مقاله پژوهشی
محمود آبدانان مهدی زاده؛ معصومه تنگستانی
دوره 6، شماره 20 ، مرداد 1394، صفحه 1-24
چکیده
نوستالژی به عنوان یک رفتار روانی و ناخودآگاه از روانشناسی وارد ادبیات شده و تبدیل به یک مضمون شعری گشته است. ابوفراس از جمله شاعرانی است که این مضمون در شعرش برجسته به نظر میرسد. پژوهش حاضر بر آن است با روش توصیفی– تحلیلی نمودهای نوستالژی(جمعی و فردی) را در دیوان ابوفراس بررسی نماید. نوستالژی فردی خود دربردارندة مؤلفههایی همچون ...
بیشتر
نوستالژی به عنوان یک رفتار روانی و ناخودآگاه از روانشناسی وارد ادبیات شده و تبدیل به یک مضمون شعری گشته است. ابوفراس از جمله شاعرانی است که این مضمون در شعرش برجسته به نظر میرسد. پژوهش حاضر بر آن است با روش توصیفی– تحلیلی نمودهای نوستالژی(جمعی و فردی) را در دیوان ابوفراس بررسی نماید. نوستالژی فردی خود دربردارندة مؤلفههایی همچون غم و درد پیری، مرگ اندیشی، دوری از وطن و حسرت بر روزگاران گذشته، فقدان نزدیکان و دوری از معشوق است. از این پژوهش برمیآید که نمود نوستالژی فردی در شعر ابوفراس را میتوان در وصف وی از وطن خویش و غم دوری از آن مشاهده نمود. همچنین بیشترین نمود نوستالژی جمعی در شعر وی در هیأت فخر به نیاکانش ظاهر شده است. ابوفراس این معانی را با صدق عاطفه در شعر خود به تصویر کشیده است.
طرح پژوهشی
عبدالعلی آل بویه لنگرودی؛ مرتضی امیری نژاد
دوره 6، شماره 20 ، مرداد 1394، صفحه 25-44
چکیده
شاعر پایداری معاصر عربی آگاه و مسئول است؛ آگاه از آنچه در جهان پیرامون او میگذرد و مسئول در برابر سرنوشت ملت و کشورش. او برای تحقق آزادی، عزت و استقلال برای مردم کشورش از همة ابزارها و سازِکارها بهره میگیرد تا شعر در مسیر مقدس مردم سرزمینش به پیش رود. از جملة این سازکارها توجة او به سنتهای گذشته است و برای آنکه سخنش هم تأثیرگذار ...
بیشتر
شاعر پایداری معاصر عربی آگاه و مسئول است؛ آگاه از آنچه در جهان پیرامون او میگذرد و مسئول در برابر سرنوشت ملت و کشورش. او برای تحقق آزادی، عزت و استقلال برای مردم کشورش از همة ابزارها و سازِکارها بهره میگیرد تا شعر در مسیر مقدس مردم سرزمینش به پیش رود. از جملة این سازکارها توجة او به سنتهای گذشته است و برای آنکه سخنش هم تأثیرگذار باشد و هم ارزش هنری خویش را حفظ کند، به سراغ شخصیتهای گذشته میرود از شخصیتهای تاریخی گرفته تا شخصیتهای دینی، و با فراخواندن خویشکاریهای آنها ناگفتههای خود را از زبان آنان بیان میدارد. این امر گاه در شگرد نقاب رخ مینماید، گاه با بکارگیری اسطورههای ملی و جهانی خود را نشان میدهد و سرانجام با فراخوانی شخصیتها رسالت خود را به انجام میرساند. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شخصیت مسیح(ع) و کاربرد آن در شعر پایداری معاصرعربی پرداخته است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در شعر پایداری معاصر حضرت مسیح(ع) بیشتر در معنای نمادین خاص بکار رفته است؛ مانندِ درد و رنج، زندگیبخشی از رهگذر مرگ، منجی رهاییبخش، امید و امیدواری، جاودانگی، رستاخیز و پیروزی. شاعر معاصر خواسته است با الهام از این شخصیتها روحیة آزادیخواهی، امید به آینده و مبارزه و فداکاری در راه هدف را در میان مردم ستمدیدة خود زنده کند، و آنان را از واقعیت تلخی برهاند که دامنگیرشان شده است تا آیندهای را برای آنان رقم بزند که در سایة عزت و استقلال کشورش ارزشها حاکمیت یابند، اخلاص و پاکی سرمشق همه گردد و دروغ و ناپاکی از آن رخت بربندد و ایمان و صداقت بر همه جا حکمفرما باشد.
مقاله پژوهشی
علی بیانلو؛ فریده جباره ناصرو
دوره 6، شماره 20 ، مرداد 1394، صفحه 45-66
چکیده
مجموعة نمایشی «من فوق سبع سماوات» باکثیر از جمله نمایشنامههای تاریخی اسلامی است که حضور عنصر شخصیت در آن بسیار پررنگتر از دیگر عناصر نمایش است. شخصیت در نمایشنامه به انواع گوناگونی از جمله اصلی و فرعی، ایستا و پویا، مقابل و مخالف، نوعی و همهجانبه و... تقسیمبندی میشود. شخصیتپردازی در نمایشنامه معمولاً به کمک برخی ...
بیشتر
مجموعة نمایشی «من فوق سبع سماوات» باکثیر از جمله نمایشنامههای تاریخی اسلامی است که حضور عنصر شخصیت در آن بسیار پررنگتر از دیگر عناصر نمایش است. شخصیت در نمایشنامه به انواع گوناگونی از جمله اصلی و فرعی، ایستا و پویا، مقابل و مخالف، نوعی و همهجانبه و... تقسیمبندی میشود. شخصیتپردازی در نمایشنامه معمولاً به کمک برخی تکنیکها همچون گفتگو، عمل، صحنهپردازی و نامگذاری صورت میپذیرد. این مقاله بر آن است از یکسو انواع مختلف شخصیتها را در این مجموعه بررسی کند و از سوی دیگر تکنیکهای شخصیتپردازی باکثیر را تحلیل کند. نتیجه اینکه باکثیر، از تمامی انواع شخصیت بهره جسته است و از همة تکنیکهای شخصیتپردازی بجز تکنیک نامگذاری استفاده کرده است؛ زیرا شخصیتهای نمایشنامه، واقعی و تاریخی هستند و خواننده تنها با شنیدن نام آنها به اسلامی بودن فضای نمایش پی میبرد. البته بهرهگیری از عنصر گفتگو در شخصیتپردازی نسبت به دیگر عناصر نمایش قویتر است.
مقاله پژوهشی
علی اصغر حبیبی؛ لیلا شکیبایی؛ وحید شمشیری
دوره 6، شماره 20 ، مرداد 1394، صفحه 67-94
چکیده
علیرغم دیرینگی ادبیات فارسی و عربی، ادبیات زنان سابقة چندانی در ایران و سرزمینهای عربی ندارد و باید اذعان داشت که برخی بسترهای مناسب برای رشد ادبیات بانوان و ارائة سرودههای ایشان که به مسائل زنان بپردازد و بیانکنندة احساسات زنانه باشد، بعد از انقلاب مشروطه در ایران و نهضتهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای عربی فراهم آمد. ...
بیشتر
علیرغم دیرینگی ادبیات فارسی و عربی، ادبیات زنان سابقة چندانی در ایران و سرزمینهای عربی ندارد و باید اذعان داشت که برخی بسترهای مناسب برای رشد ادبیات بانوان و ارائة سرودههای ایشان که به مسائل زنان بپردازد و بیانکنندة احساسات زنانه باشد، بعد از انقلاب مشروطه در ایران و نهضتهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای عربی فراهم آمد. از مهمترین نمایندگان ادبیات زنان در ایران، پروین اعتصامی و در کشور کویت، سعاد الصباح هستند. پژوهش حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی-تطبیقی، پس از خوانش جداگانة اشعار پروین و سعاد و بازخوانش تطبیقی آنها بر پایة الگوی «مکتب ادبیات تطبیقی اروپای شرقی»، مهمترین درونمایههای اشعار این دو شاعر را در زمینههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و مسائل شخصی و زنان، واکاوی نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که این دو شاعر علیرغم شباهت بسیار در موضوعاتی چون؛ زنان، مبارزه با مردسالاری، ظلمستیزی و انساندوستی، به علت وجود تفاوتهایی در زندگی اجتماعی و شخصیتی، با نگاهی متفاوت به دو مقولة عاطفة مادری و عشقورزی نگریستهاند.
روح اله صیادی نژاد؛ حسین ایمانیان
دوره 6، شماره 20 ، مرداد 1394، صفحه 95-114
چکیده
دو زبانگی و دوگانگی زبان از جمله مسائلی است که از دیر باز در همة زبانهای دنیا دیده شده است و همواره دربارة آن نگرانیهایی مطرح بوده است؛ چرا که به باور برخی، این دو پدیده رفته رفته از رقت و انسجام زبان میکاهد و سبب ضعف و سستی در آن میگردد. دوگانگی زبان و دو زبانگی اگر چه با توجه به شرایط مکانی، زمانی، ﻧﮋادی، مسائل اجتماعی، ...
بیشتر
دو زبانگی و دوگانگی زبان از جمله مسائلی است که از دیر باز در همة زبانهای دنیا دیده شده است و همواره دربارة آن نگرانیهایی مطرح بوده است؛ چرا که به باور برخی، این دو پدیده رفته رفته از رقت و انسجام زبان میکاهد و سبب ضعف و سستی در آن میگردد. دوگانگی زبان و دو زبانگی اگر چه با توجه به شرایط مکانی، زمانی، ﻧﮋادی، مسائل اجتماعی، اوضاع سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه، متغیر است؛ اما در هر سطحی که باشد سبب ضعف زبان گردیده و اندک اندک آن را از جایگاه رفیع خود دور میسازد. عصر مملوکی و عثمانی یا دورة انحطاط ادبی در ادبیات عرب، یکی از دورههایی است که در آن زبان عربی بیشتر از هر زمان دیگر دچار آمیزش زبانی گردید و از آسیبهای آن در امان نماند. به گمان میرسد که در این عصر به دلیل حضور حاکمان غیر عرب بویژه حاکمان دارای نژاد ترک و در پی آمیزش نژادی، این پدیده بگونهای بارزتر و چشمگیرتر نسبت به دیگر دورههای تاریخی در ادبیات عرب، خود را نشان داد. البته بهتر است برای این دوره، به جای دو زبانگی از اصطلاح چندزبانگی بهره بگیریم؛ زیرا میان زبانهای عربی، فارسی، ترکی و گاه زبانهای دیگر ملتهای ساکن در جهان اسلام آن روز، دستکم نزد ادیبان و سیاستمداران، پیوندی ناگسستنی وجود داشته است. نگارندگان پژوهش پیش رو برآنند که ضمن آوردن نمونههایی از این دو پدیده در شعر عربی این دوره، به بررسی چرایی پیدایی و پیامدهای منفی و گاه مثبتی بپردازند که برای شعر عربی داشته است.
مقاله پژوهشی
حمید طاهری؛ مریم غفوریان
دوره 6، شماره 20 ، مرداد 1394، صفحه 115-138
چکیده
زمینه ها و عوامل ایجاد نوع ادبی داستاننویسی معاصر در ادبیات عرب و فارسی بسیار نزدیک و شبیه به هم است؛ بویژه اینکه در هر دو زبان، داستان برگرفته از الگوهای داستان نویسی غرب است؛ یعنی شباهتها سبب شده است که بسیاری از محققان، شیوة داستان نویسی یکی از این دو را متأثر از دیگری بدانند؛ هرچند تأثیر را نمی توان انکار کرد. در این مقاله ...
بیشتر
زمینه ها و عوامل ایجاد نوع ادبی داستاننویسی معاصر در ادبیات عرب و فارسی بسیار نزدیک و شبیه به هم است؛ بویژه اینکه در هر دو زبان، داستان برگرفته از الگوهای داستان نویسی غرب است؛ یعنی شباهتها سبب شده است که بسیاری از محققان، شیوة داستان نویسی یکی از این دو را متأثر از دیگری بدانند؛ هرچند تأثیر را نمی توان انکار کرد. در این مقاله شباهتها و احیانا تأثیر و تأثر دو داستان کوتاه رجل سیاسی جمالزاده وحجابمنفلوطی از یکدیگر نشان داده شد. برای نقد و بررسی دقیقتر، عناصر داستانی دو اثر را ابتدا جداگانه تجزیه و تحلیل و معرفی کردهایم و سپس به مقایسة عناصرداستانی دو نوشته پرداختهایم. نویسندگان این دو اثر با نگاه انتقادی به جامعة زمان خویش نگریستهاند. از این رو، بررسی این دو داستان خصوصا درونمایة آنها میتواند به ما در شناخت جامعه و محیط اجتماعی عصر نویسندگان کمک کند.
مقاله پژوهشی
حسن مجیدی؛ محمد غفوری فر؛ جواد عابدی
دوره 6، شماره 20 ، مرداد 1394، صفحه 139-162
چکیده
ادبیات به دلیل ماهیت و حوزة گستردهاش، با سایر رشتههای علوم انسانی اشتراک و تناسب موضوعی دارد. از این رو، قابلیت انجام پژوهشهای بین رشتهای در آن امکان پذیر است. در این میان رابطة ادبیات و علم روانشناسی از اهمیت و عمق زیادی برخوردار است؛ بگونهای که نقد و تحلیل اثر ادبی از منظر روانشناسی برای شناخت شخصیت صاحب اثر، یکی از برجستهترین ...
بیشتر
ادبیات به دلیل ماهیت و حوزة گستردهاش، با سایر رشتههای علوم انسانی اشتراک و تناسب موضوعی دارد. از این رو، قابلیت انجام پژوهشهای بین رشتهای در آن امکان پذیر است. در این میان رابطة ادبیات و علم روانشناسی از اهمیت و عمق زیادی برخوردار است؛ بگونهای که نقد و تحلیل اثر ادبی از منظر روانشناسی برای شناخت شخصیت صاحب اثر، یکی از برجستهترین روشهای نقدی است. اشعار شاعران یکی از آثار ادبی است که بازتاب و انعکاس راستین شخصیت آفریننده آثار در آن نمود پیدا میکند. ابنرومی یک از شاعران برجسته عصر عباسی است که زندگی روی خوشی به وی نشان نداد و همواره غرق در مصیب و بلا بود، و در وجود خود حقارتهای جسمانی و اجتماعی را احساس میکرد، در نتیجه اشعار وی عرصة جولان عقدههای روانی اوست. این پژوهش در تلاش است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی، شخصیت ابن رومی را از رهگذر اشعارش با رویکرد نقد روانشناسی در چارچوب نظریة عقدة حقارت آلفرد آدلر بررسی و تحلیل کند. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که حضور احساساتی نظیر حسادت، بدبینی، تنفر، ترس در وجود ابن رومی، نشان از نهادینه بودن عقدة حقارت در شخصیت او دارد.