علی صیادانی؛ پرویز احمدزاده هوج؛ عاطفه رحمانی
چکیده
گفتمانها از مجموعه دالها و نشانههایی تشکیل شده است که در فرآیند ارتباطی دارای انسجام خاص بوده و از پیوند عمیق بین دالها برخوردار است که باعث وحدت بخشی بین عناصر گفتمان میشوند. نشانه شناسی به بررسی چگونگی تشکیل نشانهها و حرکت دایره وار و روند حضور آنها در گفتمان با تکیه بر اصول و سازه و کارهای مختلف میپردازد و به دنبال رسیدن به فهمی ...
بیشتر
گفتمانها از مجموعه دالها و نشانههایی تشکیل شده است که در فرآیند ارتباطی دارای انسجام خاص بوده و از پیوند عمیق بین دالها برخوردار است که باعث وحدت بخشی بین عناصر گفتمان میشوند. نشانه شناسی به بررسی چگونگی تشکیل نشانهها و حرکت دایره وار و روند حضور آنها در گفتمان با تکیه بر اصول و سازه و کارهای مختلف میپردازد و به دنبال رسیدن به فهمی عمیق از آنها می باشد. پییر گیرو زبانشناس فرانسوی (1912- 1983) به تبع آن، نشانه شناسی را دانش بررسی تمام پدیدههای اجتماعی و فرهنگی میداند که به مطالعهی زندگی نشانهها در جامعه میپردازد در حقیقت وی نشانهها را رمزگانهایی میداند که توانایی شناخت پدیده را به شخص میدهد که نقش مهمی در فهم متن دارد. پژوهش حاضر با تکیه بر روش نشانه شناسی پییر گیرو به بررسی قصیده « قصیدة العراق» یشری البستانی می پردازد از این رو در ابتدا به نظریه نشانه شناسی پییر گیرو و زندگی نامه شاعر اشاره کرده است سپس مؤلفه های این نظریه را در قصیدهی مذکور مورد بررسی قرار داده است. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این است که مقاومت و پایداری مردم عراق در برابر ظلم و ستم سازه اصلی گفتمان قصیده «قصیدة العراق» و دال مرکزی آن به شمار میآید که رمزگانهای اجتماعی و فرهنگی به شکل منسجم آن را ترسیم میکند. در این قصیده سازهها و رمزگانهای زبانی بیشتر رویکرد ارجاعی و عاطفی دارند
شهلا شکیبایی فر؛ محسن سیفی؛ علی نجفی ایوکی
چکیده
این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه تقابل و همبستگی عنصر زمان در قالب لایهای رمزگانی، با دیگر نظامهای نشانهای میپردازد. هدف از انجام این پژوهش کشف مهمترین نشانههای زمانی و چگونگی بازنمود آنها، همچنین بررسی کارکرد سایر سطوح دلالی در تبیین و پیشبرد این نوع نشانهها میباشد. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که در ...
بیشتر
این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه تقابل و همبستگی عنصر زمان در قالب لایهای رمزگانی، با دیگر نظامهای نشانهای میپردازد. هدف از انجام این پژوهش کشف مهمترین نشانههای زمانی و چگونگی بازنمود آنها، همچنین بررسی کارکرد سایر سطوح دلالی در تبیین و پیشبرد این نوع نشانهها میباشد. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که در نمایشنامه مهرج، زمان به عنوان یک زیررمزگان اجتماعی نقش بسیار مهمی را درشناسایی استعدادهای نهفته متن، مفاهیم ثانویه و ایدئولوژی حاکم بر آن ایفا نموده و دارای ارتباطی تنگاتنگ و معنادار با لایههای دلالی دیگر میباشد، از سویی زمان در آن لایهها تاثیرگذار است ، از سوی دیگر شبکه گستردهای از سطوح متنی همچون مکان، شخصیت پردازی، کشمکش و کنش به شکل صریح و ضمنی بر مفهوم زمان دلالت میکند. همچنین در فضای نمایش نوعی زمان غیرخطی و گسستهنما حاکم است که در نتیجه آشفتگی جهان امروز، تناقض و قاعده گریزی هنجارهای فرهنگی اجتماعی به وجود آمده است.