فواد عبدالله زاده؛ طاهره میرزاده
دوره 9، شماره 29 ، آبان 1396، ، صفحه 129-146
چکیده
تحلیل فراگفتمان نوعی تحلیل زبانشناسی است که خواننده را به فراسوی متن میکشاند و بین خواننده و نویسنده ارتباطی مشارکتآمیز ایجاد میکند. در همین زمینه کِن هایلند با ارائۀ الگوی نظری فراگفتمان، دامنۀ وسیعی را در شناخت بهتر ارتباط مشارکتی بین نوع نگرش خواننده و نویسندۀ متن بیان کرده است. در چارچوب نظری وی، نویسنده از ابزارهای مختلف ...
بیشتر
تحلیل فراگفتمان نوعی تحلیل زبانشناسی است که خواننده را به فراسوی متن میکشاند و بین خواننده و نویسنده ارتباطی مشارکتآمیز ایجاد میکند. در همین زمینه کِن هایلند با ارائۀ الگوی نظری فراگفتمان، دامنۀ وسیعی را در شناخت بهتر ارتباط مشارکتی بین نوع نگرش خواننده و نویسندۀ متن بیان کرده است. در چارچوب نظری وی، نویسنده از ابزارهای مختلف فراگفتمانی نظیر نگرشنماهای مثبت و منفی (صفاتی نظیر شیوا و ضعیف)، تردیدنماها (کلماتی مانند شاید) و یقیننماها (قیدهایی مانند حتما) برای بیان ارزشهای یک پدیده، میزان تردید و قطعیت در خصوص یک گذاره استفاده کرده است. بررسی کتابهای نقدی براساس این الگو، معیاری برای تبیین شیوۀ نگرش ناقدان است. پژوهش حاضر در صدد است با روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای الگوی فراگفتمانی هایلند به بررسی مقولههای زبانی- بلاغی کتاب «فی الأدب العباسی، الرؤیة والفنّ» اثر عزالدین اسماعیل بپردازد. یافتههای پژوهش حاکی از درصد بالای مقولههای زبانی در کتاب به ترتیب زیر دارد ؛ استنادها 451 و گذارهها 335، ابهامزداها 324، خوداظهاره جمع 269 و راهنمایی خواننده در متن 246 مورد. این ارزیابی زبانی بر این امر دلالت دارد که نویسنده متن را به مثابه کنشی اجتماعی می داند و سعی در مشارکت دادن خواننده را دارد.
تورج زینی وند؛ پروانه ستایش نیا
دوره 3، شماره 6 ، اسفند 1390، ، صفحه 74-105
چکیده
سرزمین های عربی در دورهی انحطاط، زیر سلطهی حاکمان تاتاری و ترک بوده و ویژگی بارز این حکومتها در ستم و بیداد،آزار و اذیت، دسیسه و آشوب خلاصه می شده است. جامعه درچنین اوضاعی، پیوستگی و استواری خود را از دست داده بود و هر لحظه رو به فروپاشی پیش می رفته است. افزون بر این، عصبیّت های قومی و رقابت های سیاسی - دینی بار دیگر ...
بیشتر
سرزمین های عربی در دورهی انحطاط، زیر سلطهی حاکمان تاتاری و ترک بوده و ویژگی بارز این حکومتها در ستم و بیداد،آزار و اذیت، دسیسه و آشوب خلاصه می شده است. جامعه درچنین اوضاعی، پیوستگی و استواری خود را از دست داده بود و هر لحظه رو به فروپاشی پیش می رفته است. افزون بر این، عصبیّت های قومی و رقابت های سیاسی - دینی بار دیگر اوج گرفته بود و نوشتههای ادیبان، رو به سستی نهاده و سروده های شاعران سست و بی مایه شده بود. این ناتوانی ادبی و نابسامانی اجتماعی و اقتصادی، نتیجه ی اوضاع سیاسی- اجتماعی آن روزگار بوده است که مغولان، ترکان و مملوکیان برای سرزمین های عربی بهارمغان آورده بودند. یافته و فرضیهی اساسی این جستار که در چارچوب های نقد جامعه شناختی ادبی نگاشته شده است، چنین است که شعر دوره ی انحطاط، یکی از منابع راستین شناخت اوضاع اجتماعی آن دوره به شمار می آید. در این پژوهش، براساس معیارهای جامعه شناختی ادبی، بهبررسی، تحلیل و بازتاب موضوعهای اجتماعی همچون: رخدادهایاجتماعی، وضعیّت طبقات اجتماعی، نقد و شکایت از اوضاع جامعه،گرایش تودههای مردم به ادبیات، فقر و اوضاع نامناسب اقتصادی، اخلاق اجتماعی، مالیاتهای سنگین، حسرت و اندوه بر اوضاعگذشته، بادهنوشی و بادهسرایی، گرایش به زهد و تصوّف و توسّل به پیامبر(ص) در شعر شاعران برجستهای همچون: بوصیری، الشاب الظریف، بهاءالدین الزهیر، ابن نباته، صفی الدین حلّی و ......... پرداخته شده است. محورهای اساسی این پژوهش عبارتند از: الف)پیشگفتاری درباره ی جامعه شناختی ادبی و اوضاع اجتماعی عصر انحطاط. ب)پردازش و تحلیل موضوع های اجتماعی در شعر این دوره بر اساس معیارهای جامعه شناختی ادبی.