پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
زهره بهروزی؛ علی خضری؛ رسول بلاوی؛ محمد جواد پورعابد(حصاوی)
چکیده
الاستعارة المفهومیّة تقنیة لغویة حدیثة فی اللغة المعرفیّة حیث یقوم علی العلاقة بین اللّغة والإدراک وتخلق العدید من الصّور للمفاهیم الانتزاعیّة. لایکوف وجونسون حدّدا أنماط الاستعارة المفهومیّة من خلال کتابهما (الاستعارات الّتی نحیا بها) وفتحا باباً جدیداً فی البحوث اللّغویّة؛ لأنّ علم اللّغة المعرفیة یرکّز علی دراسة الاستعارة ...
بیشتر
الاستعارة المفهومیّة تقنیة لغویة حدیثة فی اللغة المعرفیّة حیث یقوم علی العلاقة بین اللّغة والإدراک وتخلق العدید من الصّور للمفاهیم الانتزاعیّة. لایکوف وجونسون حدّدا أنماط الاستعارة المفهومیّة من خلال کتابهما (الاستعارات الّتی نحیا بها) وفتحا باباً جدیداً فی البحوث اللّغویّة؛ لأنّ علم اللّغة المعرفیة یرکّز علی دراسة الاستعارة ونشأتها بناءً علی الثقافة والأفکار، رغم أنّ علم البلاغة یتناول الاستعارة بالمعالجة من جهة قوة الشاعر ومخیلته. تقنیّة الاستعارة المفهومیّة أو الإدراکیّة تحظی بدور هام فی الدّراسات اللّغویّة لأنّها تُعتبر عملیّة ذهنیّة قبل أن تکون لغویّة. اعتماداً علی هذه التقنیّة، الکتاب والشعراء یستطیعون التجسید وتصویر المفاهیم المجرّدة الانتزاعیّة بشکل أحسن، کما رأینا الاستعارة المفهومیّة میزة لغویّة عند فلیحة حسن فی دیوانها (یا أمّی)؛ بما أنّ فکرة الشاعرة فی هذا الدیوان تتمحور حول المفاهیم الإنسانیّة، والمفاهیم الاجتماعیّة، وتوظیف الاستعارة فی خدمة تعمیق المعانی والتعبیر عن مفاهیم الحرب، والفراق، والأحاسیس والعواطف، والکارثة، والروح، والزمن، والحبّ. فهذا لفت انتباهنا واعتماداً علی المنهج الوصفی التحلیلی، قمنا بدراسة الاستعارات المفهومیّة المستخدمة وتوظیفها فی دیوان (یا أمی). فقد توصلت الدّراسة إلی أنّ الشاعرة قد استفادت من الاستعارات المفهومیّة علی ثلاثة أنماطها: الاستعارة البنیویّة، والأنطولوجیّة، والاتّجاهیّة، وإنّها لم تکتف بإطار محدّد للتعبیر عن الأحاسیس، بل معتمدة علی الإبداع وخلق الاستعارات الجدیدة تعرب عن أفکارها خاصّة أحاسیسها بأنماط وتعابیر متنوّعة، وتعطی تصویراً واضحاً عمّا یؤذیها أو یفرحها؛ لتأثیر الجنس والروح اللطیفة لفلیحة حسن رأینا أنّ الشاعرة قد اعتمدت علی عناصر الطبیعة فی حقل المبدأ حینما تظهر الأحساسیس المّرة والحلوة، والروح، والنفس فی حقل المقصد.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
احمد پاشازانوس؛ فریده ناطق خوشنودروحی؛ عبدالعلی آل بویه
چکیده
بررسی اختلافات نحوی درمیان دانشمندان علم نحو از دیرباز جایگاه ویژهای داشته-وبراساس آن مکاتب ومذاهب مختلف نحوی به وجود آمده و نحویان را به رقابت علمی با یکدیگر واداشتهاست، یکی از پیشوایان علم عربی که در پژوهشهای نحوی و تحول و پیشرفت و احیای این علم سهم بسزایی داشته، جمال الدینبنهشام انصاری (761م) است، آثار او سرشار ازنقد ...
بیشتر
بررسی اختلافات نحوی درمیان دانشمندان علم نحو از دیرباز جایگاه ویژهای داشته-وبراساس آن مکاتب ومذاهب مختلف نحوی به وجود آمده و نحویان را به رقابت علمی با یکدیگر واداشتهاست، یکی از پیشوایان علم عربی که در پژوهشهای نحوی و تحول و پیشرفت و احیای این علم سهم بسزایی داشته، جمال الدینبنهشام انصاری (761م) است، آثار او سرشار ازنقد نحوی نسبت به آرای نحویان بزرگ ازجمله ابن عصفور اشبیلی(669ه.ق) است، این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، به بررسی مخالفتهای ابنهشام درکتاب «مغنیاللبیب» نسبت به آرای نحوی ابن عصفور در کتاب «المقرّب ومعه مثل المقرب»با تکیه بر شواهد قرآنی میپردازد،از مهمترین دستاوردهای-این جستارآن استکه ابن هشام دراکثراوقات مخالف نظرات ابن عصفوردرمسائل نحوی است وگاهی اورابه عدم ملاحظه اسلوب قرآن کریم متهم کرده است ومهمترین اختلافات آنهادر تعلیق افعال قلوب وحذف یکی از دو مفعول آنها اختصارا و اعراب مخصوص درجمله مدح وذم وحذف حرف عطف ومعطوف علیه وتقدیرگرفتن بازگشت ضمیر درباب عطف ومعمول خبر(کان) جلوه گر می شود.
کلمات کلیدی: ابن هشام، ابن عصفور، مغنی اللبیب، المقرب و معه مثل المقرب، شواهد قرآنی.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
ولی الله حسومی
چکیده
هدف نوشتار حاضر تحلیل شبکه معنایی زمان ماضی در قرآن است. کاربرد این زمان در قرآن گاهی در ارتباط با مفاهیمی است که بر اساس قراین عقلی، نقلی و عرفی محل تأمل است، لذا انجام این تحقیق ضروری است. بدین منظور، با تکیه بر نظریات حوزه معناشناسی شناختی در زمینه طرح واره، استعاره و مجاز مفهومی و با روش توصیفی- تحلیلی این کیفیت کاربرد تبیین میشود. ...
بیشتر
هدف نوشتار حاضر تحلیل شبکه معنایی زمان ماضی در قرآن است. کاربرد این زمان در قرآن گاهی در ارتباط با مفاهیمی است که بر اساس قراین عقلی، نقلی و عرفی محل تأمل است، لذا انجام این تحقیق ضروری است. بدین منظور، با تکیه بر نظریات حوزه معناشناسی شناختی در زمینه طرح واره، استعاره و مجاز مفهومی و با روش توصیفی- تحلیلی این کیفیت کاربرد تبیین میشود. یافتهها نشان میدهد زمان ماضی در قرآن گاهی با تغییر در طرحواره پیش-نمونهای و حذف عنصر زمان، مفاهیم فرازمانی را منتقل میکند و به صورت استعاری، به حوزههای مفهومی تازه وارد شده و مفاهیمی مثل قطعیت، عدم امکان تحقق، احتمال و دوری از واقعیت را کدگذاری میکند. همچنین از طریق برجستهسازی مؤلفههای پنهان در طرحواره سرنمونهای، مفاهیمی مثل تقدم، سرعت و ... را به صورت مجازی منتقل میکند.در نتیجه میتوان زمان ماضی در قرآن را مقولهای چندمعنا دانست که تحت تأثیر بافت، شبکهای از معانی را مفهوم سازی میکند.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
رحمان نوازنی؛ عزت ملا ابراهیمی
چکیده
در حوزۀ نشانهشناسی یکی از الگوهای خوانش متون ادبی که بر خواننده تمرکز دارد، الگوی خوانشی مایکل ریفاتر است که طبق آن خواننده به عنوان عنصری فعال در فرآیند خلق معنا با اتکا به دانش و تجارب خود، متن را به شیوهای خلاقانه تفسیر و به لایههای عمیقتر معنایی آن دست مییابد. طبق این نظریه، متن ادبی با خوانش اولیه توسط خوانشگر از حالت ...
بیشتر
در حوزۀ نشانهشناسی یکی از الگوهای خوانش متون ادبی که بر خواننده تمرکز دارد، الگوی خوانشی مایکل ریفاتر است که طبق آن خواننده به عنوان عنصری فعال در فرآیند خلق معنا با اتکا به دانش و تجارب خود، متن را به شیوهای خلاقانه تفسیر و به لایههای عمیقتر معنایی آن دست مییابد. طبق این نظریه، متن ادبی با خوانش اولیه توسط خوانشگر از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل میشود و سپس خوانشگر در خوانش ثانویه به مجموعهای از امکانات معنایی دست مییابد و در نهایت به مفهوم اصلی شعر میرسد. پژوهش حاضر در تلاش است که با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی مؤلفههای نظریۀ ریفاتر را بر قصیدۀ 1701، اثر مرتضی التمیمی شاعر جوان، انقلابی و نوظهور عراقی تطبیق و به کشف انباشتها و منظومههای توصیفی آن بپردازد و با دریافت تداعی واژگان، ماتریس ساختاری یا خاستگاه اصلی اثر مذکور را برای خواننده بازگو کند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که هیپوگرام استخراج شده در قصیدۀ 1701 در نظامی نشانهشناسه از مفاهیمی مانند: ایجاد همدلی در واقعۀ ترور شهید سلیمانی، امیدبخشی و توصیف ویژگیهای شهدای مقاومت برخوردار است و ماتریس ساختاری قصیده نیز درصدد ترسیم و تبیین مکتب مقاومت است تا آیندگان نیز اهداف روشن مقاومت و شهدای راه مقاومت را به وضوح درک کنند.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
اسرا ء مهدی الدهان؛ سیدمحمد میرحسینی
چکیده
لقد ضمت اسالیب البیان العربی وسائل مهمة للصور الفنیة غیر المباشرة والتی تعتبر وسائل للتعبیر عن المعانی من خلال الدلالات المجازیة المتنوعة اذ ان الفکرة الواحدة یمکن ان یتم اداؤها باسالیب مختلفة وطرق اداء متعددة ذات تغییرات مختلفة قد تتضمن الزیادة والنقصان فی المعانی وبناء الالفاظ، فعندما تتغیر الطریقة التی تبنى بها الالفاظ ...
بیشتر
لقد ضمت اسالیب البیان العربی وسائل مهمة للصور الفنیة غیر المباشرة والتی تعتبر وسائل للتعبیر عن المعانی من خلال الدلالات المجازیة المتنوعة اذ ان الفکرة الواحدة یمکن ان یتم اداؤها باسالیب مختلفة وطرق اداء متعددة ذات تغییرات مختلفة قد تتضمن الزیادة والنقصان فی المعانی وبناء الالفاظ، فعندما تتغیر الطریقة التی تبنى بها الالفاظ فان المعانی المصورة تتغیر تبعا لذلک، وقد اعتمد شعراء الاسلام الکثیر من الاسالیب البیانیة الابداعیة لرسم صور فنیة رائعة ومنها اسالیب الاستعارة والتشبیه والکنایة، والتی تتصف بجمالها واعطائها الاثارة للنص الشعری وبعد الرؤیة التی تهدف الیها وتوصف بانها اکثر جمالا وعمقا من الاسالیب الحقیقیة، حیث تمتلک ایحاءات مؤثرة تجلب انتباه المتلقی وتهز مشاعره ووجدانه اذ انها تنبض باحاسیس المبدعین وافکارهم وانفعالاتهم.
وقد اعتمدنا فی هذا البحث على الطریقة التحلیلیة التوصیفیة فی دراسة الأسالیب البلاغیة فی الشعر الإسلامی حتى عام 41 هجری، وقد وصلنا إلى أن کل من الاقناع والبلاغة الشعریة یتمیزان بأنهما جوهریان فی علم الأدب واللغة، وأن استعمال الحجاج فی الشعر الإسلامی ظاهرة أدبیة هامة تظهر قدرة الشعراء الإسلامیین على استعمال الأدوات البلاغیة للتعبیر عن أفکارهم وإقناع المتلقی بوجهة نظرهم وأنهم استخدموها بشکل واسع فی شعرهم.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
نرگس خسروی سوادجانی؛ رقیه رستم پور ملکی
چکیده
إن بعض المناهج المستخدمة لتحلیل النصوص الأدبیة ومعرفة خبایاها وأغوارها تتطرق إلی النص من داخله و بما أن النظرة المحایثة تفسر الأشیاء فی ذاتها فتقترب هذه المناهج بما فیها البنیویة والأسلوبیة والسیمیائیة والشعریة، من التحلیل المحایث عندما ترکز علی النص کبنیة لغویة مستقلة عن العوامل الخارجیة. تتمثل الشعریة عند تودوروف بأنها علم ...
بیشتر
إن بعض المناهج المستخدمة لتحلیل النصوص الأدبیة ومعرفة خبایاها وأغوارها تتطرق إلی النص من داخله و بما أن النظرة المحایثة تفسر الأشیاء فی ذاتها فتقترب هذه المناهج بما فیها البنیویة والأسلوبیة والسیمیائیة والشعریة، من التحلیل المحایث عندما ترکز علی النص کبنیة لغویة مستقلة عن العوامل الخارجیة. تتمثل الشعریة عند تودوروف بأنها علم یدرس تلک الخصائص المجردة التی تصنع فرادة الحدث الأدبی. فالشعریة تسعی إلی معرفة القوانین العامة التی تنظّم ولادة کل عمل، وتبحث عن هذه القوانین داخل الأدب ذاته. یعدّ تودوروف الشعریة اتجاهاً لتحلیل النص الأدبی وهی تتجلی فی المظهر الدلالی وسجلات الکلام والمظهر اللفظی والمظهر الترکیبی. تهدف هذه الدراسة إلی تسلیط الضوء علی قصیدة «قبر للأرض» للشاعر اللبنانی محمد علی شمس الدین (1942- 2022). یعتمد البحث علی المنهج الوصفی-التحلیلی مستعیناً بنظریة شعریة تودوروف المحایثة للتعرف إلی الخصائص الفنیة لهذه القصیدة. من أهم النتائج التی توصل إلیها البحث هی أن البناء القصصی لقصیدة «قبر للأرض» مما یوفر تحلیلها وفق نظریة شعریة تودوروف. و تبین أن الشاعر استخدم علی مستوی المظهر الدلالی العلاقات الغیابیة وعلی مستوی سجلات الکلام استعان بتوظیف إسناد الفعل إلی أنواع الفاعل بدرجات مختلفة من التجرید کما استخدم التکرار والتضاد والتدرج والخطاب المتعدّد القیم. وعلی مستوی المظهر اللفظی قام الشاعر بتوظیف الأسلوب المباشر وتغییر الزمن وتعلیقه. وعلی مستوی المظهر الترکیبی تُعدّ العلاقة بین الوحدات قصة إیدیولوجیة والعلاقات المکانیة بین العناصر هی سبب الانتظام.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
الهام بابلی بهمه
چکیده
آشنایی با روشهای معنیشناسی جدید و امکانسنجی کاربست آنها بر متون دینی، خواننده را به شناخت عمیقتری از لایههای معنایی متن که ریشه در قصد متکلم دارد، رهنمون میکند؛ البته تمام روشهای نوین معنیشناسی قابلیت تطبیق بر متون دینی را ندارند. مقولهبندی یکی از مباحث زبانشناسی شناختی است که بسط معنایی واژگان را تحت عنوان نظریه ...
بیشتر
آشنایی با روشهای معنیشناسی جدید و امکانسنجی کاربست آنها بر متون دینی، خواننده را به شناخت عمیقتری از لایههای معنایی متن که ریشه در قصد متکلم دارد، رهنمون میکند؛ البته تمام روشهای نوین معنیشناسی قابلیت تطبیق بر متون دینی را ندارند. مقولهبندی یکی از مباحث زبانشناسی شناختی است که بسط معنایی واژگان را تحت عنوان نظریه شبکه شعاعیِ در بافت کلام بررسی میکند و بهنوعی با واکاوی و آنالیز لایههای مختلف متن، بر «معنیشناسی متن» متمرکز است. شبکه شعاعی پیرامون یک معنای هسته شکل گرفته که از آن، به پیشنمونه یاد میشود. پژوهش پیشرو میکوشد با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد معنیشناسی همزمانی به بافت زبانی، مفهوم انتزاعی تدبر را در دستگاه معنایی نهجالبلاغه در قالب نظریه مقولهبندی با تکیه بر معنیشناسی رابطهای نقد و تحلیل کند. از آنجاکه تدبر در زمره افعال شناختی انسان محسوب میشود، شناخت شبکه معنایی مرتبط با این مفهوم، حائز اهمیت است. نتایج پژوهش نشان داد در متن نهجالبلاغه، مفهومشناسی تدبر به دو روش مستقیم و غیر مستقیم قابل بررسی است وتحلیل مؤلفهای تدبر با تکیه بر شروط لازم، برحسب مصادیقش، متغیر است. آیندهنگری و فرجاماندیشی، معنای کانونی تدبر و تدبیر است. این دو واژه، علاوهبر مفهوم انتزاعی در بافت زبانی، ماهیت ارجاعی گرفته و این امر، در «تدبیر شهداء» و «تدبیر خواجگان» به اوج میرسد. انعطافپذیری مفهوم تدبر دال بر سیالیت معنا دارد. از طرفی، بسط واژگانی تدبیر نسبت به تدبر بیشتر است. شبکه معنایی این مفهوم انتزاعی، در دوخوشه معنایی توافقی و تقابلی، و توسیع شمولی ومجازی نسبت به معنای مرکزی قرار دارد.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
احسان ابراهیمی؛ پیمان صالحی؛ زهرا یاره
چکیده
استعاره، از فرایندهای زبانی برای انتقال معناست که درنگاه سنّتی، آرائهای بلاغی و خصیصهای مختص به زبان است؛ درنگاه نوین ورویکرد شناختی که زبان را بازتابدهنده ساختارذهنی انسان میداند، اصطلاح«استعاره مفهومی» مرتبط باحوزه اندیشه وعمل انسانهاست که سرتاسر زندگی روزمره آنها رادربرگرفته واقسامی مانند«استعاره جهتی»،«وجودی» ...
بیشتر
استعاره، از فرایندهای زبانی برای انتقال معناست که درنگاه سنّتی، آرائهای بلاغی و خصیصهای مختص به زبان است؛ درنگاه نوین ورویکرد شناختی که زبان را بازتابدهنده ساختارذهنی انسان میداند، اصطلاح«استعاره مفهومی» مرتبط باحوزه اندیشه وعمل انسانهاست که سرتاسر زندگی روزمره آنها رادربرگرفته واقسامی مانند«استعاره جهتی»،«وجودی» و«ساختاری» دارد. درنگرش زبانشناسان نوین همچون«جورج لیکاف» استعاره مفهومی مرتبط با«طرحوارههای تصویری» وبهدنبال انتقال مفاهیم انتزاعی ذهنی، درقالب معانی ملموس درزندگی روزمره است. ازسوی دیگر، قرآن نیزبهمثابه متنی بلیغ ودرتخاطب باعموم انسانها، ازاستعاره مفهومی نیزبرای انتقال بهتر مفاهیم داستانی خود، بهره برده است،بهویژه درداستان پُرتکرارحضرت موسی(ع) که بازگوکننده نحوۀ تعامل ایشان بامردم وبرخی چالشهای اجتماعی است. مسئله اصلی د این پژوهش، واکاوی استعارههای مفهومی داستان حضرت موسی(ع) بارویکرد زبانشناسی «لیکاف» باروش تحلیلی-توصیفی و بهدف شناخت دقیقتر مفاهیم انتزاعی(ذهنی) بهکار رفته در این داستان است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در داستان قرآنی حضرت موسی(ع) و با در نظر گرفتن رویکرد زبانشناسی «لیکاف»، هر سه نوع استعاره «جهتی»، «وجودی» و «ساختاری» استفاده شده است. «استعارههای جهتی»، برای مفهومسازی مانند «تسلط» و «خیر و برکت» است. «استعارههای وجودی» نیز مفاهیمی ذهنی مانند محبت، رحمت و نعمتهای الهی را مفهومسازی میکند. «استعارههای ساختاری» نیز سه استعاره «لهو و لعب»، «زندگی به منزله سفر» و «دیدن برای دانستن» به مفهومسازی امور ذهنی همچون: غفلت انسان از آخرت یا مشکلات زندگی دنیا و... پرداخته است. نتایج کلان تحقیق نشان میدهد که قرآن کریم، بر اساس اصول محاوره عقلائی و به هدف انتقال پیامهای تربیتی در آیات قصص، بهویژه داستان حضرت موسی(ع)، انواع استعارههای مفهومی را به کار گرفته است
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
عیسی متقی زاده؛ کورش فریدونپور
چکیده
قرآن به عنوان یک کتاب، دارای گزاره است. بررسی معناداری این گزارهها یکی از وظایف «فلسفۀ زبان» است. از گرایشهای این فلسفه در قرن معاصر که معناداری گزارههای دینی را بررسی میکند، فلسفۀ زبان ویتگنشتاین است. او دو نظریۀ «ویتگنشتاین متقدم» و «ویتگنشتاین متأخر» را پیرامون معناداری گزارهها ارائه داد. تشبیه از گزارههای پر بسامد و ...
بیشتر
قرآن به عنوان یک کتاب، دارای گزاره است. بررسی معناداری این گزارهها یکی از وظایف «فلسفۀ زبان» است. از گرایشهای این فلسفه در قرن معاصر که معناداری گزارههای دینی را بررسی میکند، فلسفۀ زبان ویتگنشتاین است. او دو نظریۀ «ویتگنشتاین متقدم» و «ویتگنشتاین متأخر» را پیرامون معناداری گزارهها ارائه داد. تشبیه از گزارههای پر بسامد و یکی از اسالیب پرکاربرد بلاغی است که برای اهدافی مختلف در قرآن بیان شده است. باتوجه به کثرت تشبیهات قرآن، پژوهش حاضر با روشی توصیفی _ تحلیلی و با رویکردی آماری، سعی در بررسی گزارههای منتخب تشبیهی سورۀ بقره با تکیه بر نظریات ویتگنشتاین دارد. درپایان مشخص شد که از هفت تشبیه منتخب سورۀ بقره، طبق نظریۀ ویتگنشتاین متقدم، تنها مشبهبهها معنادار است؛ چرا که مشبهها همگی غیرملموس و مشبهبهها که رکن اصلی و تعریفی هستند، قابل آزمودن تجربی بودند. طبق نظر ویتگنشتاین متأخر نیز همگی گزارهها با معنا است، با این تفاوت که این معناداری دوسویه است؛ یک آنکه از جهت وجود در بازیهای زبانی معنادار است و دوم آنکه برای هر گویشور، حتی غیر اهل زبان دین نیز معنادار محسوب میشود. به عبارت دیگر حتی درصورت انکار این گزارهها، رد معنادار بودن آنها غیرممکن است. قرآن نیز طوری تشبیهات را وصف کرده، که با طبیعت انسانی همسو بوده و متعلق به عصر خاصی نمیباشد.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
علی اسودی؛ فاطمه زارعی
چکیده
استخدمت لفظة الیم فی القرآن الکریم سبع مرات وجاء فی الآیات الشریفة التی تشیر إلى قصة موسى علیهالسلام وقومه واعتبرها اللغویون من مادة «ی» و«م» و«م». بعد الرجوع إلى القوامیس العربیة کلسان العرب، وتاج العروس، والمجم الوسیط تبین أنه الفرق الذی ذکره کتاب القوامیس لهذه الکلمة و کلمة "بحر" هو العمق؛ وذکرت فی أکثر القوامیس ...
بیشتر
استخدمت لفظة الیم فی القرآن الکریم سبع مرات وجاء فی الآیات الشریفة التی تشیر إلى قصة موسى علیهالسلام وقومه واعتبرها اللغویون من مادة «ی» و«م» و«م». بعد الرجوع إلى القوامیس العربیة کلسان العرب، وتاج العروس، والمجم الوسیط تبین أنه الفرق الذی ذکره کتاب القوامیس لهذه الکلمة و کلمة "بحر" هو العمق؛ وذکرت فی أکثر القوامیس أنه أعمق من البحر؛ هذا بینما أشار بعض مؤلفی المعاجم، بمن فیهم مؤلف لسان العرب، إلى أن کون هذه الکلمة، دخیلة بینما عند إمعان النظر إلی التراث التفسیری، نراها مرادفا لکلمة البحر وفسروها المفسرون البحر أو نهر النیل. بناء على ذلک تحاول هذه الدراسة البحث عن أصول هذه اللفظة فی اللغات العربیة والسریانیة والعبریة والآرامیة بمنهج وصفی تحلیلی ومقارن وبالنظر لعلم التأصیل واللسانیات المعرفیة و دراسة أمکانیة الاشتقاق لهذه المفردة وبعد التأکد من جذر اللفظة المشار إلیها تتم مقارنة التراث التفسیری للآیات المبارکة السبع التی استخدمها الله تبارک و تعالى فیها کلمة الیم وتبین أن معظم التفاسیر وضحت المفردة بحرا أو النیل على وجه الحصر وفی نهایة المطاف توصل هذا البحث إلى أن الیم لا ینتمی إلى أسرة لغویة عربیة مع أنه یطلق إلى البحر بشکل عام فی اللغة العربیة والعبریة والسریانیة بل إنها لفظة مستوردة أقرضتها العبریة من الآرامیة و ثم العربیة من العبریة و علیه استخدمت فی کتاب الله المنزل کلما کانت السورة عن قوم بنی إسرائیل و قصة موسى وفرعون وفی الحقیقة أتی الله تعالی بهذه المفردة فی القرآن و قصد «البحر الأحمر» بناء على السیاق القرآنی وما بقی من الآثار الدینیة الإسلامیة التی تثبت أن البحر الذی انفلق هو البحر الأحمر.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
مُلُک امیدی چهار طاق؛ اردشیر صدر الدینی؛ مصطفی یگانی
چکیده
کارگزاران و ایفاگران اجتماعی نقش مهمی در شکلگیری گفتمان، هژمونی قدرت، اندیشهورزی در جامعه و بالتبع اثری ادبی دارند و نویسنده به دو شیوه حذف و اظهار میتواند به نقش آنها در اثر اشاره کند. شیوههایی که بستگی به شرایط اجتماعی جامعه و میزان قدرت کارگزاران در نوسان است. این مقاله در پرتو بر نظریه گفتمانی ون لیوون و با تکیه بر بازنمایی ...
بیشتر
کارگزاران و ایفاگران اجتماعی نقش مهمی در شکلگیری گفتمان، هژمونی قدرت، اندیشهورزی در جامعه و بالتبع اثری ادبی دارند و نویسنده به دو شیوه حذف و اظهار میتواند به نقش آنها در اثر اشاره کند. شیوههایی که بستگی به شرایط اجتماعی جامعه و میزان قدرت کارگزاران در نوسان است. این مقاله در پرتو بر نظریه گفتمانی ون لیوون و با تکیه بر بازنمایی و عدم بازنمایی کارگزاران اجتماعی در اثر ادبی، به دنبال کارکردها و مضامین اجتماعی و مضامین زیرین متن است و برای تحقق این هدف به بررسی رمان القندس از نویسنده عربستانی «محمد حسن علوان» میپردازد، تا زمینه ظهور کارگزاران اجتماعی را در این اثر مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. آثار ادبیای که در شرایط استبدادی و خفقان تولید شده، از جهت تحلیل و پردازش بر پایه نظریات گفتمانکاوی حائز اهمیت فراوان است و میتوان ویژگیهای فنّی و بسترهای زیرین اما کارآمد اثر را کشف کند. نتیجه نشان میدهد که عَلوان با توجه به همین فضای استبداد در جامعه سعودی، از مؤلفه حذف بیشتر از اظهار به کار گرفته است و این حذفها به صورت آگاهانه اما همراه با قرینهای است که مخاطب تیزهوش مقصود نویسنده را دریابد. همچنین شیوههای اظهار تعیین هویت یا نامدهی مطابق با فرهنگ، برای گوشه کنایه و انتقاد بیشتر به کار گرفته شده است.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
نعیم عموری؛ یوسف متقیان نیا
چکیده
الملخّصمن أهم النظریات التی تعالج تماسک النص هی نظریة الإتساق النصی لمایکل هالیدای ورقیة حسن (1976). الإتساق ذلک التماسک الحاصل بین المفردات والجمل الناتجة لنّص، وهذا التماسک یتأتّى من خلال وسائل نحویة ومعجمیة تصل بین العناصر المشکّلة للنص. وأدوات الإتساق هی مجموعة من العلاقات النحویة والمعجمیة، تربط الجمل أو تتواصل بین مکونات الجملة. ...
بیشتر
الملخّصمن أهم النظریات التی تعالج تماسک النص هی نظریة الإتساق النصی لمایکل هالیدای ورقیة حسن (1976). الإتساق ذلک التماسک الحاصل بین المفردات والجمل الناتجة لنّص، وهذا التماسک یتأتّى من خلال وسائل نحویة ومعجمیة تصل بین العناصر المشکّلة للنص. وأدوات الإتساق هی مجموعة من العلاقات النحویة والمعجمیة، تربط الجمل أو تتواصل بین مکونات الجملة. وهی من النظریات الرائدة فی تحلیل النص وقراءته وفق المعطیات النصیّة.من هنا یحاول هذا البحث ، من خلال تطبیق نظریة الإتساق النصی لهالیدای وحسن ، وباستخدام المنهج الوصفی التحلیلی و آلیات الإحصاء، أن یدرس عوامل الإتساق النصی غیر الهیکلی فی المقامة البغدادیة. وتبین لنا أنّ نص المقامة البغدادیة یعتمد فی عملیة إتساقه علی الإحالة بکثرة فهی متواترة فی جمیع مساحات النص و تشکل علاقات جعلت من المقامة نسیج مترابط ومتماسک، فالإحالة تشکل مجموعة من العلاقات بین العناصر المتباعدة فی فضاء النص. وأما الإستبدال قد شکل شبکة متسقة ما یؤدی الی إتساق النص. والغرض منه ، هو الاقتصاد اللفظی ، وتأسیس العلاقة بین عناصر جملة أو أکثر فی النص. والحذف کان له تأثیر کبیر فی اتساق النص أیضاً، حیث ساعد على ترکیز القارئ على العناصر الرئیسیة فی النص وتجنب الإطالة غیر المجدیة. ومن خلال الأمثلة المذکورة، یمکن ملاحظة کیفیة مساهمة الحذف فی إبراز المشاعر والأفکار التی یحملها النص، وجعله أکثر تماسکًا وانسجامًا. وهکذا یمکن القول إن أدوات الوصل لعبت دورًا حیویًا فی اتساق النص، حیث ساعدت على ترابط المحتوى وتماسک الجمل. وساعدت هذه الأدوات فی تحقیق التماسک النصی وتوفیر الارتباط الدلالی والمنطقی بین مکونات النص.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
طیبه فتحی ایرانشاهی؛ شیرین پورابراهیم؛ سید محمود میرزایی الحسینی
چکیده
یکی از نظریات معناشناسی شناختی، نظریۀ آمیختگی مفهومی فوکونیه و ترنر (1992) است که تبیین جنبههایی از استعارة مفهومی را نیز در بر میگیرد. بر این اساس استعاره مفهومی، حاصل نوعی آمیختگی مفهومی است. با توجه به اینکه شکلگیری استعارههای عشق در متون عرفانی فرایندی پیچیده و نیازمند تبیین معنایی است، جستار حاضر به تحلیل آمیختگیهای مفهومی ...
بیشتر
یکی از نظریات معناشناسی شناختی، نظریۀ آمیختگی مفهومی فوکونیه و ترنر (1992) است که تبیین جنبههایی از استعارة مفهومی را نیز در بر میگیرد. بر این اساس استعاره مفهومی، حاصل نوعی آمیختگی مفهومی است. با توجه به اینکه شکلگیری استعارههای عشق در متون عرفانی فرایندی پیچیده و نیازمند تبیین معنایی است، جستار حاضر به تحلیل آمیختگیهای مفهومی استعاریِ مفهوم عشق در کتاب «فقهالعشق» اثر یوسف زیدان (نویسنده و رماننویس مشهور مصری) در چهارچوب نظریۀ آمیختگی مفهومی میپردازد. نتایج تحقیق نشان میدهد که در فقهالعشق، نویسنده فضاهای دروندادی آتش، غذا، آب، نور، و گیاه را به دلیل پتانسیل مفهومی در شبیهسازی عشق عرفانی، انتخاب کرده تا با رابطة حیاتی قیاس ابعاد مورد نظر عشق را مفهومسازی و منتقل کند. فضاهای ذهنی متعلق به مفهوم عشق در مقصدبا مؤلفههای موجود در دروندادهای مبدأ آتش، غذا، آب، نور و گیاه، انگیخته و فشرده و ترکیب شده است. فضاهای عام حاوی کنش، علیت، تغییر، حرکت و غیره نقش مدیریت این دو فضا را عهدهدار میباشند. انتخاب فضاهای چندگانة مذکور مبتنی بر دانش پسزمینهای و بافت موقعیتی و فرهنگی مفهومساز است. در این امتزاج استعاری، مؤلفههای خاصی چون پویایی عشق، تحول، حرکت، رنج، شادی، شناخت بر فضای آمیخته فرافکنی میشود؛ اما برخی مؤلفههای دیگر چون ویژگیهای معشوق، شناور میمانند و به فضاهای آمیخته وارد نمیشوند. در مرحلۀ تکمیل، دانش مخاطب از عشق عرفانی به تکمیل خلأهای معنایی کمک میکند تا در موقعیتهای گفتمانی معنا بهطور کامل برساخته و اجرا شود.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
سمیه حیدری؛ محمدرضا اسلامی؛ علی قهرمانی؛ مهین حاجی زاده
چکیده
بنا بر یافتههای زبانشناسی شناختی، بدن انسان و تجربههای فیزیکی او نقش مهمی در معماری شناختی وی دارد؛ موضوعی که تحت عنوان «شناخت بدنمند» از محوریترین اصول نگرش شناختی به زبان است. یکی از نمودهای این اصل، استفاده از بدن واژهها در توصیف مفاهیم انتزاعی است؛ پدیدهای که در همۀ زبانها یافت میشود و بستری مناسب برای ...
بیشتر
بنا بر یافتههای زبانشناسی شناختی، بدن انسان و تجربههای فیزیکی او نقش مهمی در معماری شناختی وی دارد؛ موضوعی که تحت عنوان «شناخت بدنمند» از محوریترین اصول نگرش شناختی به زبان است. یکی از نمودهای این اصل، استفاده از بدن واژهها در توصیف مفاهیم انتزاعی است؛ پدیدهای که در همۀ زبانها یافت میشود و بستری مناسب برای مطالعه مفهومپردازیهای ذهنی و بهتبع آن فرهنگی هر قومی است. پژوهش حاضر با تکیهبر روش توصیفی- تحلیلی، نام اندام «عین» را به عنوان پربسامدترین اندام واژه در فرهنگ سهجلدی «المعجم الموسوعی للتعبیر الاصطلاحی فی اللغة العربیة» اثر «محمد محمد داود» مورد واکاوی قرار داده است تا مشخص نماید عربزبانان چگونه و در مفهومسازی چه حوزههایی از آن استفاده کردهاند؟ بررسی دادهها حاکی از آن است که نام اندام «عین» در این زبان ابزاری شناختی است که مفهوم پرداز حوزههای مقصد متعددی است که بیشتر آنها حوزههای انتزاعی هستند و با حوزههای مقصد متداولی که «کووچش» (1946) معرفی کرده است همخوانی دارند؛ «حالتها و کنشهای روانشناختی و ذهنی»، «تجربهها» و «فرآیندهای اجتماعی» ازجملۀ آنهاست که در این میان، بسامد «حوزههای عملکردهای روانشناختی و ذهنی» قابل تأمل است. تحلیل شناختی این اصطلاحات با سازوکارهای شناختیِِ استعارۀ مفهومی، مجاز مفهومی و دانش متعارف قابل انطباق است که نگاشتهای استعاری «چشم، ظرف است»، «چشم، انسان است» و مجاز «ابزار به جای کنش»، از بیشترین فراوانی برخوردار است.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
طیبه سیفی؛ زهرا ناظمی
چکیده
رمان «ملوک الرمال» اثر نویسنده معاصر عراقی علی بدر روایتی تودرتو و چند لایه است که نویسنده با بهم ریختگی روایت تلاش میکند گوشهای از واقعیت تاریخ عراق را روایت کند. نظریه ژپ لینت ولت در روایتشناسی بر مبنای تقابل راوی و مخاطب با کنشگران شکلگرفته است و از نظر او هر روایت دو سطح دارد: یک سطح مربوط به کنشگران و کنش آنهاست و سطح ...
بیشتر
رمان «ملوک الرمال» اثر نویسنده معاصر عراقی علی بدر روایتی تودرتو و چند لایه است که نویسنده با بهم ریختگی روایت تلاش میکند گوشهای از واقعیت تاریخ عراق را روایت کند. نظریه ژپ لینت ولت در روایتشناسی بر مبنای تقابل راوی و مخاطب با کنشگران شکلگرفته است و از نظر او هر روایت دو سطح دارد: یک سطح مربوط به کنشگران و کنش آنهاست و سطح دیگر که راوی و مخاطب در آن قرار دارند و این دو سطح کاملا از یکدیگر جدا هستند. در سطح کنشگران رویدادی در زمان گذشته (ماضی ساده) به وقوع پیوسته و تمامشده است و در سطح راوی و مخاطب که در زمان حال قرار دارند با یک انفصال (زمانی و مکانی) از گذشته درباره آنچه قبلا اتفاق افتاده است، صحبت میکنند. بر این اساس لینت ولت نظریه گونهشناسی روایی را مطرح کرد و آن را ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﺳﻪ وﺟﻪ دﻧﯿﺎی داستانی راوی، ﮐﻨﺸﮕﺮ و ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻗﺮار داد ﮐﻪ اﯾﻦ ﺳﻪ وﺟﻪ، ﺑﺮرﺳﯽ روﯾﮑﺮدﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪد گونهشناسی را ﻓﺮاﻫﻢ میآورد؛ پژوهش حاضر سعی دارد تا با روش توصیفی- تحلیلی موقعیتهای روایی این رمان را برمبنای نظریه ژپ لینت ولت مورد بررسی و تحلیل قرار دهد تا روشها و شگردهای روایی علی بدر را در خلق این رمان و نیز اهداف وی را از این رویکردها استخراج و واکاوی کند و با تحلیل سطوح مختلف روایی این رمان، معانی پنهان در لایههای مختلف آن کشف و مخاطب با شیوه روایی علی بدر در این رمانآشنا شود.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
فاطمه دهقان؛ حجت رسولی؛ ابوالفضل رضایی
چکیده
استعارۀ مفهومی نظریة زبانشناختی است که استعاره را علاوه بر زیباییآفرینیِ ادبی ابزاری مهم برای درک تفکرِ خلاق در آثار ادبی میداند. استعارههای مفهومی مرتبط با حوزۀ احساسات در یک زبان و فرهنگ کاملا شبیه هم نیستند چون عواملی از قبیل جامعه و زمان و تفاوتهای فردی نیز در این امر دخیل هستند. غزلیات شریف رضی(394 هـ ش) و کتاب أوراق الورد ...
بیشتر
استعارۀ مفهومی نظریة زبانشناختی است که استعاره را علاوه بر زیباییآفرینیِ ادبی ابزاری مهم برای درک تفکرِ خلاق در آثار ادبی میداند. استعارههای مفهومی مرتبط با حوزۀ احساسات در یک زبان و فرهنگ کاملا شبیه هم نیستند چون عواملی از قبیل جامعه و زمان و تفاوتهای فردی نیز در این امر دخیل هستند. غزلیات شریف رضی(394 هـ ش) و کتاب أوراق الورد از مصطفی صادق الرافعی (1355هـ .ش) هرکدام مختص به یک دورۀ متفاوت است و هر دو از متون خلاق و مورد تقلید ادبا هستند و میتوانند نمایندۀ خوبی برای متونِ ادبیِ زمان خود باشند، همچنین مضمون واحدی دارند و عشق در هر دوی این اثر، عارفانه-عاشقانه است؛ این پژوهش با روش تحلیلی ـ مقابلهای بر آن است تا به بررسی تفاوتها و شباهتها و کارکرد استعارههای مفهومیِ مرتبط با حوزۀ عشق در متنهای فوق الذکر بپردازد. یافتهها نشان داد که استعارۀ مفهومیِ حوزۀ عشق با گذشت زمان شکل پیچیدهتری به خود گرفته و ورای استعارههای مفهومی لایههای پنهان دیگری وجود دارد، همچنین از ویژگی تلفیق که از قدرتمندترین ساز و کار فراتر رفتن از نظام مفهومی روزمره است و ویژگی پرسش و تفصیل بیشتر استفاده شده است.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
ایمان قنبری اقدم؛ علی اکبر محسنی؛ علی سلیمی؛ وحید سبزیان پور
چکیده
طارق بکاری (1988م) نویسندۀ اهل مراکش، از نویسندگان توانایی است که با قلم شیوا و هنرمندانه خود توانسته است بخش قابل توجّهی از مشکلاتی که دامنگیر جامعۀ مراکش و جامعۀ اسلامی- عربی شده است را موشکافانه مورد نقد قرار دهد. رمّان «القاتل الأشقر» یکی از آثار برجستۀ اوست که وی در آن ناهنجاری-هایی همچون، رواج روسپیگری، بحران هویت، قتل ...
بیشتر
طارق بکاری (1988م) نویسندۀ اهل مراکش، از نویسندگان توانایی است که با قلم شیوا و هنرمندانه خود توانسته است بخش قابل توجّهی از مشکلاتی که دامنگیر جامعۀ مراکش و جامعۀ اسلامی- عربی شده است را موشکافانه مورد نقد قرار دهد. رمّان «القاتل الأشقر» یکی از آثار برجستۀ اوست که وی در آن ناهنجاری-هایی همچون، رواج روسپیگری، بحران هویت، قتل و کشتار و... را مورد بررسی قرار داده است. عنوان این اثر، سرشار از نشانههای است که او با هوشمندی خاصی آن ها را در اثر گنجانده است. نویسندگان در این جستار بر آن بودهاند تا با روشی نشانهشناسانه به بررسی نشانههای موجود در عنوان رمان «القاتل الأشقر» بپردازند. نتایج بررسیها نشان میدهد که کلمۀ «القاتل» علاوه بر معنای ظاهری آن، اشاره به حوادث کشندهای همچون تجاوزهای دوران کودکی، آسیب عاطفی و از دست رفتن حیثیت در رابطه با شامّة، بحران هویت و ... به حوادثی دارد که بخشی از شخصیت أشقر را به نابودی کشاندهاند. همچنین، واژه الأشقر، از لحاظ نمادین میتواند به داغ ننگ ناشی از نامشروع بودن، خاص بودن، و مفاهیمی از این دست اشاره داشته باشد که ارتباط و همنشینی آن با «القاتل» این مسئله را توجیه میکند. وی در این اثر به شیوۀ هنرمندانهای روند تحوّل شخصیت أشقر به قاتلی خونآشام و پیوستن او به داعش را به تصویر کشیده است. در واقع، نویسنده با گنجاندن نشانههای گوناگون زبانی به دنبال آن بوده است تا پرده از روی بحران هویت و فساد اخلاقی سران داعش برگیرد.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
امید جهانبخت لیلی؛ حامد پورحشمتی؛ فاطمه جعفرپور
چکیده
زبان شناسی شناختی رویکردی نوین در مطالعات زبانی است که رابطة زبان انسان و ذهن و تجارب فیزیکی و اجتماعی او را مورد بررسی قرار می دهد. مارک جانسون و جرج لیکاف از نظریهپردازان پیشگام در این حوزه شناخته میشوند و استعارة مفهومی از منظر آنها با تبیین و عینیت سازی مفاهیم انتزاعی جهت شناخت و تبادل تجربیات انسان نسبت به پدیدههای اطراف ...
بیشتر
زبان شناسی شناختی رویکردی نوین در مطالعات زبانی است که رابطة زبان انسان و ذهن و تجارب فیزیکی و اجتماعی او را مورد بررسی قرار می دهد. مارک جانسون و جرج لیکاف از نظریهپردازان پیشگام در این حوزه شناخته میشوند و استعارة مفهومی از منظر آنها با تبیین و عینیت سازی مفاهیم انتزاعی جهت شناخت و تبادل تجربیات انسان نسبت به پدیدههای اطراف متمایز میگردد. از آنجا که پرداختن به تصوّرات متافیزیک و مفاهیم اخلاقی و ارتباط آن با تجربیات شناختی محسوس و روزمره زندگی، حضوری پررنگ در نوع زبان و بیان دینی دارد، بررسی طرحوارههای تصویری در استعارههای قرآن کریم، نظامی از ساختارهای مفهومی و لایههای پیچیده معنایی آیات قرآنی را هویدا میسازد. در این جستار تلاش شده تا با توجه به طرح نظریّة لیکاف و جانسون و ساختهای ذهنی استعارههای موجود در سورة آل عمران، سه نوع طرحوارة حرکتی، حجمی و قدرتی بر مبنای توصیف و تحلیل نمونههای قرآنی مورد بررسی قرار گیرد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در سورة آل عمران برخی مفاهیم به صورت استعارة مفهومی بیان شده و در میان این مفاهیم، انواع طرحوارههای حرکتی، حجمی و قدرتی جهت برجستهسازی برخی رخدادها و تبیین و تقویت پیامهای دینی به کار رفتهاند. طرحوارة حرکتی در سورة آل عمران با درنظرگرفتن مفاهیم حسِّی، بیشتر بر حوزة مقصد به عنوان نتیجة حرکت تاکید دارد و طرحوارة حجمی در این سوره در حوزههای مثبت و منفی در قالب ظرف و مظروف و طرحوارة قدرتی در انواع انسداد، رفع مانع و تغییر مسیر متمایز میگردد.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
عبدالباسط عرب یوسف آبادی
چکیده
از منظر زبانشناسی شناختی، نظامِ مفهومی که انسان بر اساس آن فکر میکند و سخن میگوید ماهیتی مبتنی بر استعاره دارد؛ بنابراین استعاره بخش مهمی از زبان را تشکیل میدهد و میتواند یکی از راههای شناخت ساختار روانی افراد جامعه و مفاهیم ذهنی آنها باشد. بهتبع آن، استعارة برگرفته از فناوری نیز میتواند بیانکنندة ساختار روانی گویشوران ...
بیشتر
از منظر زبانشناسی شناختی، نظامِ مفهومی که انسان بر اساس آن فکر میکند و سخن میگوید ماهیتی مبتنی بر استعاره دارد؛ بنابراین استعاره بخش مهمی از زبان را تشکیل میدهد و میتواند یکی از راههای شناخت ساختار روانی افراد جامعه و مفاهیم ذهنی آنها باشد. بهتبع آن، استعارة برگرفته از فناوری نیز میتواند بیانکنندة ساختار روانی گویشوران زبان و مفاهیم ذهنی آنها دربارة نحوة مواجهة انسان با فناوری و چگونگی تعامل این دو با هم باشد. در این پژوهش تلاش شده با تکیهبر روش توصیفی-تحلیلی، استعارة مفهومی «انسان، فناوری است» در زبان محاورة عربی بررسی شود. نتایج نشان میدهد در زبان محاورة عربی یک مدل شناختی-آرمانی از ارتباط انسان و فناوری وجود دارد که در آن، قلمرو منبع شامل عناصری همچون «ماشین»، «تلفن همراه»، «رایانه»، «اینترنت» و «صنعت» است و «انسان» بهعنوان قلمرو هدف، نقطة ثقل این مدلِ شناختی است. بنابراین استعارة مفهومی «انسان، فناوری است» با تمامی اجزایش، بهطور ناخودآگاه در زبان محاورة عربی برانگیختهشده و نگاشت استعاری میان قلمرو منبع و هدف را پدید میآورد. نگاشتی که بر مبنای آن مفاهیم انتزاعی با زبانی ساده و ملموس بیان میشود و بهنوعی تداعیگر استیلای فناوری بر ذهن و زبان انسان و ناتوانی او در برابر فناوری است.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
حجت رنجی؛ سید محمد میرحسینی؛ احمد پاشازانوش؛ علیرضا نظری
چکیده
آیه نور از دیر باز مورد توجه بیشتر قرآن پژوهان بوده است. خداوند بهرغم نفی قاطع هر گونه همانندی بین ذات الهی خویش و دیگر کائنات، در این آیه توحیدی از تمثیل و زبان تمثیلی استفاده کرده است. مفسران قرآن عمدتاً آیه مذکور را بر اساس اعتقاد به معنای ظاهری و باطنی تفسیر کردهاند و هر مفسر با اصل قرار دادن یکی از این دو درصدد معنایابی این ...
بیشتر
آیه نور از دیر باز مورد توجه بیشتر قرآن پژوهان بوده است. خداوند بهرغم نفی قاطع هر گونه همانندی بین ذات الهی خویش و دیگر کائنات، در این آیه توحیدی از تمثیل و زبان تمثیلی استفاده کرده است. مفسران قرآن عمدتاً آیه مذکور را بر اساس اعتقاد به معنای ظاهری و باطنی تفسیر کردهاند و هر مفسر با اصل قرار دادن یکی از این دو درصدد معنایابی این آیه بر آمده است. این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی با انتخاب تفاسیر سه مفسر بزرگ: سید مرتضی، ملاصدرا و سلطان محمد گنابادی به بررسی تفسیر آنها از آیه نور و مقایسه آنها میپردازد. این مفسران با گرایش فکری مختلف و گاهی متضاد رویکرد متفاوتی در فرآیند فهم معنای این آیه داشتهاند؛ علی رغم اینکه هر سه از معنای ظاهری عدول میکنند، سید مرتضی آیه را با اصل قرار دادن ادله عقلی، در محدوده زبان عربی و قابلیتهای آن میفهمد؛ زیرا کلام الهی نوعی خطابه است. در مقابل، ملاصدرا و گنابادی قائل به معنای باطنی آیات بوده و قرآن را کلامی رمزگونه میدانند که ظرفیت معنایی بالایی داشته و لازمه دریافت معنای آن، مکاشفه و درون سازی معنوی است. کار سید مرتضی به معنای سنتی همان تفسیر مبتنی بر عقل و زبان است که در این مسیر از دانش زبانی و کلامی خود بهره برده، ولی این کوشش برای فهم معنا در نزد ملاصدرا و گنابادی بیشتر تأویل به معنای تطبیق آیه بر مصادیق متعدد و حتی بیشمار است.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
سیدمحمد موسوی بفرویی
چکیده
آگاهی و بهکارگیری روشهای نوین ارائهشده در فلسفۀ زبان، نقش مؤثری در دریافت بهتر پیام متن دارد. یکی از آنها توسط پل ریکور ارائه شده است. روش او با قوس هرمنوتیکی، از سه بخش: تبیین معنا، فهم و بهخود اختصاصدادن، شکل میگیرد. از آنجا که قصیدۀ "هَل کانَ حُبّاً" بهخوبی باآن قابلتطبیق است و زیباییهای ادبیش از تخیلات شاعرانه و تشخیص ...
بیشتر
آگاهی و بهکارگیری روشهای نوین ارائهشده در فلسفۀ زبان، نقش مؤثری در دریافت بهتر پیام متن دارد. یکی از آنها توسط پل ریکور ارائه شده است. روش او با قوس هرمنوتیکی، از سه بخش: تبیین معنا، فهم و بهخود اختصاصدادن، شکل میگیرد. از آنجا که قصیدۀ "هَل کانَ حُبّاً" بهخوبی باآن قابلتطبیق است و زیباییهای ادبیش از تخیلات شاعرانه و تشخیص و غیره را در هر سه بخش به نمایش گذاشته، لذا نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به پیادهسازی این مدل فهمی در اثر بدر شاکرالسیّاب، شاعر مشهور عراقی در قرن بیستم پرداخته تا بتواند به شناخت هستۀ اصلی شعر (پلات) دست یابد و همچنین وجوه نامحسوس متن، از سه جهت، بهصورت جداگانه در قالب آن بررسی و تحلیل شود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که شاعر از عناصر طبیعت ساکن و متحرک سخن گفته، همچنین از کلمات ایستا معنا و ساده کمتر استفاده نموده و معانی غایب را از رهگذر استعارهها و مجازها ارائه نموده است. نتایج بهدستآمده در این پژوهش نیز حکایت از آن دارد که شاعر در اثر خود با سبک سوال و جواب، شعر را به روش محاورهای درآورده تا از این طریق نظرات خود را از نقاب به سایه برون اندازد. بر این اساس، اوزان شعری معمول در مقابل زبانش خاضع شده است. همچنین شخصیت و عاطفۀ انسانی برای وصال و زمزمۀ سرود عشق در شعر وی نمایان گشته است. البته در اثر بدر شاکر میتوان گفتمانهای اجتماعی و فرهنگی متناسب با آن را نیز شاهد بود که با روش روساخت در ساختارگرایی قابلتحلیل است.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
محمدحسن امرائی
چکیده
علم اللغة المعرفی هو فرع جدید من علم اللغة یدرس اللغة فیما یتعلق بالقوی البشریة المعرفیة الأخرى. هذا النهج، الذی حظی باهتمام متزاید فی علم اللغة فی العقود الثلاثة الماضیة، یعتبر اللغة کتعبیر عن النظام البصری للعقل. إنّ المخططات التصوریة هی أنماط متکررة ودینامیکیة للتفاعل الإدراکی والحسی الحرکی للإنسان، والتی تتکون من تجارب ذات ...
بیشتر
علم اللغة المعرفی هو فرع جدید من علم اللغة یدرس اللغة فیما یتعلق بالقوی البشریة المعرفیة الأخرى. هذا النهج، الذی حظی باهتمام متزاید فی علم اللغة فی العقود الثلاثة الماضیة، یعتبر اللغة کتعبیر عن النظام البصری للعقل. إنّ المخططات التصوریة هی أنماط متکررة ودینامیکیة للتفاعل الإدراکی والحسی الحرکی للإنسان، والتی تتکون من تجارب ذات مغزى تکون مفیدة للغایة فی علاقات الإنسان مع البیئة المحیطة به. فی السیاق ذاته، فإنّ الحرفین الجارین "مِن" و "إلی" اللذین یعادلان کلمتی "از" و "بهسویِ" فی الترجمة الفارسیة وینقلان مفهوم "البدایة" و"النهایة"، لهما استخدامات استعاریة مختلفة فی القرآن الکریم. تناول هذا المقال، بناءً على نموذج لایکوف وجونسون، باستخدام أسس الدلالات المعرفیة، المخطط المرئی للحرکة التی أنشأها حرفان جاران "مِن" و "إلی" فی القرآن الکریم. ویشمل النطاق الموضوعی لهذه الدراسة کل االمواضع التی ذکرت فیها کلمتا "مِن" و "إلی" معًا فی القرآن الکریم بأکمله. ومما یجدر بالذکر أن هذین الحرفین بمعناهما المرکزی دخلا مجالات مفاهیمیة جدیدة من خلال الاستعارات والمخططات الحرکیة وخلقا شبکة من المعانی العقلیة المختلفة التی تأثرت بتغیر العامل وسیاق النص. تشیر نتائج البحث إلى أن الفضاءات الدلالیة لحرفَی "مِن" و "إلی" لقد کسرت إطار المعانی القاموسیة وقُدمت على مستوى أعلى منها. لذلک، فإن الشبکة الدلالیة للحرفین المذکورین، بصرف النظر عن المعنى الأساسی لـ "البدایة" و"النهایة"، تشمل أعضاء آخرین للمعانی مثل: النقل والرحلة من الأمور المجردة مثل الکفر والإیمان والروح و ... إلخ. کما قد أخذ هذان الحرفان الجاران، مع بعضهما البعض، نوعًا من مهمة التخطیط وقاما بتوضیح مخططات الحجم والحرکة والقوة والاتجاه التی تم فحصها بالأدلة القرآنیة.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
سمیه کاظمی نجف آبادی؛ آزاده منتظری
چکیده
شهدت نظریة المقولة تحولا جذریا تزامنا مع ظهور التداولیات اللسانیة والتداولیات المعرفیة التی أثّرت فی التداخل بین العلوم المعرفیة واللغة، فتخلصت من قیود أسس النظریة التقلیدیة المتمثلة فی التفکیر المنطقی الأرسطی، وتطورت نظریاتها إلی أن جاء جورج لایکوف وفتح مجالا واسعا لدراسة هذه الظاهرة وآفاقها المعرفیة، فاعتبرت المقولة عملیة ...
بیشتر
شهدت نظریة المقولة تحولا جذریا تزامنا مع ظهور التداولیات اللسانیة والتداولیات المعرفیة التی أثّرت فی التداخل بین العلوم المعرفیة واللغة، فتخلصت من قیود أسس النظریة التقلیدیة المتمثلة فی التفکیر المنطقی الأرسطی، وتطورت نظریاتها إلی أن جاء جورج لایکوف وفتح مجالا واسعا لدراسة هذه الظاهرة وآفاقها المعرفیة، فاعتبرت المقولة عملیة ذهنیة تلعب دورا بارزا فی تحدید الصور الذهنیة التی تؤدی إلی خلق العلاقات والترابطات بین الکلمات، ولها دور أساسی فی نمو الدلالة وتطویر الأنساق التصوریة التی تتغیر عبر التاریخ وفقا للمعطیات التجریبیة والثقافیة. و«البنت» فی اللغة العربیة من المفردات التی تنتمی إلی شبکة استعاریة موسّعة، وتشکل رأس الإضافة فی عدة من البنیات الترکیبیة الثنائیة وتدور حولها شبکة من المعانی التی تعتبر من المعانی الهامشیة العنقودیة التی ترتبط بنسق تصوری وثقافی معین، لذلک یحاول هذا البحث معرفة الصور الإدراکیة، وکشف اللثام عن التوزیع الدلالی للفظة «البنت» عبر المنهج الوصفی التحلیلی، وعلی ضوء نظریة جورج لایکوف الموسعة فی المقولة لاستجلاء الإیحاءات الدلالیة لهذه الکلمة ورسم الشبکة التصوریة التی تحوم حولها. ومن أهمّ ما توصّل إلیه البحث أن «البنت» تتعدی المعنی المعجمی إلی عدة من الإیحاءات الدلالیة، والدلالة علی المولود والنتیجة هی الرکیزة الأساسیة التی أدّت إلی التوسیع الدلالی فی هذه الکلمة، وهی ترتبط ارتباطا وشیجا بالمعنی المرکزی. وقد اتسعت دائرة شبکتها التصوریة، فتتمیز بأبعاد استعاریة أخری تمثّلت فی ربطة الترکیز علی الاحتواء، والجزئیة، والدلالة علی الخصوص، والملازمة، والأداة الملازِمة، والاختصاص، والمشابهة.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
علی اسودی؛ سلمان آزمون علی آباد
چکیده
بررسیهای شناختی در حوزهی معنیشناسی در پژوهشهای زبانی جدید، یکی از زمینههای رایج در بررسی آثار ادبی و پی بردن به مفاهیم عمیق آنها است. در این میان نظریۀ طرحوارههای تصویری از یافتههای معنیشناسی شناختی است که اساس ادراک مفاهیم انتزاعی را در تجربههای حسی و ساختارمند در ذهن، می-داند. در پرتو این نظریه، آثار زبانی-ادبی ...
بیشتر
بررسیهای شناختی در حوزهی معنیشناسی در پژوهشهای زبانی جدید، یکی از زمینههای رایج در بررسی آثار ادبی و پی بردن به مفاهیم عمیق آنها است. در این میان نظریۀ طرحوارههای تصویری از یافتههای معنیشناسی شناختی است که اساس ادراک مفاهیم انتزاعی را در تجربههای حسی و ساختارمند در ذهن، می-داند. در پرتو این نظریه، آثار زبانی-ادبی فراتر از سطح معنای ظاهر بررسی می-شوند. در همین راستا، میتوان از این رویکرد برای شناخت معانی فراظاهری قرآن کریم که یک معجزۀ زبانی است، استفاده نمود. از همین رو مقالۀ حاضر با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی با رویکردی زبانشناختی به بررسی داستان موسی و خضر علیهما السلام در قرآن بر اساس نظریۀ طرحوارههای تصویری جانسون در سه سطح حجمی، قدرتی و حرکتی، برای پی بردن به معانی شناختی موجود در آیات، پرداخته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که طرحوارههای تصویری بین مفهومسازی و ادراک انسانی تناسب ایجاد کردهاند. از این میان طرحوارههای حجمی درای بیشترین بسامد هستند و نمود بیشتری در حسی شدن مفاهیم انتزاعی دارند. همچنین شناخت طرحوارهها سبب میشود که مفاهیم انتزاعی در ذهن در سطح ملموس و گسترده-تری، درک شوند. علاوه بر این هماهنگی طرحوارهها با تجربیاتی که در راستای آن طرح شدهاند، به نوبۀ خود دارای معنی میباشد.
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
مریم توکل نیا؛ ولی اله حسومی
چکیده
زبان قرآن زبانی قابل فهم برای همگان است و در ساختاری منطبق بر شناخت بشری سازماندهی شدهاست. استفاده از حروف جر و انطباق مفهوم مکانی-حسی و تجربه شدهی آنها با حوزههای انتزاعی و معنوی، نمونهای از تطبیق زبان قرآن با افکار انسان است. نوشتار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با بهرهگیری از مبانی معناشناسی شناختی به دنبال آن است که نقش ...
بیشتر
زبان قرآن زبانی قابل فهم برای همگان است و در ساختاری منطبق بر شناخت بشری سازماندهی شدهاست. استفاده از حروف جر و انطباق مفهوم مکانی-حسی و تجربه شدهی آنها با حوزههای انتزاعی و معنوی، نمونهای از تطبیق زبان قرآن با افکار انسان است. نوشتار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با بهرهگیری از مبانی معناشناسی شناختی به دنبال آن است که نقش استعاری حروف در تبیین مفاهیم اعتقادی مربوط به نبوت را مورد بررسی قرار دهد. یافتهها نشان میدهد که استعارههای مفهومی، استعارهی تصویری نقش مهمی در بیان مقامات انبیاء ایفا میکنند. به گونهای که نقش این سازوکارهای شناختی در بازنمایی مفاهیمی چون الگو بودن، عصمت، برتری، عزیز بودن نزد خداوند، محافظت از ایمان مردم و معارف الهی و به طور کلی وظایف، صفات، آموزهها، غیر قابل انکار بوده و عمدتاَ برای مفهومسازی این دست مفاهیم از هستی انسان، اشیاء، ظرف و مظروف و ساختارها و مفاهیم بنیادینی چون نور، نیرو و مانع، ساختمان و جهات بالا، جلو، مرکز استفاده شدهاست. تا با استفاده از خصیصه جسمانگی ذهن بشر، گزارههای اعتقادی مربوط به پیامبران تبیین گردد.