفعال الإشاریة فی الدیوان وکانت تحیل إلى قضایا شمولیة وعامة تتناسب مع القارئ العام، موجِّهة له خطابها العام مما أسهمت فی تشکیل الرؤی التواصلیة بین الشاعرة ومتلقیها، فیما کانت الأفعال الکلامیة غیر مباشریة فی أغلبها وتأثیریة لکونها تطرح مشاعر الذات الکاتبة تجاه الأحداث الکونیة.
مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
سمیه کاظمی نجف آبادی؛ آزاده منتظری
چکیده
شهدت نظریة المقولة تحولا جذریا تزامنا مع ظهور التداولیات اللسانیة والتداولیات المعرفیة التی أثّرت فی التداخل بین العلوم المعرفیة واللغة، فتخلصت من قیود أسس النظریة التقلیدیة المتمثلة فی التفکیر المنطقی الأرسطی، وتطورت نظریاتها إلی أن جاء جورج لایکوف وفتح مجالا واسعا لدراسة هذه الظاهرة وآفاقها المعرفیة، فاعتبرت المقولة عملیة ...
بیشتر
شهدت نظریة المقولة تحولا جذریا تزامنا مع ظهور التداولیات اللسانیة والتداولیات المعرفیة التی أثّرت فی التداخل بین العلوم المعرفیة واللغة، فتخلصت من قیود أسس النظریة التقلیدیة المتمثلة فی التفکیر المنطقی الأرسطی، وتطورت نظریاتها إلی أن جاء جورج لایکوف وفتح مجالا واسعا لدراسة هذه الظاهرة وآفاقها المعرفیة، فاعتبرت المقولة عملیة ذهنیة تلعب دورا بارزا فی تحدید الصور الذهنیة التی تؤدی إلی خلق العلاقات والترابطات بین الکلمات، ولها دور أساسی فی نمو الدلالة وتطویر الأنساق التصوریة التی تتغیر عبر التاریخ وفقا للمعطیات التجریبیة والثقافیة. و«البنت» فی اللغة العربیة من المفردات التی تنتمی إلی شبکة استعاریة موسّعة، وتشکل رأس الإضافة فی عدة من البنیات الترکیبیة الثنائیة وتدور حولها شبکة من المعانی التی تعتبر من المعانی الهامشیة العنقودیة التی ترتبط بنسق تصوری وثقافی معین، لذلک یحاول هذا البحث معرفة الصور الإدراکیة، وکشف اللثام عن التوزیع الدلالی للفظة «البنت» عبر المنهج الوصفی التحلیلی، وعلی ضوء نظریة جورج لایکوف الموسعة فی المقولة لاستجلاء الإیحاءات الدلالیة لهذه الکلمة ورسم الشبکة التصوریة التی تحوم حولها. ومن أهمّ ما توصّل إلیه البحث أن «البنت» تتعدی المعنی المعجمی إلی عدة من الإیحاءات الدلالیة، والدلالة علی المولود والنتیجة هی الرکیزة الأساسیة التی أدّت إلی التوسیع الدلالی فی هذه الکلمة، وهی ترتبط ارتباطا وشیجا بالمعنی المرکزی. وقد اتسعت دائرة شبکتها التصوریة، فتتمیز بأبعاد استعاریة أخری تمثّلت فی ربطة الترکیز علی الاحتواء، والجزئیة، والدلالة علی الخصوص، والملازمة، والأداة الملازِمة، والاختصاص، والمشابهة.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
پیمان صالحی؛ مسلم خزلی؛ مینا پیرزادنیا؛ رامین آبسالان
چکیده
نشانهشناسی به عنوان یکی از شیوههای نقد ادبی در ادبیات نوین جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است و بررسی نشانههای زبانی ابعاد تازه و نامکشوفی از دنیای درون متن را برای خواننده بازگو میکند. یکی از نظریهپردازان مشهور در نشانهشناسی چارلز سندرس پیرس آمریکایی است که با رد دوجهی بودن ساختار نشانه و ارائۀ الگوی سه وجهی خود برای ...
بیشتر
نشانهشناسی به عنوان یکی از شیوههای نقد ادبی در ادبیات نوین جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است و بررسی نشانههای زبانی ابعاد تازه و نامکشوفی از دنیای درون متن را برای خواننده بازگو میکند. یکی از نظریهپردازان مشهور در نشانهشناسی چارلز سندرس پیرس آمریکایی است که با رد دوجهی بودن ساختار نشانه و ارائۀ الگوی سه وجهی خود برای نشانه به مطالعات نشانهشناسی نظم و ترتیب خاصی بخشید. عبدالعظیم فنجان شاعر نوگرای عراقی که عشق و مضمونهای عاشقانه جزء اصلیترین اغراض شعری اوست و زبان شعری نوین و استفادۀ هنرمندانۀ وی از نشانههای زبانی باعث تمایز سبک بیانی او میشود. پژوهش حاضر میکوشد با روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر الگوی سه وجهی پیرس به بررسی شکلگیری نشانههای سازندۀ مفهوم عشق در شعر عبدالعظیم فنجان بپردازد و نقش سه جزء نشانه یعنی بازنمون، موضوع و تفسیر را در خلق مضمونهای عاشقانه را نقد و بیان کند. از نتایج پژوهش چنین استنباط میشود که نشانههای مربوط به عشق در قالب رمزگانهای زمانی، مکانی، بینامتنی و محور جانشینی و همنشینی تولید میشوند و بازنمون هرکدام از آنها بر اساس مقولۀ اوّلیت حالت کیفی و بُعد تصویری و صدایی نشانه را به تصویر میکشد و موضوع بر پایۀ مقولۀ ثانویت بُعد عملی تجربههای عاطفی شاعر در جهان واقع نشان میدهد و با توجه به مقولۀ ثالثیت تفسیر نشانه مفهومی کلّی را بیان میکند که در تمام ابیات قصیده تنیده شده است.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
عبدالعلی آل بویه لنگرودی؛ لیلا صادقی نقدعلی
چکیده
اللغة الشعریة هی صیاغة خاصة للغة المعیاریة مع مراعاة الجوانب القیّمة الفنیة والفلسفیة والجمالیة، بدلاً من مجرد التواصل. واللغة الشعریة کواقعة أسلوبیة فی معناها العام. الشاعر لا یتحدث کما یتحدث الناس جمیعاً بل إن لغته شاذة وفیها إنزیاح، وهذا الإنزیاح هو الذی یکسبها أسلوباً، فالشعریة هی علم الأسلوب الشعری. واللغة إحدی العناصر الرئیسیة ...
بیشتر
اللغة الشعریة هی صیاغة خاصة للغة المعیاریة مع مراعاة الجوانب القیّمة الفنیة والفلسفیة والجمالیة، بدلاً من مجرد التواصل. واللغة الشعریة کواقعة أسلوبیة فی معناها العام. الشاعر لا یتحدث کما یتحدث الناس جمیعاً بل إن لغته شاذة وفیها إنزیاح، وهذا الإنزیاح هو الذی یکسبها أسلوباً، فالشعریة هی علم الأسلوب الشعری. واللغة إحدی العناصر الرئیسیة والمهمة فی المسرحیة. رغم أن لغة المسرحیة کانت فی المسرح القدیم شعریة لکن التغییرات والتطورات فی حیاة الناس والأعمال الأدبیة الأخرى لقد تسبب فی أن تقترب لغة المسرح من لغة الناس بالتوازی مع هذه التغییرات. تهدف هذه الدراسة إلی معالجة شعریة اللغة فی المسرحیة الشعریة الأخیرة "بعد أن یموت الملک" لصلاح عبد الصبور معتمداً علی المنهج الوصفی – التحلیلی. ومن أهمّ النتائج التی وصلت إلیها الدراسة هی؛ لقد رکّز عبد الصبور فی هذه المسرحیة على الحرّیة فی التفکیر والتعبیر والصورة الإنسانیّة للإنسان المعاصر ووظّف التصاویر الشعریة منها الرمزیة والتراثیة التی استخرجها من التراث الشعبی والعالمی تخدم آمالا اجتماعیة وثقافیة التی تنقل حقیقة العالم العربی بل جمیع البشر. تتجلّی الصورة الموسیقیة من خلال الإیقاع الداخلی النتاجة من التکرار البیانی واللاشعوری والکروماتیکی والترنمی وتفشّی خمسة مظاهر نحویة (الاستفهام والأمر والنعت والنداء والعطف) فی المسرحیة.
مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبانشناسی کاربردی در حوزه زبان عربی
علی گنجیان؛ احیا کماسی
چکیده
علم اللغة الثقافی یدرس الأسس المعرفیة والثقافیة للمفاهیم اللغویة التی تمّ تشفیرها فی اللغة. مجموعة التجارب الجمعیة لأصحاب اللغة من العادات والاعتقادات والظواهر الاجتماعیة تعتبر الأسس الثقافیة التی هی فی العلاقة مع المفاهیم اللغویة. المفردات المختصّة بالتعبیر عن أعضاء الإنسان، نحو: العین والرأس والأذن و... قد تدلّ على أسس معرفیة ...
بیشتر
علم اللغة الثقافی یدرس الأسس المعرفیة والثقافیة للمفاهیم اللغویة التی تمّ تشفیرها فی اللغة. مجموعة التجارب الجمعیة لأصحاب اللغة من العادات والاعتقادات والظواهر الاجتماعیة تعتبر الأسس الثقافیة التی هی فی العلاقة مع المفاهیم اللغویة. المفردات المختصّة بالتعبیر عن أعضاء الإنسان، نحو: العین والرأس والأذن و... قد تدلّ على أسس معرفیة وثقافیة وتحتوی على مفاهیم المعرفة والإدراک والمشاعر. من جانب آخر، هناک علاقة دلالیة بین المفاهیم الفسیولوجیة لأعضاء جسد الإنسان والمفاهیم السوسیولوجیة فیعتقد علماء اللغة أنّ دراسة أسماء الجسد لیست منحصرة فی المفاهیم البیولوجیة بل لها بعد ثقافی واجتماعی حیث قد تعجز الترجمة عن انتقالها. من بین أسماء جسد الإنسان فی اللغة العربیة أثارت انتباهنا مفردة الأنف فرأینا استلزام البحث عنها معتمدین على المنهج الوصفی والتحلیلی ومتمسّکین بفرضیة أنّ دلالات مستخرجة من مشتقّات مفردة الأنف ومرادفاتها فی العلاقة مع البناء المعرفی والثقافی لها وتعکس ثقافة واضعیها. استهدف البحث، قراءة مختلفة عمّا سجّلته المعاجم اللغویة لمفردة الأنف ومرادفاتها فی اللغة العربیة بالاعتماد على علم اللغة الثقافی والترکیز على نظریة "وانغ لی" وهو أحد من أصحابه. قدّم "وانغ" نظریة لتغیرات المفردات من حیث المعنى فی شکل شجیرات الصبّار وذهب إلى إثبات أنّ البناء الثقافی والمعرفی یُمثّلان جذور المفردات. فتوصّلت الدراسة إلى أنّ المفاهیم المتشکّلة للأنف فی العلاقة مع الفسیولوجیة فیبدو أن الدلالات المستخرجة من الأنف ومرادفاتها اتخذت من فسیولوجیة التنفّس وموقع الأنف فی الوجه والتشمّم وتتناسب مع مفهوم الحیاة والطراوة والنشاط فترجع إلى الاعتقاد الجمعی عند العرب فی القدیم وهو أنّ الأنف منبع الحیاة ومکان استقرار الروح.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
بهمن اقازاده؛ عبدالاحد غیبی؛ مهین حاجی زاده؛ حسن اسماعیل زاده
چکیده
نشانهشناسی ادبی به عنوان یکی از شیوههای نقد ادبی به بررسی ساختار دلالتی آثار ادبی میپردازد و با تحلیل جهان درون متن، نقش نشانههای زبانی در ساخت و تولید معنای اثر ادبی را بیان میکند. نظریۀ نشانهشناسی پیرس از روشهای نقدی مناسب برای تحلیل آثار منظوم است که نشانه را به سه بخش بازنمون، موضوع و تفسیر تقسیم میکند. در این نظریه ...
بیشتر
نشانهشناسی ادبی به عنوان یکی از شیوههای نقد ادبی به بررسی ساختار دلالتی آثار ادبی میپردازد و با تحلیل جهان درون متن، نقش نشانههای زبانی در ساخت و تولید معنای اثر ادبی را بیان میکند. نظریۀ نشانهشناسی پیرس از روشهای نقدی مناسب برای تحلیل آثار منظوم است که نشانه را به سه بخش بازنمون، موضوع و تفسیر تقسیم میکند. در این نظریه مفهوم نشانه و شکل نهایی آن از ارتباط این سه جزء با هم تشکیل میشود. در شعر معاصر، شاعر به کمک نشانههای زبانی مضمونهای شعریاش را خلق میکند و به شکلی کنایی و غیرصریح اغراض شعری خود را بیان میدارد. محمد آدم شاعر مصری از شاعران نوگرایی است که مفهوم مرگ در اشعارش بازتاب وسیعی دارد و نشانهها در خلق مضمونهای شعریاش در مورد مرگ نقش مهمی ایفا میکند. مقاله حاضر میکوشد با تأکید بر نظریۀ نشانهشناسی پیرس و همچنین استفاده از مبانی نشانهشناسی رمزگانها، نشانههای مربوط به مفهوم مرگ را در اشعار محمد آدم تحلیل کند و وجوه پنهان متن شعر او را آشکار سازد. دادههای پژوهش حاکی از آن است که آدم از طریق بازنمون و تصاویر شعری و حالات مرئی همچون تصویر سقوط سنگها و عنکبوتهای بزرگ و ... روساخت متن خود را میسازد و به کمک موضوع و با ذکر جزئیات، برخی ویژگیهای مرگ نظیر ترسناک بودن و ناشناخته بودن آن، مفهوم نشانههای مربوط به مرگ را گسترش میدهد و در پایان با کمک تفسیر، مفهوم نشانه را تکمیل میکند و نگرش کلی خود نسبت به مقولۀ مرگ و زندگی را بیان میکند.
مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
زهره بهروزی؛ علی خضری؛ رسول بلاوی؛ محمد جواد پورعابد(حصاوی)
چکیده
الاستعارة المفهومیّة تقنیة لغویة حدیثة فی اللغة المعرفیّة حیث یقوم علی العلاقة بین اللّغة والإدراک وتخلق العدید من الصّور للمفاهیم الانتزاعیّة. لایکوف وجونسون حدّدا أنماط الاستعارة المفهومیّة من خلال کتابهما (الاستعارات الّتی نحیا بها) وفتحا باباً جدیداً فی البحوث اللّغویّة؛ لأنّ علم اللّغة المعرفیة یرکّز علی دراسة الاستعارة ...
بیشتر
الاستعارة المفهومیّة تقنیة لغویة حدیثة فی اللغة المعرفیّة حیث یقوم علی العلاقة بین اللّغة والإدراک وتخلق العدید من الصّور للمفاهیم الانتزاعیّة. لایکوف وجونسون حدّدا أنماط الاستعارة المفهومیّة من خلال کتابهما (الاستعارات الّتی نحیا بها) وفتحا باباً جدیداً فی البحوث اللّغویّة؛ لأنّ علم اللّغة المعرفیة یرکّز علی دراسة الاستعارة ونشأتها بناءً علی الثقافة والأفکار، رغم أنّ علم البلاغة یتناول الاستعارة بالمعالجة من جهة قوة الشاعر ومخیلته. تقنیّة الاستعارة المفهومیّة أو الإدراکیّة تحظی بدور هام فی الدّراسات اللّغویّة لأنّها تُعتبر عملیّة ذهنیّة قبل أن تکون لغویّة. اعتماداً علی هذه التقنیّة، الکتاب والشعراء یستطیعون التجسید وتصویر المفاهیم المجرّدة الانتزاعیّة بشکل أحسن، کما رأینا الاستعارة المفهومیّة میزة لغویّة عند فلیحة حسن فی دیوانها (یا أمّی)؛ بما أنّ فکرة الشاعرة فی هذا الدیوان تتمحور حول المفاهیم الإنسانیّة، والمفاهیم الاجتماعیّة، وتوظیف الاستعارة فی خدمة تعمیق المعانی والتعبیر عن مفاهیم الحرب، والفراق، والأحاسیس والعواطف، والکارثة، والروح، والزمن، والحبّ. فهذا لفت انتباهنا واعتماداً علی المنهج الوصفی التحلیلی، قمنا بدراسة الاستعارات المفهومیّة المستخدمة وتوظیفها فی دیوان (یا أمی). فقد توصلت الدّراسة إلی أنّ الشاعرة قد استفادت من الاستعارات المفهومیّة علی ثلاثة أنماطها: الاستعارة البنیویّة، والأنطولوجیّة، والاتّجاهیّة، وإنّها لم تکتف بإطار محدّد للتعبیر عن الأحاسیس، بل معتمدة علی الإبداع وخلق الاستعارات الجدیدة تعرب عن أفکارها خاصّة أحاسیسها بأنماط وتعابیر متنوّعة، وتعطی تصویراً واضحاً عمّا یؤذیها أو یفرحها؛ لتأثیر الجنس والروح اللطیفة لفلیحة حسن رأینا أنّ الشاعرة قد اعتمدت علی عناصر الطبیعة فی حقل المبدأ حینما تظهر الأحساسیس المّرة والحلوة، والروح، والنفس فی حقل المقصد.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
حسن اسماعیل زاده؛ پرویز احمدزاده هوج؛ امیر فرهنگ دوست
چکیده
دستیابی به شناختی سنجشپذیر از هویّت، همواره از دغدغههای بنیادین علوم شناختی بوده است. امروزه با پیچیدگیهای ذهنی و رفتاری انسان معاصر، کاوشهای هویّتشناسانه به مسئلهای فراگیر در انسانشناسی تبدیل شده است؛ بهگونهای که رویکردهای مختلفی را ذیل "هویّت و انواع آن" به ظهور رسانده است. در این میان، روانشناسی به ...
بیشتر
دستیابی به شناختی سنجشپذیر از هویّت، همواره از دغدغههای بنیادین علوم شناختی بوده است. امروزه با پیچیدگیهای ذهنی و رفتاری انسان معاصر، کاوشهای هویّتشناسانه به مسئلهای فراگیر در انسانشناسی تبدیل شده است؛ بهگونهای که رویکردهای مختلفی را ذیل "هویّت و انواع آن" به ظهور رسانده است. در این میان، روانشناسی به نام «جیمز مارسیا»، در ادامۀ دیدگاه «اریکسون» دربارۀ هویّت، با طرح دو متغیر "تجربۀ بحران" و "تعهدپذیری"، چهار وضعیت عملیاتی از هویّت دستهبندی میکند که عبارتند از: هویّت پراکنده، زودرس، ناتمام و موفق. در تئوری او که به "پایگاههای هویّت" مشهور است، هر یک از این مراحل، بر حسب برخورداری از عوامل تعیینکنندۀ "بحران" و"تعهد" از هم تمییز مییابند؛ رویکردی که با تحلیل رفتاری کنشها و نگرهها، ظرفیت مناسبی را برای رمانپژوهان در دستیابی به درکی روانشناختی از هویّت فراهم ساخته است. پژوهش حاضر میکوشد با بهرهجویی از مؤلفههای این رویکرد روانشناختی، هویّتیابی و نحوۀ دستیابی به آن را در رمان أزهر جرجیس به نام «النُوم فی حَقْلِ الکَرْز» که سوژههای انطباقپذیری با دیدگاه حاضر دارد، بررسی کند. از جمله دستاوردهای این جستار که بهصورت توصیفی تحلیلی فراهم آمده، ارتباط دوسویه و ناگسستنی مکان و فرد در پیشروی یا رکود و پسروی در پایگاههای هویّتی مارسیا است؛ مقولهای که نویسنده با روایتی چندلایه از جایگاه قهرمان داستانش در شهرهایی چون بغداد و اُسلو بر آن صحّه میگذارد. از دیگر نتایج قابلتوجه، همسویی خطوط چهارگانۀ داستان و پایگاههای هویّت مارسیا در تعداد شمارگان است که توجه ارادی نویسنده به این رویکرد را به شکل جدیتر تقویت بخشیده است.
مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
محمدحسن امرائی
چکیده
علم اللغة المعرفی هو فرع جدید من علم اللغة یدرس اللغة فیما یتعلق بالقوی البشریة المعرفیة الأخرى. هذا النهج، الذی حظی باهتمام متزاید فی علم اللغة فی العقود الثلاثة الماضیة، یعتبر اللغة کتعبیر عن النظام البصری للعقل. إنّ المخططات التصوریة هی أنماط متکررة ودینامیکیة للتفاعل الإدراکی والحسی الحرکی للإنسان، والتی تتکون من تجارب ذات ...
بیشتر
علم اللغة المعرفی هو فرع جدید من علم اللغة یدرس اللغة فیما یتعلق بالقوی البشریة المعرفیة الأخرى. هذا النهج، الذی حظی باهتمام متزاید فی علم اللغة فی العقود الثلاثة الماضیة، یعتبر اللغة کتعبیر عن النظام البصری للعقل. إنّ المخططات التصوریة هی أنماط متکررة ودینامیکیة للتفاعل الإدراکی والحسی الحرکی للإنسان، والتی تتکون من تجارب ذات مغزى تکون مفیدة للغایة فی علاقات الإنسان مع البیئة المحیطة به. فی السیاق ذاته، فإنّ الحرفین الجارین "مِن" و "إلی" اللذین یعادلان کلمتی "از" و "بهسویِ" فی الترجمة الفارسیة وینقلان مفهوم "البدایة" و"النهایة"، لهما استخدامات استعاریة مختلفة فی القرآن الکریم. تناول هذا المقال، بناءً على نموذج لایکوف وجونسون، باستخدام أسس الدلالات المعرفیة، المخطط المرئی للحرکة التی أنشأها حرفان جاران "مِن" و "إلی" فی القرآن الکریم. ویشمل النطاق الموضوعی لهذه الدراسة کل االمواضع التی ذکرت فیها کلمتا "مِن" و "إلی" معًا فی القرآن الکریم بأکمله. ومما یجدر بالذکر أن هذین الحرفین بمعناهما المرکزی دخلا مجالات مفاهیمیة جدیدة من خلال الاستعارات والمخططات الحرکیة وخلقا شبکة من المعانی العقلیة المختلفة التی تأثرت بتغیر العامل وسیاق النص. تشیر نتائج البحث إلى أن الفضاءات الدلالیة لحرفَی "مِن" و "إلی" لقد کسرت إطار المعانی القاموسیة وقُدمت على مستوى أعلى منها. لذلک، فإن الشبکة الدلالیة للحرفین المذکورین، بصرف النظر عن المعنى الأساسی لـ "البدایة" و"النهایة"، تشمل أعضاء آخرین للمعانی مثل: النقل والرحلة من الأمور المجردة مثل الکفر والإیمان والروح و ... إلخ. کما قد أخذ هذان الحرفان الجاران، مع بعضهما البعض، نوعًا من مهمة التخطیط وقاما بتوضیح مخططات الحجم والحرکة والقوة والاتجاه التی تم فحصها بالأدلة القرآنیة.
مقاله پژوهشی
عبدالله نوری زاد؛ ابوالفضل رضایی؛ محمد ابراهیم خلیفه شوشتری
چکیده
عبدالقاهر الجرجانی صاحب "نظریة النظم" یرى إعجاز القرآن الکریم الأدبی فی نظمه البدیع، حیث إنَّ المفردات منسجمة بعضها ببعض فی اللفظ، وفی ائتلاف تام مع المعنى. ففی استخدام کل مفردة حکمة، وفی ترک اختیار لفظ مترادف سر بدیع. ثم الجمل بشتى أسالیبها فی انسجام کامل فیما بینها لفظاً ومعنىً مع مراعاة تامة لقواعد النحو وأسس علم البلاغة. فهو لم ...
بیشتر
عبدالقاهر الجرجانی صاحب "نظریة النظم" یرى إعجاز القرآن الکریم الأدبی فی نظمه البدیع، حیث إنَّ المفردات منسجمة بعضها ببعض فی اللفظ، وفی ائتلاف تام مع المعنى. ففی استخدام کل مفردة حکمة، وفی ترک اختیار لفظ مترادف سر بدیع. ثم الجمل بشتى أسالیبها فی انسجام کامل فیما بینها لفظاً ومعنىً مع مراعاة تامة لقواعد النحو وأسس علم البلاغة. فهو لم یر الأصالة للفظ أو المعنى، بل کل من جمالیات اللفظ والمعنى فی خدمة سیاق الکلام. ثم عبدالقاهر ما فسَّر القرآن الکریم على أساس نظریته إلا قلیلاً، فقمنا بتطبیقها عملیَّاً على أربع آیات محددة من سورة یوسف بالاستفادة من المنهج الوصفی-التحلیلی. فوصلنا من خلال دراستنا التحلیلیة بعد تطبیق النظریة على آیات المقطع لکونها على أساس الحوار الدعوی أنَّ المفردات المستخدمة من حیث النظم اللفظی رقیقة مع مراعاة کمال الاحترام لجلب الفتیین، واختار یوسف (ع) ألفاظ نکرة بکثیر لتشمل مظاهر الشرک بکاملها، وسبک الجمل بأنواع الأسالیب التأکیدیة لفظاً، والنداء للبعید لجلب ثقتهما والاستئناس بهما مع مراعاة الإیجاز اللفظی الذی یدعو إلیها الحوار الدعوی. ثم من منظر النظم المعنوی أنَّ المفردات والجمل فی ارتباط وثیق مع المعنى بما فی الجمل من رابطة علیَّة تقدیماً وتأخیراً لإقناع المخاطب جملة بجملة. فهذه الأسالیب المتعلقة بالنظم اللفظی والمعنوی فی ائتلاف تام فیما بینهما لیکونا تعبیرین صادقین عن السیاق الکلی للمقطع.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
عذرا دریس؛ ناصر زارع؛ خداداد بحری؛ سید حیدر فرع شیرازی
چکیده
حظیت اللغة باهتمام کثیر من جانب اللغویین والباحثین ولا سیّما اللسانیین منهم، فظهرت نظریات عدیدة تناولتها بشتّى أنواعها ومن تلک النظریات هی نظریة التواصل اللغوی أو اللسانی لرومان جاکبسون. طرح رومان جاکبسون النظریة التواصلیة على أساس وظائف اللغة الستّ؛ وهی الوظائف الّتی لا یتحقق الحدث الکلامی إلّا بواسطتها. وتُعَدُّ النصوص الشعریة ...
بیشتر
حظیت اللغة باهتمام کثیر من جانب اللغویین والباحثین ولا سیّما اللسانیین منهم، فظهرت نظریات عدیدة تناولتها بشتّى أنواعها ومن تلک النظریات هی نظریة التواصل اللغوی أو اللسانی لرومان جاکبسون. طرح رومان جاکبسون النظریة التواصلیة على أساس وظائف اللغة الستّ؛ وهی الوظائف الّتی لا یتحقق الحدث الکلامی إلّا بواسطتها. وتُعَدُّ النصوص الشعریة من الأجناس الأدبیة المقترنة بالتواصل اللغوی؛ لأنّها أداة التواصل ما بین الشاعر والمتلقّی. تسعى هذه الدّراسة إلى تناول نظریة التواصل اللغوی فی شعر الشاعر العمانی طلال الصلتی معتمدةً على المنهج الوصفی-التحلیلی. ولقد تطرّقت الدّراسة إلى وظائف اللغة الستّ فی شعر الشاعر وهی: الوظیفة الانفعالیة والوظیفة الانتباهیة والوظیفة الإفهامیة والوظیفة المرجعیة والوظیفة المیتالسانیة أو ما وراء اللغة والوظیفة الشعریة. وفی النهایة توصّلت إلى بعض النتائج منها: اختار الشاعر فی الوظیفة الإفهامیة الألفاظ المتداولة وتجنّب التعقید، وتجلّت الوظیفة الانتباهیة فی النصوص التی استهدفت التأثیر فی الرّب سبحانه وتعالى وفی حبیبة الشاعر، فلم یبثّ الشاعر رسائله للقارئ فقط. وجاءت نصوصه المؤدیة للوظیفة المرجعیة کتقاریر واضحة لتبیین هواجسه للمتلقّی.
مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
عبدالباسط عرب یوسف آبادی
چکیده
از منظر زبانشناسی شناختی، نظامِ مفهومی که انسان بر اساس آن فکر میکند و سخن میگوید ماهیتی مبتنی بر استعاره دارد؛ بنابراین استعاره بخش مهمی از زبان را تشکیل میدهد و میتواند یکی از راههای شناخت ساختار روانی افراد جامعه و مفاهیم ذهنی آنها باشد. بهتبع آن، استعارة برگرفته از فناوری نیز میتواند بیانکنندة ساختار روانی گویشوران ...
بیشتر
از منظر زبانشناسی شناختی، نظامِ مفهومی که انسان بر اساس آن فکر میکند و سخن میگوید ماهیتی مبتنی بر استعاره دارد؛ بنابراین استعاره بخش مهمی از زبان را تشکیل میدهد و میتواند یکی از راههای شناخت ساختار روانی افراد جامعه و مفاهیم ذهنی آنها باشد. بهتبع آن، استعارة برگرفته از فناوری نیز میتواند بیانکنندة ساختار روانی گویشوران زبان و مفاهیم ذهنی آنها دربارة نحوة مواجهة انسان با فناوری و چگونگی تعامل این دو با هم باشد. در این پژوهش تلاش شده با تکیهبر روش توصیفی-تحلیلی، استعارة مفهومی «انسان، فناوری است» در زبان محاورة عربی بررسی شود. نتایج نشان میدهد در زبان محاورة عربی یک مدل شناختی-آرمانی از ارتباط انسان و فناوری وجود دارد که در آن، قلمرو منبع شامل عناصری همچون «ماشین»، «تلفن همراه»، «رایانه»، «اینترنت» و «صنعت» است و «انسان» بهعنوان قلمرو هدف، نقطة ثقل این مدلِ شناختی است. بنابراین استعارة مفهومی «انسان، فناوری است» با تمامی اجزایش، بهطور ناخودآگاه در زبان محاورة عربی برانگیختهشده و نگاشت استعاری میان قلمرو منبع و هدف را پدید میآورد. نگاشتی که بر مبنای آن مفاهیم انتزاعی با زبانی ساده و ملموس بیان میشود و بهنوعی تداعیگر استیلای فناوری بر ذهن و زبان انسان و ناتوانی او در برابر فناوری است.
مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
حجت رنجی؛ سید محمد میرحسینی؛ احد پاشازانوش؛ علیرضا نظری
چکیده
آیه نور از دیر باز مورد توجه بیشتر قرآن پژوهان بوده است. خداوند بهرغم نفی قاطع هر گونه همانندی بین ذات الهی خویش و دیگر کائنات، در این آیه توحیدی از تمثیل و زبان تمثیلی استفاده کرده است. مفسران قرآن عمدتاً آیه مذکور را بر اساس اعتقاد به معنای ظاهری و باطنی تفسیر کردهاند و هر مفسر با اصل قرار دادن یکی از این دو درصدد معنایابی این ...
بیشتر
آیه نور از دیر باز مورد توجه بیشتر قرآن پژوهان بوده است. خداوند بهرغم نفی قاطع هر گونه همانندی بین ذات الهی خویش و دیگر کائنات، در این آیه توحیدی از تمثیل و زبان تمثیلی استفاده کرده است. مفسران قرآن عمدتاً آیه مذکور را بر اساس اعتقاد به معنای ظاهری و باطنی تفسیر کردهاند و هر مفسر با اصل قرار دادن یکی از این دو درصدد معنایابی این آیه بر آمده است. این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی با انتخاب تفاسیر سه مفسر بزرگ: سید مرتضی، ملاصدرا و سلطان محمد گنابادی به بررسی تفسیر آنها از آیه نور و مقایسه آنها میپردازد. این مفسران با گرایش فکری مختلف و گاهی متضاد رویکرد متفاوتی در فرآیند فهم معنای این آیه داشتهاند؛ علی رغم اینکه هر سه از معنای ظاهری عدول میکنند، سید مرتضی آیه را با اصل قرار دادن ادله عقلی، در محدوده زبان عربی و قابلیتهای آن میفهمد؛ زیرا کلام الهی نوعی خطابه است. در مقابل، ملاصدرا و گنابادی قائل به معنای باطنی آیات بوده و قرآن را کلامی رمزگونه میدانند که ظرفیت معنایی بالایی داشته و لازمه دریافت معنای آن، مکاشفه و درون سازی معنوی است. کار سید مرتضی به معنای سنتی همان تفسیر مبتنی بر عقل و زبان است که در این مسیر از دانش زبانی و کلامی خود بهره برده، ولی این کوشش برای فهم معنا در نزد ملاصدرا و گنابادی بیشتر تأویل به معنای تطبیق آیه بر مصادیق متعدد و حتی بیشمار است.
مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
ایمان قنبری اقدم؛ علی اکبر محسنی؛ وحید سبزیان پور؛ علی سلیمی قلعه ئی
چکیده
طارق بکاری (1988م) نویسندۀ اهل مراکش، از نویسندگان توانایی است که با قلم شیوا و هنرمندانه خود توانسته است بخش قابل توجّهی از مشکلاتی که دامنگیر جامعۀ مراکش و جامعۀ اسلامی- عربی شده است را موشکافانه مورد نقد قرار دهد. رمّان «القاتل الأشقر» یکی از آثار برجستۀ اوست که وی در آن ناهنجاری-هایی همچون، رواج روسپیگری، بحران هویت، قتل ...
بیشتر
طارق بکاری (1988م) نویسندۀ اهل مراکش، از نویسندگان توانایی است که با قلم شیوا و هنرمندانه خود توانسته است بخش قابل توجّهی از مشکلاتی که دامنگیر جامعۀ مراکش و جامعۀ اسلامی- عربی شده است را موشکافانه مورد نقد قرار دهد. رمّان «القاتل الأشقر» یکی از آثار برجستۀ اوست که وی در آن ناهنجاری-هایی همچون، رواج روسپیگری، بحران هویت، قتل و کشتار و... را مورد بررسی قرار داده است. عنوان این اثر، سرشار از نشانههای است که او با هوشمندی خاصی آن ها را در اثر گنجانده است. نویسندگان در این جستار بر آن بودهاند تا با روشی نشانهشناسانه به بررسی نشانههای موجود در عنوان رمان «القاتل الأشقر» بپردازند. نتایج بررسیها نشان میدهد که کلمۀ «القاتل» علاوه بر معنای ظاهری آن، اشاره به حوادث کشندهای همچون تجاوزهای دوران کودکی، آسیب عاطفی و از دست رفتن حیثیت در رابطه با شامّة، بحران هویت و ... به حوادثی دارد که بخشی از شخصیت أشقر را به نابودی کشاندهاند. همچنین، واژه الأشقر، از لحاظ نمادین میتواند به داغ ننگ ناشی از نامشروع بودن، خاص بودن، و مفاهیمی از این دست اشاره داشته باشد که ارتباط و همنشینی آن با «القاتل» این مسئله را توجیه میکند. وی در این اثر به شیوۀ هنرمندانهای روند تحوّل شخصیت أشقر به قاتلی خونآشام و پیوستن او به داعش را به تصویر کشیده است. در واقع، نویسنده با گنجاندن نشانههای گوناگون زبانی به دنبال آن بوده است تا پرده از روی بحران هویت و فساد اخلاقی سران داعش برگیرد.