مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
علی اسودی؛ سلمان آزمون علی آباد
چکیده
بررسیهای شناختی در حوزهی معنیشناسی در پژوهشهای زبانی جدید، یکی از زمینههای رایج در بررسی آثار ادبی و پی بردن به مفاهیم عمیق آنها است. در این میان نظریۀ طرحوارههای تصویری از یافتههای معنیشناسی شناختی است که اساس ادراک مفاهیم انتزاعی را در تجربههای حسی و ساختارمند در ذهن، می-داند. در پرتو این نظریه، آثار زبانی-ادبی ...
بیشتر
بررسیهای شناختی در حوزهی معنیشناسی در پژوهشهای زبانی جدید، یکی از زمینههای رایج در بررسی آثار ادبی و پی بردن به مفاهیم عمیق آنها است. در این میان نظریۀ طرحوارههای تصویری از یافتههای معنیشناسی شناختی است که اساس ادراک مفاهیم انتزاعی را در تجربههای حسی و ساختارمند در ذهن، می-داند. در پرتو این نظریه، آثار زبانی-ادبی فراتر از سطح معنای ظاهر بررسی می-شوند. در همین راستا، میتوان از این رویکرد برای شناخت معانی فراظاهری قرآن کریم که یک معجزۀ زبانی است، استفاده نمود. از همین رو مقالۀ حاضر با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی با رویکردی زبانشناختی به بررسی داستان موسی و خضر علیهما السلام در قرآن بر اساس نظریۀ طرحوارههای تصویری جانسون در سه سطح حجمی، قدرتی و حرکتی، برای پی بردن به معانی شناختی موجود در آیات، پرداخته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که طرحوارههای تصویری بین مفهومسازی و ادراک انسانی تناسب ایجاد کردهاند. از این میان طرحوارههای حجمی درای بیشترین بسامد هستند و نمود بیشتری در حسی شدن مفاهیم انتزاعی دارند. همچنین شناخت طرحوارهها سبب میشود که مفاهیم انتزاعی در ذهن در سطح ملموس و گسترده-تری، درک شوند. علاوه بر این هماهنگی طرحوارهها با تجربیاتی که در راستای آن طرح شدهاند، به نوبۀ خود دارای معنی میباشد.
مقاله پژوهشی
راضیه نظری
چکیده
نشانهمعنی شناسی عاطفی، شیوه نقد ادبی است که پس از نشانهشناسی ساختگرا با هدف بررسی چگونگی شکلگیری عواطف و ارتباط آن با درک انسان از محیط پیرامونیاش به وجود آمد. در همین راستا طرحواره فرآیند عاطفی ازسوی گرمس مطرح شد. این طرحواره شامل پنج مرحله تحریک عاطفی، توانش، شوش، هیجان و ارزیابی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی زنجیره حالات ...
بیشتر
نشانهمعنی شناسی عاطفی، شیوه نقد ادبی است که پس از نشانهشناسی ساختگرا با هدف بررسی چگونگی شکلگیری عواطف و ارتباط آن با درک انسان از محیط پیرامونیاش به وجود آمد. در همین راستا طرحواره فرآیند عاطفی ازسوی گرمس مطرح شد. این طرحواره شامل پنج مرحله تحریک عاطفی، توانش، شوش، هیجان و ارزیابی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی زنجیره حالات عاطفی در رمان مرافئ الحب السبعه با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی و از رهگذر مطالعه منابع کتابخانهای به رشته نگارش درآمده است. در این اثر، شوش عاطفی تحت تأثیر مفهوم فلسفی نیستی است که از منظر نشانه معنیشناسی از آن به غیاب تعبیر میشود. بنابراین طرحواره فرآیند عاطفی داستان بر اساس حضور سوژه و غیاب وطن شکل گرفته است. یافتههای پژوهش، نشان میدهد، اولین مرحله طرحواره فرآیند عاطفی داستان، عاطفه ترس است که تحت تأثیر آن، کنش مهاجرت شکل گرفته است. شوش دلتنگی، تحت تأثیر اقامت طولانی در سرزمینی بیگانه هویت عاطفی سوژه را شکل داده است و تداوم این وضعیت، درخودماندگی او را به همراه داشته و به همین خاطر او کمترین فشاره عاطفی را تجربه کرده است. از آنجا شگرد پیشتنیدگی و کنش مهاجرت سبب خلاصی سوژه از این حس نشد؛ در مرحله ارزیابی طرحواره عاطفی داستان که مبتنی بر تغییر موضع و دیدگاه سوژه است، عاطفه انتظار جایگزین حس غربت شده است.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
سارا حسنی نفطه؛ یحیی معروف؛ عبدالرضا نادریفر؛ علی سلیمی
چکیده
عنصر عاطفه و احساسات زنانه بخشی از مسالۀ پایداری و ساختارها و مناسبات درونی و بیرونی آن را قابل شناخت میسازد. شماری از نقشها و دلالتهایی که ارتباط استوار میان پاکی حس زنانه و دنیای پرخشونت جنگ را بازسازی میکنند از رهگذر این عامل، معناهای محتمل وگستردهای را به این مفهموم ناب و پاک بشری میبخشند. این پژوهش با کمک رهیافتهای ...
بیشتر
عنصر عاطفه و احساسات زنانه بخشی از مسالۀ پایداری و ساختارها و مناسبات درونی و بیرونی آن را قابل شناخت میسازد. شماری از نقشها و دلالتهایی که ارتباط استوار میان پاکی حس زنانه و دنیای پرخشونت جنگ را بازسازی میکنند از رهگذر این عامل، معناهای محتمل وگستردهای را به این مفهموم ناب و پاک بشری میبخشند. این پژوهش با کمک رهیافتهای نشانه معناشناسی و روش توصیف و تحلیل متن، رمان الدوامه قمر کیلانی بانوی ادبیات مقاومت سوریه را با موضوع عاطفه زنانه، مورد تحلیل قرار میدهد. افق این جستار محدود به بررسی نقش و جایگاه زنان سوری در رمان «الدوامه» براساس روش و الگو طرحوارههای عاطفی فونتنی است. هدف این پژوهش بررسی شکل گیری، تولید و دریافت معنا در زمینة ادبیات پایداری زنان است. این گفتمان نشان میدهد که چگونه قمر کیلانی با استفاده از عاطفه زنانهاش و با تکیه بر واقعه تاریخی جنگ حزیران به تولید معانی مقاومت محور می پردازد و از بافتهای موجود و شناخته شده فاصله می گیرد و گفتهیاب را با عناصر غیرمنتظره مواجه میسازند. براساس نظام ارزشی مزبور در سازوکارهای تولید در طرحوارۀ گفتمان عاطفی مهمترین مضامین پایداری زنان در رمان مذکور وطنپرستی، دعوت به مبارزه، ستایش شهادت و ترسیم اوضاع جنگ و... است. این طرحواره در جهت تثبیت آرمان حاکم بر جامعه یعنی ستایش پایداری و آزادگی و به حاشیه راندن سایر مفاهیم، سیر می کند.
مقاله پژوهشی
بهنام فارسی؛ ساجد زارع؛ فاطمه شاهرخی
چکیده
«جریان سیال ذهن» شیوۀ روایی است که نویسنده احساسات و افکار شخصیّتها را درست در همان لحظهای ثبت میکند که در ذهن آنان بهوقوع میپیوندند و با نمایش آنها، خواننده را در تجربیات ذهنی شخصیّتها سهیم میکند. «دیمة ونّوس»، رماننویس سوری از جمله نویسندگانی است که در رمان خود «الخائفون» برای پردازش حوادث داستان ...
بیشتر
«جریان سیال ذهن» شیوۀ روایی است که نویسنده احساسات و افکار شخصیّتها را درست در همان لحظهای ثبت میکند که در ذهن آنان بهوقوع میپیوندند و با نمایش آنها، خواننده را در تجربیات ذهنی شخصیّتها سهیم میکند. «دیمة ونّوس»، رماننویس سوری از جمله نویسندگانی است که در رمان خود «الخائفون» برای پردازش حوادث داستان از شیوة جریان سیال ذهن استفادهکردهاست. این جستار بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی تأثیر مؤلفههای این شیوة روایی در روایت رمان «الخائفون» پرداخته و ارتباط میان کاربست این شیوۀ روایت با پدیدۀ ترس در سوریه را تبیین نماید. دستاورد پژوهش مبین این است که به کارگیری شیوۀ جریان سیال ذهن در روایت این رمان، پیامدهایی داشته که بر پیشبرد روایت رمان تأثیرگذار بودهاست و برخی از مؤلفههای آن، به افزایش زمان خوانش متن و در نتیجه، کاهش شتاب روایت میانجامند. نویسنده در راستای اینکه ترس و آشفتگی مستولی شده بر جان و روح شخصیتهای را نشان دهد، چارهای جز مراجعه به ذهن قهرمانان داستانش ندارد و تنها با تکیه بر لایۀ پیش از گفتار ذهن است که میتوانست این ترس را به گونهای مؤثر به تصویر بکشد و به همین دلیل از شیوۀ روایی جریان سیال ذهن استفاده نمودهاست.
مقاله پژوهشی
حجت اله فسنقری؛ مریم نصرالهی؛ حسین شمس آبادی؛ مصطفی مهدوی آرا
چکیده
چکیدههانری برگسون، فیلسوف شهودگرای فرانسوی، تقریبا تمام فلسفه خود را حول محور زمان واقعی متمرکز کرده و با مطرح نمودن زمانی مستمر و عمواره در جریان و خارج از محدودیتهای مکانی-زمانی با عنوان «duration» (دیرند)، که توان توجیه هستی سیال را دارد، کوشید تا حقیقت این مفهوم را تبیین کند. در ادبیات عربی، «آدونیس» بهعنوان یک شاعر ...
بیشتر
چکیدههانری برگسون، فیلسوف شهودگرای فرانسوی، تقریبا تمام فلسفه خود را حول محور زمان واقعی متمرکز کرده و با مطرح نمودن زمانی مستمر و عمواره در جریان و خارج از محدودیتهای مکانی-زمانی با عنوان «duration» (دیرند)، که توان توجیه هستی سیال را دارد، کوشید تا حقیقت این مفهوم را تبیین کند. در ادبیات عربی، «آدونیس» بهعنوان یک شاعر سوررئال که اتفاقا با فلسفه غرب به طور عام و فلسفه برگسون بهطور خاص آشنا بوده، تلاش کرده زمان را در مفهوم امتداد و پیوستگی مطرح کند و از آن برای بیان خیزش مستمر حیات استفاده نماید. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با هدف خوانشی برگسونی از دیوان «مفرد بصیغة الجمع» انجام شد؛ یافتههای پژوهش نشان داد تلاش آدونیس برای خارج کردن زمان از ابعاد عرفی و بیرونی آن به شدت تداعیکننده فلسفه زمان برگسون و مولفههای آن است: در رابطه با «اصالت حرکت»، آدونیس با محوریت قرار دادن وجود خود، سعی در شناخت حقایق جهان دارد و به مانند برگسون سیلانی را که در درون خود احساس میکند، به تمام پدیدهها تسرّی میدهد؛ در این قصیده، شاعر به آنچه در مراحل مختلف زندگیاش سپری کرده، نظر میکند و این مهم را به کمک قوای تخیّل خود که در تعبیر برگسون همان «خاطره ناب» است، محقق میکند و در نهایت، آدونیس همانند برگسون راه درک حقیقت و تجربه حرکت اصیل و خاطره ناب را «درک بدون واسطه» آنها و خروج از تعیُنات میداند.کلمات کلیدی: خوانش فلسفی، فلسفه زمان، دیرند، برگسون، آدونیس، مفرد بصیغة الجمع.
مقاله پژوهشی
زهرا فرید
چکیده
میخاییل باختین (1895) در بررسی خصوصیات نثر رمانگرا که بستری مناسب برای ایجاد فضایی چند صدایی و مقابله با تک سویگی و اقتدار طلبی در فرهنگ هر جامعه است، به مفهوم کارناوال دست مییابد. رمان از نظر باختین مانند کارناوالهای قرون وسطا جایگاهی برای همگرایی صداهای فرادست و فرودست جامعه و به هم ریختن سلسه مراتب و گفتمانهای غالبی میباشد. ...
بیشتر
میخاییل باختین (1895) در بررسی خصوصیات نثر رمانگرا که بستری مناسب برای ایجاد فضایی چند صدایی و مقابله با تک سویگی و اقتدار طلبی در فرهنگ هر جامعه است، به مفهوم کارناوال دست مییابد. رمان از نظر باختین مانند کارناوالهای قرون وسطا جایگاهی برای همگرایی صداهای فرادست و فرودست جامعه و به هم ریختن سلسه مراتب و گفتمانهای غالبی میباشد. او در دل طرح کارناوالگرایی مقولاتی مانند دیگر بودگی، چند صدایی، رئالیسم گروتسک، کرونوتوپ، خنده مرگ، طنز و … را مطرح میکند و رمان را دارای ظرفیت ایجاد شبکهای از این مفاهیم میداند. جوخه الحارثی(1978) نویسنده زن عمانی در رمان سیّدات القمر(بانوان ماه) با طرح داستانی چند لایه از زندگی مردم عمان بخصوص زنان و بردگان در دوران بردهداری و تغییرات بنیادین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در این کشور، جهانی کارناوالی خلق کرده که بسیاری از گفتمانهای غالب و هنجارهای برساخته را به چالش میکشد. این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیلی به بررسی مؤلفههای کارناول در این رمان بپردازد. نتایج حاکی از آن است که عواملی چون خلق شخصیتهای متعدد از طبقات مختلف، همچنین بهرهگیری از مؤلفههای انگاره گروتسک مثل اغراق و برهم زدن هنجارهای اجتماعی و خنده رابلهای و نیز به هم آمیختگی مرگ و زندگی باعث شده که اندیشههای مختلف در فضایی گفتگومند از صدایی یکسان و خارج از قدرت نویسنده برخوردار باشند.