علی اکبر احمدی چناری؛ علی اصغر حبیبی؛ فرزانه گروهی
دوره 7، شماره 21 ، آبان 1394، صفحه 22-1
چکیده
دلخوششدن به دنیای مادی و لذتهای زودگذر آن، بسیاری از مردم را فارغ از طبقۀ فکریشان، معطوف خویش کرده است و میکند. در هر دورهای هرگاه انسانها از حل راز و رمز هستی و زندگی خویش ناتوان گردند، با تمرکز به وجود اینجهانی و نفی حقایق روحانی و ماورایی، به فلسفۀ خوشباشی روی میآورند. در حوزۀ ادبیات اسلامی، حکیم عمر خیام نیشابوری ...
بیشتر
دلخوششدن به دنیای مادی و لذتهای زودگذر آن، بسیاری از مردم را فارغ از طبقۀ فکریشان، معطوف خویش کرده است و میکند. در هر دورهای هرگاه انسانها از حل راز و رمز هستی و زندگی خویش ناتوان گردند، با تمرکز به وجود اینجهانی و نفی حقایق روحانی و ماورایی، به فلسفۀ خوشباشی روی میآورند. در حوزۀ ادبیات اسلامی، حکیم عمر خیام نیشابوری نامی آشنا در این عرصه است. دمغنیمتشمری و خوشباشی خیامی یک طرز فکر رایج در عصر هرج و مرج فکری و فرهنگیِ قوم عرب؛ یعنی دورۀ مملوکی است که از لحاظ دورة تاریخی با زمانة خیام فاصلۀ چندانی ندارد. الشاب الظریف از شاعران وجودگرای این روزگار است که با پیروی از فلسفۀ خیام، سلوک ناهنجاری را در طول زندگی کوتاهش در پیش گرفت. جستار پیش رو تلاش کرده است، جلوههای این گرایش فکری را به شیوۀ تطبیقی در بستر شعر این شاعر واکاوی کند تا همسوییهای او با فلسفۀ خیام را نشان دهد. رهیافت نهایی آن است که علیرغم دلمشغولی دو شاعر به خوشیهای زودگذر، وجودگرایی آنها الحادی نیست و به غفران الهی امیدوارند.
فرشید ترکاشوند
دوره 7، شماره 21 ، آبان 1394، صفحه 43-23
چکیده
بافت عاطفی زیرمجموعة نظریة بافت و به عنوان یکی از مؤلفههای علم معنیشناسی به حساب میآید. فهم و درک این نوع بافت که در حقیقت شدت و ضعف کنش احساسی موجود در واژگان را مشخص میکند در خوانش متون ادبی و بویژه شعر حائز اهمیت است. بویژه از زاویه دید نشانه ـ معناشناسی گفتمانی که رویکردی کاملتر و پویاتر است و در این مرحله بحث گفتمان ...
بیشتر
بافت عاطفی زیرمجموعة نظریة بافت و به عنوان یکی از مؤلفههای علم معنیشناسی به حساب میآید. فهم و درک این نوع بافت که در حقیقت شدت و ضعف کنش احساسی موجود در واژگان را مشخص میکند در خوانش متون ادبی و بویژه شعر حائز اهمیت است. بویژه از زاویه دید نشانه ـ معناشناسی گفتمانی که رویکردی کاملتر و پویاتر است و در این مرحله بحث گفتمان عاطفی مطرح میشود. نگارنده در پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی کارکرد بافت و بویژه گفتمان عاطفی را در درک متون ادبی معاصر بسنجد و با چنین هدفی به موردکاوی آثار عربی جبران خلیل جبران پرداخته است. در این راستا با طرح سؤال مبنی بر چگونگی کارکرد بافت عاطفی و فراتر از آن گفتمان عاطفی در خوانش متون ادبی عربی از سوی مخاطب فارسی زبان و چگونگی پیوند این مسأله با زیباییشناسی متون مذکور فرضیهای ارائه شده است به این شرح که با فهم و در نظر گرفتن بافت و گفتمان عاطفی، خواننده فارسی زبان میتواند بافت فرهنگی و اجتماعی آن متون را به شکلی علمی دریابد و علاوه بر فهم دقیقتر متون، درک زیباییشناختی کاملتری از اثر داشته باشد.از نتایج آن برمیآید که خوانندة فارسی زبان با در نظر گرفتن بافت و گفتمان عاطفی، زنجیرة معنایی واژگان را کشف میکند و درنتیجه فضای کاربردشناختی متون برای او آشکار میگردد و از درک صرفا ذوقی آن رها شده و به مرزهای مطالعة علمی آن متون نزدیک میشود.
احمدرضا حیدریان شهری؛ منیره زیبایی
دوره 7، شماره 21 ، آبان 1394، صفحه 65-45
چکیده
نیهیلیسم یا نیستانگاری که معمولاً برای توصیف مذهب نفی مطلق میآید، وضعیتی روانشناختی است که در آن معنای زندگی، هستی و بودن از دست میرود و اوضاعی اضطرابآفرین و یأسآور بر انسان حاکم میگردد. این مکتب پس از پیدایی در روسیه، در نتیجة ویرانیهای حاصل از دو جنگ جهانی رشدی گسترده یافت؛ بگونهای که تفکرات نیهیلیستى به مرور در ...
بیشتر
نیهیلیسم یا نیستانگاری که معمولاً برای توصیف مذهب نفی مطلق میآید، وضعیتی روانشناختی است که در آن معنای زندگی، هستی و بودن از دست میرود و اوضاعی اضطرابآفرین و یأسآور بر انسان حاکم میگردد. این مکتب پس از پیدایی در روسیه، در نتیجة ویرانیهای حاصل از دو جنگ جهانی رشدی گسترده یافت؛ بگونهای که تفکرات نیهیلیستى به مرور در کانون توجه نویسندگان عرب قرار گرفت. هانیراهب از نویسندگان نوگرای معاصر سوری در رمان «شکستخوردگان» به تصویر یکی از شاخههای نیهیلیسم؛ یعنی نیهیلیسم اگزیستانسیالیستی در افکار و افعال قهرمانان رمان میپردازد. مقالة پیشرو، به شیوة توصیفی-تحلیلی به سبب رویکرد نو نویسندة رمان و قابلیت تطبیق مؤلفههای نیهیلیسم بر رمان، سعی در واکاوی نمودهای نیهلیستی در آن دارد. براساس یافتههای پژوهش، نویسنده چون زندگی کنونی را در چارچوب اجتماع مینگرد و انگیزهها را با آزادی انسان دشمن میبیند، آن را تلخ و پوچ مینماید و راهحل را در رهایی از تار و پودهای اجتماع نشان میدهد؛ اما عصیان شخصیتها از آنجایی که تغییری در وقایع جاری جامعه ایجاد نمیکند به لجامگسیختگی، پوچی، بیهدفی و بیثباتی آنان منتهی میگردد.
محمدرضا شیرخانی؛ نعمت عزیزی؛ سمیره مراد زاده
دوره 7، شماره 21 ، آبان 1394، صفحه 89-67
چکیده
ادبیات عرب به فراخور تحولات و نیازهای روز جامعة عرب، با چالشهای مختلفی روبرو بوده است که میتوان اشغال فلسطین را یکی از مهمترین این چالشها در دورة معاصر به شمار آورد. شاعران فلسطینی برای مقابله با این چالش ایجاد شده به شیوههایی جدید نیازمند هستند تا روح مقاومت را در میان مجاهدان، زنده نگه دارند. یکی از این شیوهها، فراخوانی ...
بیشتر
ادبیات عرب به فراخور تحولات و نیازهای روز جامعة عرب، با چالشهای مختلفی روبرو بوده است که میتوان اشغال فلسطین را یکی از مهمترین این چالشها در دورة معاصر به شمار آورد. شاعران فلسطینی برای مقابله با این چالش ایجاد شده به شیوههایی جدید نیازمند هستند تا روح مقاومت را در میان مجاهدان، زنده نگه دارند. یکی از این شیوهها، فراخوانی شخصیتهای تاریخی است که در زمان خود موفق و اثرگذار بودهاند؛ اما شخصیتی اثرگذار خواهند بود که با روحیة جهاد و مقاومت سازگار باشند. لذا یکی از مهمترین و بهترین نمونهها برای القای این هدف در ذهن مخاطب، صلاح الدین ایوبی است که توانسته است هشت قرن پیش، دردی مشابه درد امروز فلسطین را مداوا نماید و اشغالگران مسیحی را از بیت المقدس بیرون براند. پژوهش حاضر با بررسی شعر برخی از شعرای معاصر فلسطین نشان میدهد که این شخصیت تاریخی، بار دیگر در شعر فراخوانده میشود و شاعران فلسطینی او را بهترین نمونه و الگو برای القای کارکردها و مضامینی همچون احیای روحیهی مقاومت، یادآوری شکوه و عظمت گذشتة فلسطین، امید به خیزش منجیای همچون صلاح الدین درآینده، دعوت به اتحاد بین امرا و مردم، نکوهش ترس و بیکفایتی سیاستمداران عربی و ... به کار بردهاند. این پژوهش با روشی تحلیلی- توصیفی، رویکرد شاعران معاصر فلسطینی را نسبت به صلاح الدین ایوبی تحلیل کرده است.
نعیم عموری؛ سمیرا احمد زاده
دوره 7، شماره 21 ، آبان 1394، صفحه 109-90
چکیده
ادبیات مقاومت بیانکنندة اعمال و احساسات مردمی است که در برابر تعدی متجاوزان قرار گرفتهاند و هدف از آن وحدت گروههای مختلف اجتماعی برای ایستادگی در برابر این تهاجم است. شاعرانی که در این زمینه شعر سرودهاند با نوآوری به بیان عواطف جمعی؛ از جمله حس تمرد در برابر دشمن، شهادت طلبی و امید پرداختهاند. چنانکه با ستایش از استقامت ...
بیشتر
ادبیات مقاومت بیانکنندة اعمال و احساسات مردمی است که در برابر تعدی متجاوزان قرار گرفتهاند و هدف از آن وحدت گروههای مختلف اجتماعی برای ایستادگی در برابر این تهاجم است. شاعرانی که در این زمینه شعر سرودهاند با نوآوری به بیان عواطف جمعی؛ از جمله حس تمرد در برابر دشمن، شهادت طلبی و امید پرداختهاند. چنانکه با ستایش از استقامت مردم در سرودههای خویش، آنان را از پذیرش ذلت برحذر داشته و به قیام و ایستادگی دعوت کردهاند. اسد محمد قاسم از جمله شاعران فلسطینی است که به طور گسترده، از اشعار خویش برای ایجاد روحیة مقاومت بهره گرفته است. وی علی رغم شهرت و اقبال بیش از پنج دهه به سرایش اشعار مقاومتی، کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، لذا به نظر میرسد، این جستار در پرداختن به این شاعر از این منظر، پیشگام باشد. شاعر برای بیان دیدگاههای خود از قالبهای شعر نو و شعر کلاسیک به تناسب موضوع بهره گرفته، و موسیقی شعر را متناسب با اوضاع عاطفی حاکم بر آن اشعار انتخاب کرده است. اسلوبهای مورد استفاده وی اسلوب تهکم، استفهام و خطاب است که با موضوعات اجتماعی تناسب بیشتری دارد.
لیلا قلندری؛ سید محمد میرحسینی؛ نرگس انصاری
دوره 7، شماره 21 ، آبان 1394، صفحه 111-129
چکیده
قرآن کریم به عنوان متنی ادبی، شیوة کلامی خود را با توجه به مقتضای حال مخاطبان و رعایت دقایق بلاغی تنظیم کرده است؛ چرا که هر مخاطب و بافتی، سبک گفتاری مخصوص خود را میطلبد. یکی از عناصر متنی که با توجه به مخاطب و از بافتی به بافت دیگر متغیر است، میزان بکارگیری عناصر تأکیدی است که متناسب با درجة انکار و یا قبول و تردید مخاطبان بکار میرود. ...
بیشتر
قرآن کریم به عنوان متنی ادبی، شیوة کلامی خود را با توجه به مقتضای حال مخاطبان و رعایت دقایق بلاغی تنظیم کرده است؛ چرا که هر مخاطب و بافتی، سبک گفتاری مخصوص خود را میطلبد. یکی از عناصر متنی که با توجه به مخاطب و از بافتی به بافت دیگر متغیر است، میزان بکارگیری عناصر تأکیدی است که متناسب با درجة انکار و یا قبول و تردید مخاطبان بکار میرود. در میان تأکیدات، سوگند برجستهتر مینماید؛ اما ساختار جملات سوگندی یا قسم در قرآن نیز با توجه به عوامل پیرامونی متفاوت است. در این مقاله سعی شده است، پس از استخراج سوگندهای موجود در ده جزء پایانی قرآن کریم این ساختار بررسی شود؛ لذا بجز تقسیم بندی آنها براساس ارکان و بازشناسی آماری یا بسامدی، تناسب میان ارکان و علل حذف و سپس تناسب آنها با مخاطب به شیوة توصیفی- تحلیلی بیان شده و علل کاربرد آن براساس مقسِم و شرایط آیه و تناسب آن با مخاطب بررسی کرده است. نتایج بررسی قسم در این بخش قرآن حاکی از آن است که بیشترین تعداد سوگند متعلق به خداوند متعال است که درباب حقانیت قرآن کریم و رسول حق(ص)، وقوع قیامت و غفلت انسانهاست، و چون مخاطب آیه، انسانها هستند، جواب قسم اسمیه است تا با میزان انکار و غفلت آنها تناسب داشته باشد. پس از خداوند تعداد قسمهایی که فاعل آن انسان است، فراوانی بیشتری دارد که در ساختار آن سوگندها، ارکان قسم اغلب محذوفاند. موضوع سوگند انسانها دربارة اقرار به یکتایی خداوند متعال است. پس از آن شیطان قرار دارد که در این ده جزء یکبار سوگند یاد کرده و خداوند متعال را با حرف قسم محذوف و جواب قسم فعلیه، مخاطب قرار داده است که با مخاطب و نبود صدق مقسِم (شیطان) تناسب دارد.
جهانگیر امیری؛ رضا کیانی؛ فاروق نعمتی
دوره 7، شماره 21 ، آبان 1394، صفحه 154-131
چکیده
ویژگیهای خاصِّ ادبیّات و زمینههای بسیار گستردۀ آن، موجب شده که این رشته با سایرِ رشتههای علوم انسانی در ارتباطِ تنگاتنگ قرار گیرد. در این میان، روانشناسی به عنوانِ یکی از شاخههای علوم انسانی در بسیاری از زمینهها با ادبیات تناسبِ موضوعی دارد، و ضرورتِ انجامِ پژوهشهای مشترک، میانِ این دو مقوله، احساس میگردد. در ...
بیشتر
ویژگیهای خاصِّ ادبیّات و زمینههای بسیار گستردۀ آن، موجب شده که این رشته با سایرِ رشتههای علوم انسانی در ارتباطِ تنگاتنگ قرار گیرد. در این میان، روانشناسی به عنوانِ یکی از شاخههای علوم انسانی در بسیاری از زمینهها با ادبیات تناسبِ موضوعی دارد، و ضرورتِ انجامِ پژوهشهای مشترک، میانِ این دو مقوله، احساس میگردد. در این رابطه، هجا یکی از فنون شعری است که شاعر برای تسلّی دادن به آشفتگیهای درونیِ خود میسُراید که بررسی دقیقِ علل و عواملِ پیداییِ آن از دیدگاهِ روانشناختی میتواند بسیار حائز اهمیت باشد. این مقاله با رویکرد نقد روانکاوانه از هجوسرودههای حطیئه، عواملِ هجو در شعرِ وی را در دو دستۀ عواملِ بیرونی و درونی و براساسِ نظریة روانشناختیِ «آلفرد آدلر» و «کارن هورنای» بررسی کرده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد هجوِ حطیئه از یک سو بازتابِ مشکلاتِ محیطی وی است، و از سوی دیگر، انعکاسِ مشکلاتِ روانی از جمله احساسِ حقارت، پرخاشگری و گُسستگی شخصیتِ اوست.