مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
رحمان نوازنی؛ عزت ملا ابراهیمی
چکیده
در حوزۀ نشانهشناسی یکی از الگوهای خوانش متون ادبی که بر خواننده تمرکز دارد، الگوی خوانشی مایکل ریفاتر است که طبق آن خواننده به عنوان عنصری فعال در فرآیند خلق معنا با اتکا به دانش و تجارب خود، متن را به شیوهای خلاقانه تفسیر و به لایههای عمیقتر معنایی آن دست مییابد. طبق این نظریه، متن ادبی با خوانش اولیه توسط خوانشگر از حالت بالقوه ...
بیشتر
در حوزۀ نشانهشناسی یکی از الگوهای خوانش متون ادبی که بر خواننده تمرکز دارد، الگوی خوانشی مایکل ریفاتر است که طبق آن خواننده به عنوان عنصری فعال در فرآیند خلق معنا با اتکا به دانش و تجارب خود، متن را به شیوهای خلاقانه تفسیر و به لایههای عمیقتر معنایی آن دست مییابد. طبق این نظریه، متن ادبی با خوانش اولیه توسط خوانشگر از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل میشود و سپس خوانشگر در خوانش ثانویه به مجموعهای از امکانات معنایی دست مییابد و در نهایت به مفهوم اصلی شعر میرسد. پژوهش حاضر در تلاش است که با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی مؤلفههای نظریۀ ریفاتر را بر قصیدۀ 1701، اثر مرتضی التمیمی شاعر جوان، انقلابی و نوظهور عراقی تطبیق و به کشف انباشتها و منظومههای توصیفی آن بپردازد و با دریافت تداعی واژگان، ماتریس ساختاری یا خاستگاه اصلی اثر مذکور را برای خواننده بازگو کند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که هیپوگرام استخراج شده در قصیدۀ 1701 در نظامی نشانهشناسه از مفاهیمی مانند: ایجاد همدلی در واقعۀ ترور شهید سلیمانی، امیدبخشی و توصیف ویژگیهای شهدای مقاومت برخوردار است و ماتریس ساختاری قصیده نیز درصدد ترسیم و تبیین مکتب مقاومت است تا آیندگان نیز اهداف روشن مقاومت و شهدای راه مقاومت را به وضوح درک کنند.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
مریم بخشی؛ قادر احمدی
چکیده
هوش عاطفی و پرداختن به آن، یکی از محوریترین و در عین حال پیچیدهترین روش رسیدن به عمق معانی در نوشتار ادبی است. گلمن روانشناس معاصر آمریکایی، از جمله صاحب نظرانی است که دیدگاهی دقیق وجامع نسبت به هوش عاطفی دارد؛ با رویکرد وی میتوان به شناخت کاملی از خلق یک نوشتار ادبی از جهت روانشناسانه دست یافت به طوری که منجر به درک صحیح معنای ...
بیشتر
هوش عاطفی و پرداختن به آن، یکی از محوریترین و در عین حال پیچیدهترین روش رسیدن به عمق معانی در نوشتار ادبی است. گلمن روانشناس معاصر آمریکایی، از جمله صاحب نظرانی است که دیدگاهی دقیق وجامع نسبت به هوش عاطفی دارد؛ با رویکرد وی میتوان به شناخت کاملی از خلق یک نوشتار ادبی از جهت روانشناسانه دست یافت به طوری که منجر به درک صحیح معنای نهفته در یک متن میشود. در نظریه وی، هوش عاطفی دارای چهار مؤلفه خودآگاهی، خود کنترلی، هوشیاری اجتماعی یا تواناییهای همدلی وخودانگیزی است. در نوشتار حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به واکاوی ابعاد هوش عاطفی دانیل گلمن در این قصیده پرداخته شده، تا توأم با دریافت معانی ثانویه، به درکی درست از روحیات شاعر نسبت به معشوق دست یابد. قصیده «بلقیس»، آیینه تمام نمای اندیشهها، و احساسات شاعر نسبت به همسرش است و شخصیت بلقیس در این سروده نقش برجستهای ایفا میکند و از طرف دیگر، این شعر را در دفاع از جامعه زنان سروده است، نتایج پژوهش حاکی از آن است که قصیده حاضر با تمام ابعاد هوش عاطفی گلمن تطابق دارد. بُعد خودآگاهی پربسامدترین عناصر به کار گرفته شده در این شعر بوده و شاعر ضمن خود آگاهی از عواطف خود و تاثیرات آنها، نسبت به حالت فیزیولوژیکی و روانی بلقیس نیز شناخت کامل دارد. شاعر ضمن آگاهی از عواطف خود و همسرش، خود را مدیریت کرده و انگیزه درونیاش را مقاومت و انتقام خون بلقیس معرفی می-کند و حس همدلی اجتماعی خود را نسبت به مردمان سرزمینش اعلام میدارد.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
حمیدرضا مشایخی؛ آنه محمد سقلی؛ مهدی شاهرخ
چکیده
اصطلاح کهنالگو نزد یونگ به تمایلات ساختاری نهفتهای اطلاق میشود و گویای محتویات ناخودآگاه جمعی است که در طول سالیان متمادی از طریق تراکم تجربیات روانی در ضمیر ناخودآگاه بشر تکوین یافته است و برای روان شخصیتی هر انسان، کهنالگوهای بسیاری از جمله: نقاب، سایه، آنیما، آنیموس و خود تعریف نموده است که از میان آنها سایه به عنوان ریشهدارترین ...
بیشتر
اصطلاح کهنالگو نزد یونگ به تمایلات ساختاری نهفتهای اطلاق میشود و گویای محتویات ناخودآگاه جمعی است که در طول سالیان متمادی از طریق تراکم تجربیات روانی در ضمیر ناخودآگاه بشر تکوین یافته است و برای روان شخصیتی هر انسان، کهنالگوهای بسیاری از جمله: نقاب، سایه، آنیما، آنیموس و خود تعریف نموده است که از میان آنها سایه به عنوان ریشهدارترین کهنالگو، نقش بهسزایی در بهسازی شخصیت ایفا میکند و عموماً به افکار پلید و غرایز حیوانی فرد اطلاق میشود که آن را از دیگران پنهان میکند. این کهنالگو از وجوه مشترک بسیاری از انسانها بهویژه شاعران به شمار میرود و در شعر، نمود عینیتری دارد، و بررسی آثار ادبی از دیدگاه یونگ موجب ظهور رویکردهای نقد کهنالگویی گردید و عرصهی جدیدی را در تحلیل و نقد متون ادبی، پیش چشم محققان گشود. در این جستار دیوان"ملامح من الوجه الامبیذوقلیسیّ"محمد عفیفی مطر؛ مطابق کهنالگوی سایهی یونگ و با روش تحلیل و نقد توصیفی در بوتهی نقد قرار میگیرد تا روشن شود این اشعار تا چه اندازه با این کهنالگو انطباق دارد. برایند پژوهش نشان میدهد که سایههای صاحبان قدرت و متملقان مقامپرست به صورت قساوت، خیانت و ... و سایههای مردم و جامعه به شکل انکار، انتقام و ... عینیت یافته است و بیشتر جنبههای منفی این کهنالگو در اشعار این شاعر، خودنمایی میکند و برای چگونگی گذر از تبعات منفی این کهنالگو، راه حل عملی ارائه نمیشود؛ بلکه بیشتر در حد بیان موضوع، بسنده شده است.
مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
ولی الله حسومی
چکیده
هدف نوشتار حاضر تحلیل شبکه معنایی زمان ماضی در قرآن است. کاربرد این زمان در قرآن گاهی در ارتباط با مفاهیمی است که بر اساس قراین عقلی، نقلی و عرفی محل تأمل است، لذا انجام این تحقیق ضروری است. بدین منظور، با تکیه بر نظریات حوزه معناشناسی شناختی در زمینه طرح واره، استعاره و مجاز مفهومی و با روش توصیفی- تحلیلی این کیفیت کاربرد تبیین میشود. ...
بیشتر
هدف نوشتار حاضر تحلیل شبکه معنایی زمان ماضی در قرآن است. کاربرد این زمان در قرآن گاهی در ارتباط با مفاهیمی است که بر اساس قراین عقلی، نقلی و عرفی محل تأمل است، لذا انجام این تحقیق ضروری است. بدین منظور، با تکیه بر نظریات حوزه معناشناسی شناختی در زمینه طرح واره، استعاره و مجاز مفهومی و با روش توصیفی- تحلیلی این کیفیت کاربرد تبیین میشود. یافتهها نشان میدهد زمان ماضی در قرآن گاهی با تغییر در طرحواره پیش-نمونهای و حذف عنصر زمان، مفاهیم فرازمانی را منتقل میکند و به صورت استعاری، به حوزههای مفهومی تازه وارد شده و مفاهیمی مثل قطعیت، عدم امکان تحقق، احتمال و دوری از واقعیت را کدگذاری میکند. همچنین از طریق برجستهسازی مؤلفههای پنهان در طرحواره سرنمونهای، مفاهیمی مثل تقدم، سرعت و ... را به صورت مجازی منتقل میکند.در نتیجه میتوان زمان ماضی در قرآن را مقولهای چندمعنا دانست که تحت تأثیر بافت، شبکهای از معانی را مفهوم سازی میکند.
مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
احمد پاشازانوس؛ فریده ناطق خوشنودروحی؛ عبدالعلی آل بویه
چکیده
بررسی اختلافات نحوی درمیان دانشمندان علم نحو از دیرباز جایگاه ویژهای داشته-وبراساس آن مکاتب ومذاهب مختلف نحوی به وجود آمده و نحویان را به رقابت علمی با یکدیگر واداشتهاست، یکی از پیشوایان علم عربی که در پژوهشهای نحوی و تحول و پیشرفت و احیای این علم سهم بسزایی داشته، جمال الدینبنهشام انصاری (761م) است، آثار او سرشار ازنقد ...
بیشتر
بررسی اختلافات نحوی درمیان دانشمندان علم نحو از دیرباز جایگاه ویژهای داشته-وبراساس آن مکاتب ومذاهب مختلف نحوی به وجود آمده و نحویان را به رقابت علمی با یکدیگر واداشتهاست، یکی از پیشوایان علم عربی که در پژوهشهای نحوی و تحول و پیشرفت و احیای این علم سهم بسزایی داشته، جمال الدینبنهشام انصاری (761م) است، آثار او سرشار ازنقد نحوی نسبت به آرای نحویان بزرگ ازجمله ابن عصفور اشبیلی(669ه.ق) است، این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، به بررسی مخالفتهای ابنهشام درکتاب «مغنیاللبیب» نسبت به آرای نحوی ابن عصفور در کتاب «المقرّب ومعه مثل المقرب»با تکیه بر شواهد قرآنی میپردازد،از مهمترین دستاوردهای-این جستارآن استکه ابن هشام دراکثراوقات مخالف نظرات ابن عصفوردرمسائل نحوی است وگاهی اورابه عدم ملاحظه اسلوب قرآن کریم متهم کرده است ومهمترین اختلافات آنهادر تعلیق افعال قلوب وحذف یکی از دو مفعول آنها اختصارا و اعراب مخصوص درجمله مدح وذم وحذف حرف عطف ومعطوف علیه وتقدیرگرفتن بازگشت ضمیر درباب عطف ومعمول خبر(کان) جلوه گر می شود.کلمات کلیدی: ابن هشام، ابن عصفور، مغنی اللبیب، المقرب و معه مثل المقرب، شواهد قرآنی.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
مسعود سلمانی حقیقی؛ عباس گنجعلی؛ سید مهدی نوری کیذقانی
چکیده
نقد روانکاوی یکی از رویکردهای نقد ادبی است. در این نوع نقد، شرایط و اوضاع و احوال فرد از جمله اضطرابات و آشفتگیهای درونی و ذهنی او مورد بررسی قرار میگیرد. یکی از اضطرابات وجودی انسان، تنهایی است. متون ادبی به خصوص رمان دارای شخصیتهایی است که میتوان نمود اضطراب تنهایی را در آنها مورد واکاوی قرار داد. نظریات گوناگونی پیرامون نقد ...
بیشتر
نقد روانکاوی یکی از رویکردهای نقد ادبی است. در این نوع نقد، شرایط و اوضاع و احوال فرد از جمله اضطرابات و آشفتگیهای درونی و ذهنی او مورد بررسی قرار میگیرد. یکی از اضطرابات وجودی انسان، تنهایی است. متون ادبی به خصوص رمان دارای شخصیتهایی است که میتوان نمود اضطراب تنهایی را در آنها مورد واکاوی قرار داد. نظریات گوناگونی پیرامون نقد روانکاوی وجود دارد که یکی از آنها نظریۀ روانپویه درمانی اروین یالوم است که در آن به مضامینی چون مرگ، تنهایی، آزادی و پوچی اشاره شده است. هدف از این جستار بررسی و تبیین توصیفی- تحلیلی تنهاییهای سهگانۀ درون فردی، بین فردی و اگزیستانسیال و شگردهای درمان آن در رمان «زهراللّیمون وقصص أخری» از علاء الدیب در پرتو نظریۀ یالوم است تا از این طریق لایههای معنایی و محتوایی نهفته در متن برای مخاطب نمایان گردد. نتایج پژوهش نشان میدهد تنهاییهای سهگانۀ حاکم بر شخصیتهای داستان و مضامین آن در شیوۀ روایی و ساختار داستان نیز نمود یافته است. به گونهای که نویسنده در بخشهای مختلف از شگرد تکگویی و زوایۀ دید متناسب با مضمون بهره جسته است. همچنین از میان تکنیکهای تعیین شده از سوی یالوم، تکنیکهایی نظیر پذیرش کارکرد یاد خدا، عشقورزی به وطن، مهرورزی به دیگران و ارتباط با آنها، همانندسازی و خیالپردازی به عنوان راهکارهای تسکین تنهایی در این رمان مشاهده گردید.کلمات کلیدی: نقد روانکاوی، تنهایی، رمان، زهر اللّیمون وقصص أخری، یالوم.