مقاله پژوهشی
علی اکبر احمدی چناری؛ مجتبی بهروزی؛ پریسا احمدی
دوره 8، شماره 26 ، اسفند 1395، صفحه 26-1
چکیده
نحوۀ بهکارگیری عنصر زمان در برخی از داستانهای مدرن، داستان را به فرآیندی دیریاب برای دریافتکننده تبدیل میکند. امروزه نظم حاکم در داستانهای سنتی، جای خود را به آشفتگی در داستانهای مدرن میدهد؛ چراکه برخی داستانپردازان با وارد ساختن خاطرات، رؤیاها و کابوسهای انسان در جوامع مدرن به عنوان تکنیکی جدید، باعث میشوند ...
بیشتر
نحوۀ بهکارگیری عنصر زمان در برخی از داستانهای مدرن، داستان را به فرآیندی دیریاب برای دریافتکننده تبدیل میکند. امروزه نظم حاکم در داستانهای سنتی، جای خود را به آشفتگی در داستانهای مدرن میدهد؛ چراکه برخی داستانپردازان با وارد ساختن خاطرات، رؤیاها و کابوسهای انسان در جوامع مدرن به عنوان تکنیکی جدید، باعث میشوند که مرزهای زمان، دچار فروپاشی شود و بالطبع، سرعت سیر داستان و تکرار برخی رویدادها نیز دستخوش تغییر شود. ژرار ژنت، برای تسهیل در این زمینه، سه جنبۀ مهم دلالت مقولة زمان؛ یعنی ترتیب، سرعت و تکرار را در قالب نظریۀ مشهور «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده است که از آن به عنوان جامعترین نظریه در باب تحلیل عنصر زمان در روایت یاد میشود. جستار حاضر، نحوۀ استفاده از این عنصر را در داستانهای کوتاه «نخلۀ علی الجدول» نوشتۀ الطیب صالح؛ رماننویس نامدار سودانی و «عشق روی پیادهرو» اثر مصطفی مستور نویسندة ایرانی بر مبنای آرای ژنت، مطالعه میکند. دو داستانپرداز، در بهکارگیری بازیهای زمانی در پردازش داستان کوتاه، همسو هستند. نتایج تحقیق، نشان میدهد که ترتیب رویدادها در دو داستان از سوی دو نویسنده، دچار آشفتگیشده تا با آشفتگی روحی انسان در جوامع مدرن، همخوانی داشته باشد. از میان تکنیکهای کاهش و افزایش سرعت روایت، دو نویسنده، بیشتر از درنگ توصیفی استفاده کرده، باعث شکافهای طولانی و تعلیق در داستانها شدهاند و با تکنیک روایت چندباره یا مکرر به برجستگی رخدادهای مهم پرداختهاند.
مقاله پژوهشی
محمود حیدری؛ معصومه صالحی
دوره 8، شماره 26 ، اسفند 1395، صفحه 44-27
چکیده
غسان کنفانی از نویسندگان متعهد معاصر ادبیات داستانی فلسطین در یکی از مشهورترین آثار خود به نام «عائد إلی حیفا»، تنها راه نجات فلسطین را مبارزة مسلحانه و استقامت و پایداری میداند که در جایجای داستان هویداست. بررسی عناصر داستانی در این رمان با هدف نشان دادن هنر نویسندگی غسان از اهمیتی بسزا برخوردار است. این پژوهش به شیوة توصیفی-تحلیلی ...
بیشتر
غسان کنفانی از نویسندگان متعهد معاصر ادبیات داستانی فلسطین در یکی از مشهورترین آثار خود به نام «عائد إلی حیفا»، تنها راه نجات فلسطین را مبارزة مسلحانه و استقامت و پایداری میداند که در جایجای داستان هویداست. بررسی عناصر داستانی در این رمان با هدف نشان دادن هنر نویسندگی غسان از اهمیتی بسزا برخوردار است. این پژوهش به شیوة توصیفی-تحلیلی بر آن است تا به بررسی و تحلیل شخصیتهای داستانی و شیوههای شخصیتپردازی در این داستان بپردازد. بر همین اساس، شخصیتهای رمان مذکور در قالب شخصیت فرعی و اصلی، ایستا و پویا و مثبت و منفی، و شیوۀ شخصیتپردازی مستقیم و غیرمستقیم (کنش، گفتار) بررسی شده است. نتایج نشان میدهد که نویسنده در پی خلق شخصیتهای قهرمانی است که در این راستا شخصیتهای این رمان بیشتر ایستا و نمادی از افراد آواره و ستمدیدة فلسطین هستند. در این رمان به شیوهای سنتشکنانه شخصیت مریام زن یهودی، شخصیتی نه در قالب دشمن و منفی بلکه شخصیتی منصف و مثبت ارائه شده است. در این رمان، عاطفة عشق به وطن بر عاطفة پدری و مادری غلبه پیدا میکند و خلدون فرزند خانوادة فلسطینی که به ارتش اسرائیل ملحق شده است، تبدیل به دشمنی اسرائیلی میشود.
مقاله پژوهشی
پیمان صالحی؛ کلثوم باقری
دوره 8، شماره 26 ، اسفند 1395، صفحه 71-45
چکیده
ادبیات کودک مانند انواع دیگر ادبی، نیازمند نقد و بررسی است؛ نقدی که کودک را در مقام خواننده، به درک بهتر داستان یاری میرساند. در این میان، روش ایدن چمبرز که کودک را در مقام خواننده به حساب میآورد و او را در درون متن جای میدهد (خواننده مستتر) رویکردی کاربردی است. مطابق این نظر، نویسنده یا مؤلف به منظور کشف معنای متن، در متن خود روابطی ...
بیشتر
ادبیات کودک مانند انواع دیگر ادبی، نیازمند نقد و بررسی است؛ نقدی که کودک را در مقام خواننده، به درک بهتر داستان یاری میرساند. در این میان، روش ایدن چمبرز که کودک را در مقام خواننده به حساب میآورد و او را در درون متن جای میدهد (خواننده مستتر) رویکردی کاربردی است. مطابق این نظر، نویسنده یا مؤلف به منظور کشف معنای متن، در متن خود روابطی با خواننده ایجاد میکند و آگاهانه و گاه، ناآگاهانه تصویری از خویش و خوانندهاش میآفریند. پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی، به بررسی مؤلفههای خوانندة نهفته درونمتن؛ یعنی سبک، زاویه دید، طرفداری و شکافهای گویا در چند داستان کوتاه از مجموعههای «لماذا سکت النهر» و «قالت الوردة للسنونو» از زکریا تامر، نویسنده معاصر سوری بپردازد. نتایج نشان از آن دارد که تامر با در نظر گرفتن مؤلفههای خواننده نهفته، در انتخاب واژههای ساده و جملات کوتاه متناسب با کودک، دقّت زیادی داشته است. انتخاب زاویه دید مناسب و طرفداری از کودکان و تعامل درست با آنان، از دیگر خصوصیات داستانهای مذکور است؛ علاوه بر این، تامر با تمرکز بر روی لحظه ایجاد تغییر در زندگی شخصیّتهای داستان و بهکارگیری تصاویر متناسب با آن، سعی میکند پیام داستانها؛ یعنی دوستی و کمک به همنوع، قناعت، مسئولیتپذیری، دفاع از حریم و... را ابلاغ نماید
مقاله پژوهشی
عبدالباسط عرب یوسف آبادی؛ طاهره میرزاده
دوره 8، شماره 26 ، اسفند 1395، صفحه 101-73
چکیده
هر متن به شرطی در بازتولید سلطه و اقتدار در جامعه نقش ایفا میکند که بتواند به گفتمانهایی دسترسی یابد که سلطة حاکمان سیاسی را در افکار عمومی مشروعیت میبخشد. نظریة تحلیل انتقادی گفتمان لاکلا و موف یکی از رویکردهای تحلیل گفتمان است که بهمنظور نشاندادن چگونگی شکلگیری گفتمانهای قدرت، لایههای پنهان زبان را در متون شفاهی و ...
بیشتر
هر متن به شرطی در بازتولید سلطه و اقتدار در جامعه نقش ایفا میکند که بتواند به گفتمانهایی دسترسی یابد که سلطة حاکمان سیاسی را در افکار عمومی مشروعیت میبخشد. نظریة تحلیل انتقادی گفتمان لاکلا و موف یکی از رویکردهای تحلیل گفتمان است که بهمنظور نشاندادن چگونگی شکلگیری گفتمانهای قدرت، لایههای پنهان زبان را در متون شفاهی و کتبی میکاود و نقش قدرت را در بازتولید روابط سلطه نشان میدهد. نامة محمد بن عبدالله (100-145ق) پیشوای حزب شیعه و منصور عباسی (95-158ق) پیشوای عباسیان، از جمله آثاری است که میتوان با تحلیل مکاتبات سیاسی آن، به اوضاع سیاسی و مناسبات قدرت دورة عباسی پی برد. پژوهش حاضر در تلاش است با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به الگوی تحلیل انتقادی لاکلا و موف، گفتمان این دو نامه را تحلیل کند. نتایج حاکی از آن است که هر دو گفتمان به یک منبع قدرت مرتبط هستند؛ لذا هیچکدام خنثی و بیطرف نبوده و در موقعیتی خاص تولید شدهاند. همچنین ادعاهای دو رهبر بر پایة دال مرکزیِ «رهبری امت اسلامی» بنا نهاده شده است؛ لذا هر دو نویسنده با کاربرد دالهای شناور، سعی کردند دال مرکزی خویش را تبیین نمایند و در عرصة رقابت از تکنیک «انسداد»، «تضاد»، «غیریت» و «ساختارشکنی» بهره گیرند، با این تفاوت که منصور که از قدرت پشتگفتمان قابل توجهی برخوردار بود، در «برجستهسازی»، «حاشیهرانی» و«ساختارشکنی» دال مرکزی رقیب قویتر عمل کرده است.
مرتضی قائمی؛ اکرم ذوالفقاری
دوره 8، شماره 26 ، اسفند 1395، صفحه 128-103
چکیده
گواهنمایی، مقولهای دستوری است که وظیفۀ آگاهی از منبع اطلاعات را برای پشتیبانی از گزاره بر عهده دارد و شامل دو حوزۀ منبع اطلاعات و تأثیر بر مخاطب است. عناصر دستوری در بیان گواهنمایی در هر زبان بر اساس امکانات زبانی موجود، متفاوت است. در مواردی که امکان بیان گواهنمایی در دستور وجود نداشته باشد، عناصر واژگانی در بررسی آن، تحلیل ...
بیشتر
گواهنمایی، مقولهای دستوری است که وظیفۀ آگاهی از منبع اطلاعات را برای پشتیبانی از گزاره بر عهده دارد و شامل دو حوزۀ منبع اطلاعات و تأثیر بر مخاطب است. عناصر دستوری در بیان گواهنمایی در هر زبان بر اساس امکانات زبانی موجود، متفاوت است. در مواردی که امکان بیان گواهنمایی در دستور وجود نداشته باشد، عناصر واژگانی در بررسی آن، تحلیل میشود. در این جستار، مسائل خاص مربوط به این پدیدۀ زبانی در خطبة «قاصعه» به هدف درک چگونگی تأثیرگذاری سخنان امام علی(ع) بر اساس ذکر شواهد و منبع اطلاع بررسیشده و به روش توصیفی- تحلیلی نشان داده میشود که نشانگرهای دستوری و غیردستوری چگونه مستعد انتقال گواهنمایی در سخن امام علی (ع) هستند. درنهایت این نتیجه حاصل میشود که عناصر واژگانی و راهبردهای گواهنمایی با استناد به آیات قرآن و استدلال منطقی بیشترین میزان شهودیت و گواهنمایی را بیان میکنند.
مقاله پژوهشی
امیر مقدم متقی؛ آشور قلیچ پاسه .؛ مسعود باوان پوری
دوره 8، شماره 26 ، اسفند 1395، صفحه 145-129
چکیده
علمسنجی حوزهای است که به سنجش شاخصهای کمّی مؤثر در نشر علوم میپردازد. مجلات علمی- پژوهشی بار سنگینی در انتقال مفاهیم علمی در رشتههای تخصصی بر عهده دارند. مجلة «لسان مبین» یکی از مجلات علمی– پژوهشی در حوزة زبان و ادبیات عربی است که در پژوهش حاضر، 15 شماره از آن در یک دورة 4 ساله بررسی شده است. در این مقاله معیارهایی؛ ...
بیشتر
علمسنجی حوزهای است که به سنجش شاخصهای کمّی مؤثر در نشر علوم میپردازد. مجلات علمی- پژوهشی بار سنگینی در انتقال مفاهیم علمی در رشتههای تخصصی بر عهده دارند. مجلة «لسان مبین» یکی از مجلات علمی– پژوهشی در حوزة زبان و ادبیات عربی است که در پژوهش حاضر، 15 شماره از آن در یک دورة 4 ساله بررسی شده است. در این مقاله معیارهایی؛ مانند زبان مقالات، میزان مشارکت نویسندگان، میزان مشارکت مؤسسهای و بین مؤسسهای، تعداد نویسندگان بر حسب جنسیت، مدرک نویسندگان بر حسب جنسیت، پرتولیدترین نویسندگان و مؤسسات، بیشترین موضوع مقالات و میزان بهرهگیری از منابع آنها ارزیابی شدهاست. نتایج پژوهش نشان میدهد از مجموع 161 مقاله، 31 مقاله به زبان عربی نوشته شده است. بیشترین مشارکت در مورد مقالات با دو نویسنده به میزان 89 مقاله بوده است. در 97 مقاله، نویسندگان، همکار و از یک مؤسسه بودهاند. تعداد 259 نویسنده با مجله همکاری داشتهاند که 173 نفر مرد بودهاند. نویسندگان با مدرک استادیاری بیشترین همکاری را داشتهاند. دو نویسنده با 7 مقاله پرتولیدترین نویسندگان بودهاند. ادبیات تطبیقی با 34 مقاله بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است. نویسندگان مرتبط با دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) قزوین با 22 مقاله بیشترین همکاری را داشتهاند. همچنین میزان بهرهگیری از منابع در مقالات 3/ 26 درصد بوده که 6/56 درصد مقالات کمتر از میانگین موردنظر از منابع بهره گرفتهاند.
مقاله پژوهشی
روح اله نصیری؛ سید محمد جلیل مصطفوی روضاتی
دوره 8، شماره 26 ، اسفند 1395، صفحه 171-147
چکیده
رئالیسم جادویی از شیوهها یا سبکهای خاص در داستاننویسی معاصر است که نویسنده با باورپذیر کردن وقایع شگفت، خیالی و عناصر جادویی، خواننده را در فضایی رازگونه و باورپذیر، به سیر وامیدارد. بهرهگیری از سبک رئالیسم جادویی بویژه در سرزمینهای در حال توسعه به سبب موقعیتهای ویژه سیاسی، تاریخی و اجتماعیِ آنها در دهههای ...
بیشتر
رئالیسم جادویی از شیوهها یا سبکهای خاص در داستاننویسی معاصر است که نویسنده با باورپذیر کردن وقایع شگفت، خیالی و عناصر جادویی، خواننده را در فضایی رازگونه و باورپذیر، به سیر وامیدارد. بهرهگیری از سبک رئالیسم جادویی بویژه در سرزمینهای در حال توسعه به سبب موقعیتهای ویژه سیاسی، تاریخی و اجتماعیِ آنها در دهههای اخیر رواج یافتهاست. برخی از ویژگیهای رئالیسم جادویی در داستانهای کوتاه نجیب محفوظ قابل بررسی است. در این نوشتار به شیوة توصیفی- تحلیلی به بررسی داستانهای کوتاه نجیب محفوظ بر اساس مؤلفههای رئالیسم جادویی پرداخته شد. هدف مقاله نشان دادن این نکته است که نجیب محفوظ میان نمادها و عناصر جادویی با تاریخ معاصر اعراب؛ بویژه سرزمین مصر از یک سو و با نیمرخ روانی شخصیتهای داستان از سوی دیگر چگونه پیوند برقرار کرده است. این تحقیق از این منظر حائز اهمیت است که در داستانهای مورد نظر با استفاده از عناصری چون نمادها، غافلگیری و حوادث ناگهانی، امور شگفتانگیز و باورهای عجیب، و همچنین خواب و رؤیا، به جنبههای روانی شخصیتهای داستانی و نیز تاریخ معاصر اعراب توجهی خاص نشان داده شده است. شکست اعراب از اسرائیل، خفقان سیاسی جوامع عرب، و نیز ناآگاهی ملی اعراب (بویژه مصریان) و کشمکش درونی شخصیتها و تلاش برای گریز از مجازات از جمله مواردی است که با بهرهگیری از مؤلفههای جادویی به شکلی محسوس در کانون توجه نجیب محفوظ بوده است.