مقاله پژوهشی
علی اکبر احمدی چناری؛ حسین ناظری؛ علی اصغر حبیبی
دوره 4، شماره 11 ، خرداد 1392، صفحه 17-1
چکیده
گریز به جهان آرمانی در مواجهه با سختیهای زندگی واقعی حسی شناخته شده در وجود آدمی است که از دیرباز به عرصۀ ادبیات راه یافته است. یکی از درونمایههای اصلی در آثار سهراب سپهری و نازک الملائکه که از طلایهداران شعر فارسی و عربی در دوران معاصر به شمار میآیند، همین درونمایۀ قدیم است. این دو در ترسیم جهان مطلوب خود از دو خاستگاه مشترک ...
بیشتر
گریز به جهان آرمانی در مواجهه با سختیهای زندگی واقعی حسی شناخته شده در وجود آدمی است که از دیرباز به عرصۀ ادبیات راه یافته است. یکی از درونمایههای اصلی در آثار سهراب سپهری و نازک الملائکه که از طلایهداران شعر فارسی و عربی در دوران معاصر به شمار میآیند، همین درونمایۀ قدیم است. این دو در ترسیم جهان مطلوب خود از دو خاستگاه مشترک فکری بهره برداند که وجه مشترک آنها، نگرش استعلاییِ مبتنی بر گذر از جهان واقعی است: مکتب رمانتیسم و نمادگرایی عرفانی. جستار پیش روی به تطبیق محتوایی اشعاری از دو شاعر میپردازد که درونمایۀ مذکور، فصل مشترک آنهاست.جهان کودکی، آغوش طبیعت و جهان پس از مرگ، گریزگاههای مشترک روحی دو شاعر هستند که در بدنۀ اصلی تحقیق به بحث گذاشته میشوند. یافتهها نشان میدهد که رویکرد سپهری به جهان هستی خوشبینانهتر است و سهراب در مقایسه با نازک در ترسیم جامعۀ آرمانی خود از مایههای عرفانی بیشتر بهره برده است.
مقاله پژوهشی
سید امیر محمودانوار؛ زهرا فرید
دوره 4، شماره 11 ، خرداد 1392، صفحه 36-18
چکیده
ایجاد درک عمیق از قرآن کریم که کلام حکمتآمیز و حکمتآموز خدای حکیم است؛ نیازمند فراگیری علوم خاصی است که برخی از این آنها عبارتند از: علم صرف و نحو، معانی و بیان، فقه و اصول، تاریخ و ... . یکی از مهمترین این علوم، علم مفردات قرآن است. این علم به علت اهمیتی که در یافتن مفاهیم قرآن دارد، در تفسیر نیز جایگاهی والا یافته ...
بیشتر
ایجاد درک عمیق از قرآن کریم که کلام حکمتآمیز و حکمتآموز خدای حکیم است؛ نیازمند فراگیری علوم خاصی است که برخی از این آنها عبارتند از: علم صرف و نحو، معانی و بیان، فقه و اصول، تاریخ و ... . یکی از مهمترین این علوم، علم مفردات قرآن است. این علم به علت اهمیتی که در یافتن مفاهیم قرآن دارد، در تفسیر نیز جایگاهی والا یافته به حدی که هیچ مفسری بدون اطلاع کافی از آن نمیتواند، تفسیری جامع ارائه دهد. از جمله مباحثی که در حوزة علم مفردات قرآن مطرح میشود، بحث ترادف، اشتراک لفظی و اضداد است که علما بر سر وجود و یا عدم آن در زبان عربی و همچنین در قرآن اختلافاتی دارند که البته این اختلاف نظرها به حوزة تفاسیر نیز راه یافته است. «شیخ طوسی» صاحب تفسیر گرانقدر «تبیان» (اولین تفسیر استدلالی شیعه) با توجه به دانش فراوانی که درعلم مفردات قرآن دارد، به بحث دربارة بعضی از روابط معنایی میان واژهها از جمله مترادفات، الفاظ مشترک و اضداد پرداخته و در این زمینه آرایی را ارائه داده است. پژوهش پیش رو به بیان و بررسی به شیوة توصیفی- تحلیلی دیدگاه شیخ طوسی را در زمینه الفاظ مترادف، مشترک و اضداد تبین میکند. از جمله نتایج این مقاله، توجه و دقت فراوان شیخ طوسی به روابط معنایی میان کلمات و تفاوتهای ظریف میان آنها و همچنین توجه به عوامل پیدایش مترادفات و واژه های مشترک و بررسی آنها و نیز آرایی است که در مورد واژگان اضداد ارائه میدهد که البته گاهی این عقاید برخلاف نظر علما و مفسران دیگر است.
مقاله پژوهشی
حسین ایمانیان
دوره 4، شماره 11 ، خرداد 1392، صفحه 54-37
چکیده
آن بخش از شعر جاهلی که از شائبة ساختگی بودن به دور باشد، آینهای شفاف و روشن از جامعة زنگارگرفتة دوران پیش از اسلام و رفتار، اندیشه و آرمانهای نابخردانة مردمانش است. تصویر راستین این جامعه را تنها بایست در سرودههای گروههای معترض و راندهشدة آن زمان مانند شاعران سیاه، موالی، بردگان و صعالیک و البته در ...
بیشتر
آن بخش از شعر جاهلی که از شائبة ساختگی بودن به دور باشد، آینهای شفاف و روشن از جامعة زنگارگرفتة دوران پیش از اسلام و رفتار، اندیشه و آرمانهای نابخردانة مردمانش است. تصویر راستین این جامعه را تنها بایست در سرودههای گروههای معترض و راندهشدة آن زمان مانند شاعران سیاه، موالی، بردگان و صعالیک و البته در میان آیات قرآن جستجو کرد. سرودههای عنترﺓ بن شداد، شاعر سیهچرده و حبشیالاصل جاهلی دو ویژگی مهم دارد: یکی اینکه از تعصب نژادی و اهمیت ریشة عربی یا قبیلهای آن دوره پرده برمیدارد و دیگر اینکه غزل او با حماسه آمیخته است؛ وی به هنگام غزلسرایی و بیان زیبایی معشوق خود «عَبله» و دوری او، به یاد میدان نبرد و دلاوریهای خود در رویارویی با دشمنان میافتد و تعابیر، تصاویر و ابزار جنگی را وارد غزل میکند و بدینگونه نوعی(=ژانر) تازه را به نام «غزلِ حماسی» در ادب عرب ابداع میکند؛ البته حماسی نامیدن این سرودهها که درواقع خودستاییهای شخصی بیش نیست، تنها به سبب داشتن برخی نشانههای ژانر حماسی است. نگارنده در جستار پیشِ رو، پس از بررسی انگیزههای عنتره از عاشقانهسرایی در کنار حماسهسرایی، به بیان مهمترین ویژگیهای این سرودهها میپردازد. به باور برخی از سخنسنجان، تصاویر تغزلی آمیخته با عناصر سپاهیگری، از شعر فارسی و از حوزة غزل مذکر، وارد ادبیات عرب شده است. نوشتة پیش رو نشان میدهد، آمیزش تصاویر سپاهی و عاشقانه در شعر عربی و در غزل مؤنث، بسیار پیشتر از شعر فارسی وجود داشته است، اگرچه عامل و بستر به وجودآورندة آن، در دو ادبیات متفاوت است.
مقاله پژوهشی
میلاد جعفرپور؛ عبدالکریم شجاعی؛ مهیار علوی مقدم
دوره 4، شماره 11 ، خرداد 1392، صفحه 81-55
چکیده
اسطورهها پرتو بخشی از حقایق تاریخیاند. لذا هیچ اسطورهای را نمیتوان جعلی، بیمعنی و بیهوده شمرد؛ زیرا اگر چنین نبود، اسطوره نمیتوانست در ذهن آحاد یک ملّت راه یابد و از چنان پشتوانهای برخوردار گردد که بتواند از غربال تحوّلات تاریخی بگذرد. بازخوانی و شناسایی اساطیر ملّی میتواند مردم هر عصری را از فراز و فرودهای دیروزین ...
بیشتر
اسطورهها پرتو بخشی از حقایق تاریخیاند. لذا هیچ اسطورهای را نمیتوان جعلی، بیمعنی و بیهوده شمرد؛ زیرا اگر چنین نبود، اسطوره نمیتوانست در ذهن آحاد یک ملّت راه یابد و از چنان پشتوانهای برخوردار گردد که بتواند از غربال تحوّلات تاریخی بگذرد. بازخوانی و شناسایی اساطیر ملّی میتواند مردم هر عصری را از فراز و فرودهای دیروزین خویش مطّلع سازد. حسین مجیب المصری یکی از اسطورهپژوهانی است که در سال 2000م با رویکردی تطبیقی، برای اولیّن بار طیّ پژوهشی، دراسـﮥ مقارنـﮥ للأسطورﮤ بین الأدب العربیّ و الفارسیّ و الترکیّ، بهتحلیل و بررسی اسطورههای ایرانی، عربی و ترکی پرداخته است. فصل فرجامین همین پژوهش تطبیقی بهبررسی اسطوره در شعر معاصر ترک اختصاص یافته و در این بخش مجیب المصری با توجّه بهسرودۀ قیزیلآلمای ضیاگوک آلپ، شاعر معاصر ترک، بهنقد اسطورهای دستآوردهای وی میپردازد. از آنجاییکه در ایران برخلاف بسیاری از دیگر کشورها، دو اسطورۀ کهن قیزیلآلما و ارگِنهقون کاملاً ناشناخته باقی مانده است. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی کوشیده است در دو بخش، نخست چیستی و ماهیّت پیدایش اسطوره و ارتباط نقد اسطورهای در ادبیّات تطبیقی را توصیف و تبیین کرده، آنگاه دو شخصیّت ادبی و تأثیرگذار حسین مجیب المصری و ضیاگوک آلپ را معرّفی بنماید و در پایان از نگاه حسین مجیب المصری، ضمن تحلیل و معرّفی دو اسطورة قیزیلآلما و ارگِنهقون، کارکردها و وجوه معنایی آنها را در سرودة ضیاگوک آلپ بررسی کند. دستآورد پژوهش حاضر ناظر بر این امرست که، دو اسطورۀ مورد بررسی هر یک در عین حفظ و استوارداشت وجهه اساطیری خود، در ذهن و زبان شعری ضیاءگوکآلپ کارکردی اجتماعی یافته و در این فرآیند شاعر کوشیده از هر یک کوبهای ساخته و بدان روان ناهشیار مخاطب خود را بیدار سازد. از آنجاییکه در گسترة تحقیقات اسطورهشناسی، این پژوهش در ایران پیشینهای نداشته، میتوان نِکات و برآیندهای جدید، مهم و درخور توجّهی را از آن دریافت نمود.
مقاله پژوهشی
حسین چراغی وش؛ کبری خسروی؛ افتخار لطفی
دوره 4، شماره 11 ، خرداد 1392، صفحه 101-82
چکیده
مناجات رازگویی بنده و بیان عجز و نیاز او به پیشگاه خداوند است که با صفای قلب و رقت احساس انجام میشود. از آنجایی که مناجات در بردارندة فعل و انفعالات درونی است، ماهیت غنایی دارد و چون با نکات آموزنده برای نوع بشر همراه است، آن را غنائی- تعلیمی مینامند. نام امام سجاد(ع) تداعی کنندة مناجات در اذهان است، ایشان از عنصر فرهنگی دعا ...
بیشتر
مناجات رازگویی بنده و بیان عجز و نیاز او به پیشگاه خداوند است که با صفای قلب و رقت احساس انجام میشود. از آنجایی که مناجات در بردارندة فعل و انفعالات درونی است، ماهیت غنایی دارد و چون با نکات آموزنده برای نوع بشر همراه است، آن را غنائی- تعلیمی مینامند. نام امام سجاد(ع) تداعی کنندة مناجات در اذهان است، ایشان از عنصر فرهنگی دعا برای نهادینه کردن و تثبیت تشیع و اسلام راستین بهره گرفت و در قالب زبان دعا فرهنگ سازی نمود. در این مقاله سعی شده است عناصر سبکی مناجات التائبین در سه سطح آوایی، نحوی، دلالتی (البته با نگاهی متفاوت به سطح دلالت) و میزان انسجام این سطوح با همدیگر به روشی توصیفی-تحلیلی در سایة سبک شناسی ساختارگرا تجزیه و تحلیل شود. در این مناجات، ایشان از سطح آوایی برای خلق موسیقی و تأثیر گذاری بیشتر کلام بهره گرفته است و در سطح نحوی در قالب الفاظی زیبا و با دقت در اسلوب بیان و چینش الفاظ و جملات لفظ و معنا را هماهنگ نموده و این سطح را در خدمت ساختار کلی متن قرار داده، در سطح دلالتی با دقت در انتخاب الفاظ متناسب در محور جانشینی لفظ را در محور همنشینی در خدمت معنای مورد نظر قرار داده است و در کنار القای مفاهیم به ادبیّت و جنبة زیبایی شناختی نیز توجه داشته است، همه سطوح فوق حول محور کلی متن(ارتباط با خدا) میچرخند.
مقاله پژوهشی
اکرم روشنفکر؛ محمدرضا هاشملو؛ زهرا صفرپور
دوره 4، شماره 11 ، خرداد 1392، صفحه 120-102
چکیده
امروزه داستان نویسی با رویکرد به مضامین اجتماعی انواعی مختلف یافته است. از جمله آنها داستان روستایی است که پس از رویدادهای مهم نیمة اول قرن بیستم در نگارش ادبی ظهور یافت و به مرور زمان و اهتمام نویسندگان عرب، جای خویش را در ادبیات عرب گشود. برخی از نویسندگان عنصر مکان داستان خویش را با توجه به جامعهای روستایی تعریف کرده و برخوردار ...
بیشتر
امروزه داستان نویسی با رویکرد به مضامین اجتماعی انواعی مختلف یافته است. از جمله آنها داستان روستایی است که پس از رویدادهای مهم نیمة اول قرن بیستم در نگارش ادبی ظهور یافت و به مرور زمان و اهتمام نویسندگان عرب، جای خویش را در ادبیات عرب گشود. برخی از نویسندگان عنصر مکان داستان خویش را با توجه به جامعهای روستایی تعریف کرده و برخوردار از دانایی خویش دربارة ساختار جوامع روستایی حادثه پردازی نمودهاند. در همین راستا ادبیات لبنان نیز از داستانهای روستایی بیبهره نمانده است. املی نصرالله از مجموع آثار فاخری که در ادبیات داستانی برجای نهاده، تاکنون سه داستان بلند روستایی و چند داستان کوتاه را به قلم تحریر کشیده است.این مقاله به بررسی داستانهای روستایی املی نصرالله پرداخته و ویژگیهای نگارش ادبی نویسنده و رویکرد مضامین داستانهای روستایی او را بیان نموده و میزان شکوفایی روستایی نویسیِ حرفهای را در داستانهای وی به شیوة توصیفی– تحلیلی نشان داده است و این نتیجه کلی را به دست داده که قلم «املی نصرالله» در پرداختن به حوادث و شخصیتهای داستانهای روستایی پیشرفت تدریجی داشته و آثار وی بلوغ و استواری فن نگارش روستایی را در ادبیات لبنان عرضه نموده است.
مقاله پژوهشی
صادق سیاحی؛ سعیده جلالی فرد
دوره 4، شماره 11 ، خرداد 1392، صفحه 146-121
چکیده
رثا یکی از درون مایههای مستقل شعری است که از گذشتههای دور، نقشی پررنگ در صفحة شعر شاعران داشته است. رثا رهاورد تجربة عاطفی شاعر و ترجمان اوضاع اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی جامعة اوست که شاعر در آن، سوگ و سوزهای درون خویش را در غم فراق ابدی عزیزان به نمایش میگذارد. در زبان عربی رثا به سه دسته ندب، تأبین، عزا تقسیم بندی میشود که ...
بیشتر
رثا یکی از درون مایههای مستقل شعری است که از گذشتههای دور، نقشی پررنگ در صفحة شعر شاعران داشته است. رثا رهاورد تجربة عاطفی شاعر و ترجمان اوضاع اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی جامعة اوست که شاعر در آن، سوگ و سوزهای درون خویش را در غم فراق ابدی عزیزان به نمایش میگذارد. در زبان عربی رثا به سه دسته ندب، تأبین، عزا تقسیم بندی میشود که در این میان، عزا از جایگاهی برتر برخوردار است. شاعر در آن به تفکر در حقیقت مرگ و زندگی میپردازد. در پارهای اوقات این تفکر و تأمل شاعر را به معانی فلسفی نزدیک میکند. ابوالعلا معری (449- 636ه.ق) فیلسوف شعرا، از جمله شاعرانی بود که به اوج این فن دست یافت. بهترین دلیل بر این ادعا، «دالیه» اوست که در رثای یکی از فقهای معاصرش سروده است. این جستار میکوشد تا با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از ابزار کتابخانهای، به بررسی چهار عنصر ادبی؛ یعنی معنا، عاطفه، خیال و اسلوب در این قصیده بپردازد. پژوهش صورت گرفته در این مقاله نشان میدهد این قصیده که از نیکوترین قصیدههای شاعر محسوب میشود از عاطفهای قوی و حکمتی عمیق سرشار است. میان قالب شعری، کلمات، مضمون، مفهوم و خیال موجود در این شعر هماهنگی معناداری وجود دارد. شاعر در آن با عاطفة راستین خویش بر دوست مرحومش سرشک میریزد؛ اما با این حال تلاش میکند تا بر این عاطفه و احساس جامهای از عقل و تأمل بپوشاند. این قصیده همچنین در بردارنده برخی نظریات شاعر دربارة دنیا، زندگی و مرگ و نیز حاوی پیامهای اخلاقی برای مخاطبان خود است.
مقاله پژوهشی
وفادار کشاورز؛ مرضیه فیروزپور
دوره 4، شماره 11 ، خرداد 1392، صفحه 160-147
چکیده
کهن الگوی سایه عمیقترین سطح ناخودآگاه جمعی، انباشته از غرایز ابتدایی نوع بشر است که انسان آنها را از نیاکان خود به ارث برده است. سایه، بخش تاریک روان ناخودآگاه دارای جنبههای مثبت و منفی است. این پژوهش با تکیه بر ویژگیها و صفات دوسویهای که این کهن الگو دارد، به تحلیل اشعار بلند الحیدری، از شاعران امروز عرب، پرداخته است. نتایج ...
بیشتر
کهن الگوی سایه عمیقترین سطح ناخودآگاه جمعی، انباشته از غرایز ابتدایی نوع بشر است که انسان آنها را از نیاکان خود به ارث برده است. سایه، بخش تاریک روان ناخودآگاه دارای جنبههای مثبت و منفی است. این پژوهش با تکیه بر ویژگیها و صفات دوسویهای که این کهن الگو دارد، به تحلیل اشعار بلند الحیدری، از شاعران امروز عرب، پرداخته است. نتایج این جستار نشان میدهد که سایه با نمودهای مثبت و منفیاش در اشعار این شاعر حضور دارد که نمونة بارز وجدان بیدار اجتماع است. او در تلاش است با محو نکردن سایة زندگی سرشار از خوبی را برای دیگر انسانها به تصویر بکشد.
مقاله پژوهشی
حسن گودرزی لمراسکی؛ معصومه زندنا
دوره 4، شماره 11 ، خرداد 1392، صفحه 179-161
چکیده
جریان سیال ذهن، سبکی نو در داستاننویسی است که در آن نقش نویسنده به حداقل ممکن میرسد؛ چرا که اندیشهها و احساسات شخصیتها همانگونه بیان میشود که در ذهن آنان جریان دارد. در این شیوه، ترتیب زمانی، مکانی و نظم منطقی رویدادها به هم میریزد. روشهای روایی تکگویی درونی و حدیث نفس شخصیتها را میتوان در تقویت این شیوة روایی موثر دانست. ...
بیشتر
جریان سیال ذهن، سبکی نو در داستاننویسی است که در آن نقش نویسنده به حداقل ممکن میرسد؛ چرا که اندیشهها و احساسات شخصیتها همانگونه بیان میشود که در ذهن آنان جریان دارد. در این شیوه، ترتیب زمانی، مکانی و نظم منطقی رویدادها به هم میریزد. روشهای روایی تکگویی درونی و حدیث نفس شخصیتها را میتوان در تقویت این شیوة روایی موثر دانست. از نویسندگانی که از این شیوه در آثار خود استفاده کردهاند، میتوان به جیمز جویس، ویلیام فاکنر، ویرجینیا وولف و...، از میان نویسندگان عرب نجیب محفوظ، غسان کنفانی، حلیم برکات و... و از بین نویسندگان ایرانی عباس معروفی، هوشنگ گلشیری و... نام برد. این جستار با نقد رمان «الشحاذ» اثر نجیب محفوظ به کمک معیارهای جریان سیال ذهن و روش تحلیل محتوا به این نتیجه دست یافته است که نویسنده در این رمان، وظیفة انتقال بخشهایی مهم از داستان خود را به عهدة گفتگوها از جمله تکگویی درونی نهاده، و بدین وسیله به خواننده اجازه داده تا مستقیم و بدون دخالت راوی در جریان افکار و احساسات قهرمان داستان قرار گیرد. همچنین با کمک ویژگیهای مختلف تک گویی درونی از قبیل صاحب تک گویی درونی، در نظر نگرفتن مخاطب معهود، شیوة شخصیت پردازی، راهیابی به ذهن قهرمان و پدیدة همزمانی، توانسته شخصیت قهرمان را به مخاطب معرفی کند.
مقاله پژوهشی
یحیی معروف؛ فاروق نعمتی
دوره 4، شماره 11 ، خرداد 1392، صفحه 199-180
چکیده
واژة «نوستالژی» که در زبان فارسی با تعبیر «غم غربت» از آن یاد میکنند، به مفهوم احساس غم و حسرت برای خاطرات از دست رفتة گذشته است که فرد با یادآوری آن، دچار غم و اندوه میشود و نوعی دلتنگی بر او سایه میافکند. عواملی گوناگون همچون روزهای خوش دوران کودکی، تبعید یا مهاجرت، وضعیت ناگوار سیاسی و اجتماعی، وضعیت دشوار زندگی ...
بیشتر
واژة «نوستالژی» که در زبان فارسی با تعبیر «غم غربت» از آن یاد میکنند، به مفهوم احساس غم و حسرت برای خاطرات از دست رفتة گذشته است که فرد با یادآوری آن، دچار غم و اندوه میشود و نوعی دلتنگی بر او سایه میافکند. عواملی گوناگون همچون روزهای خوش دوران کودکی، تبعید یا مهاجرت، وضعیت ناگوار سیاسی و اجتماعی، وضعیت دشوار زندگی و ...، از زمینههای به وجود آمدن احساس غم در وجود آدمی است. بدر شاکر سیاب و منوچهر آتشی، هر دو از شاعران منطقة جنوب هستند؛ یکی از جنوب عراق (بصره) و دیگری از جنوب ایران (بوشهر). این مقاله با درنگی بر سرودههای این دو شاعر، به عنوان دو سرایندة بزرگ و نوپرداز معاصر، به تحلیل و واکاوی برجستهترین مؤلفهها از غمسرودههای نوستالژی در اشعار آنها پرداخته است. نتیجة حاصل از این بررسی تطبیقی نشان میدهد، عوامل گوناگون محیطی و اجتماعی، و زندگی همراه با سختی و رنج، نشانههایی فراوان از احساس غربت در اشعار سیاب و آتشی با خود به همراه دارد. یادآوری دوران کودکی، شوق بازگشت به روستا، پناه بردن به آرمانشهر (مدینة فاضله) و مشکلات و اندوههای فردی و خانوادگی، از احساسات نوستالژی در شعر این دو سراینده است. علاوه بر این، بایست از وجود دو گونة متفاوت از غم غربت در اشعار بدر شاکر سیاب و منوچهر آتشی سخن گفت.
مقاله پژوهشی
حمیدرضا میرحاجی؛ راضیه سادات الحسینی نوش آبادی
دوره 4، شماره 11 ، خرداد 1392، صفحه 219-200
چکیده
مکاتب زبانی معاصر چه صورتگرا(formalism) چه نقشگرا(functionalism) و چه شناختی (cognitive) اصولی را در مطالعه زبان پایه ریزی کردند که در نوع خود منحصر به فرد است؛ لیکن به علت یکجانبه نگری و فروگذاری برخی جوانب، نواقصی در نظریاتشان به چشم میخورد؛ این در حالی است که قرنها پیش زبانشناسان مسلمان، اصولی برای دستور زبان عربی وضع کردند که هنوز بعد از گذشت ...
بیشتر
مکاتب زبانی معاصر چه صورتگرا(formalism) چه نقشگرا(functionalism) و چه شناختی (cognitive) اصولی را در مطالعه زبان پایه ریزی کردند که در نوع خود منحصر به فرد است؛ لیکن به علت یکجانبه نگری و فروگذاری برخی جوانب، نواقصی در نظریاتشان به چشم میخورد؛ این در حالی است که قرنها پیش زبانشناسان مسلمان، اصولی برای دستور زبان عربی وضع کردند که هنوز بعد از گذشت 1400سال کمتر کسی توانسته در آن خللی وارد کند؛ اصولی که هم به صورت عنایت داشت هم به نقش. این مقاله با بررسی زبانی ریشه شناسانه در اولین دستور مدون زبان عربی؛ یعنی «الکتاب» سیبویه و واکاوی شیوههای تحلیلی به کار رفته در آن، دستاوردهای این اثر عظیم را در گستره مفاهیم مطرح در مکاتب جدید زبانشناسی (اواخر هزارة دوم و دهة اول هزارة سوم) خصوصا مکتب صورتگرای زایشی-گشتاری(generative transformational) و مکاتب نقشگرا (functional schools) ارزیابی کرده و معتقد است که سیبویه در نگارش اثرش با رویکردی تعاملی و صورتگرا –نقشگرا، داده های زبانی را در سه سطح نحو، معنا و کاربرد بررسی کرده است.
مقاله پژوهشی
علی نجفی ایوکی؛ طاهزه تازه مرد
دوره 4، شماره 11 ، خرداد 1392، صفحه 241-220
چکیده
هنجارگریزی یکی از شگردهای مطرح در نظریههای نقد فرمالیستهای روس است که در تعریفی ساده میتوان آن را خروج از زبان معمول و معیار دانست. بهرهگیری از این ترفند بیانی به آفرینش زیبایی و پویایی سخن میانجامد و در نهایت سبب توجه دوچندان مخاطب به متن میگردد. شاعرانی که چیره دستترند افزون بر اینکه میکوشند به مفاهیم و معانی ...
بیشتر
هنجارگریزی یکی از شگردهای مطرح در نظریههای نقد فرمالیستهای روس است که در تعریفی ساده میتوان آن را خروج از زبان معمول و معیار دانست. بهرهگیری از این ترفند بیانی به آفرینش زیبایی و پویایی سخن میانجامد و در نهایت سبب توجه دوچندان مخاطب به متن میگردد. شاعرانی که چیره دستترند افزون بر اینکه میکوشند به مفاهیم و معانی تازه روی آورند، توجهی ویژه نیز به ساختار و زبان شعری خود دارند تا بتوانند ضمن دور شدن از زبان معمول، توانمندی بیانی خود را به رخ مخاطب بکشند، با این باور که اندیشههای تازه گرچه ممکن است در قالب زبان معمول و هنجار، گفتنی و دریافتنی باشند، با اینهمه ممکن است غبار عادت بر واژگان، تعابیر، تصاویر و ساختار شعری بنشیند و از توجه مخاطب به متن بکاهد. شاعران پیشگام معاصر عرب با جریان نوگرایی، به نوآوری در مفاهیم و زبان شعری روی آوردند که در این میان صلاح عبدالصبور(1981-1931م) شاعر معاصر مصر از جملة آنان است. این شاعر علاوه بر اینکه در حوزة مفهومِ شعری برجستگی دارد، در حوزة زبان و بیان شعری نیز توجه منتقدان ادبی را به خود جلب کرده است. به تحقیق باید گفت که وی کوشش کرده است تا از فرایند خودکاری زبان شعری بپرهیزد و به تکرار مکرر زبان پیشینیان نپردازد تا از این رهگذر به هنری شدن سخن و تأثیرگذاری بیشتر آن بر خواننده کمک کند و شعری به او ارائه دهد که برجستگی زبانی و تأثیرگذاری مشخصة اصلی آن است. لذا بهرهگیری از شگرد هنجارگریزی توسط شاعر، بُعد زیباشناختی متن را دوچندان کرده است.