نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
افسانه هادیزاده؛ فریبرز حسین جانزاده؛ محمد شایگان مهر
چکیده
یکی از شاخه های نقد متون ادبی ، نقد ساختارگرا است که در آن به کشف ساختارها و روابط میان اجزاء و قوانین پرداخته می شود. «رولان بارت» (1915-1980) یکی از پایه گذاران مکتب ساختارگرا است که شیوه ای برای تحلیل متن ارائه داده است به نام «رمزگان پنج گانه» که به کشف لایه های کنشی ، معمایی، ضمنی، فرهنگی و نمادین متن می پردازد. پژوهش حاضر می کوشد بر پایۀ ...
بیشتر
یکی از شاخه های نقد متون ادبی ، نقد ساختارگرا است که در آن به کشف ساختارها و روابط میان اجزاء و قوانین پرداخته می شود. «رولان بارت» (1915-1980) یکی از پایه گذاران مکتب ساختارگرا است که شیوه ای برای تحلیل متن ارائه داده است به نام «رمزگان پنج گانه» که به کشف لایه های کنشی ، معمایی، ضمنی، فرهنگی و نمادین متن می پردازد. پژوهش حاضر می کوشد بر پایۀ روش توصیفی - تحلیلی ، ساختار رمان «برید اللیل» نوشته هدی برکات را با تکیه بر این نظریه مورد بررسی قرار می دهد. از مهمترین نتایج به دست آمده از این تحلیل، تبیین نوع استفاده نویسنده از خرده روایت ها در قالب نامه نگاری، برای شخصیت پردازی و مفهوم سازی مسائل اجتماعی مانند پدیده جنگ و پناهندگی است و به فقدان الگوهای کارآمد در سطح خانواده و اجتماع نیز اشاره دارد و هم چنین طرح واره های اطاعت و محرومیت که منجر به ایجاد لایه های نامتعادل شخصیتی در قهرمان داستان شده است را نیز می توان دید و مشخص شد که در داستان اول از رمان برید اللیل نویسنده گاهی با بهره گیری از ضرب المثل ها و یا بعضی اعتقادات مذهبی و تکه کلام ها به تقویت مفاهیم تعلیمی خود پرداخته است.
علیرضا شیخی؛ نرگس انصاری؛ مونس شاملی
چکیده
ادبیات زنانه از مهمترین موضوعات در نقد ادبی معاصر است. به دنبال جنبش زنان برای دستیابی به حقوق برابر با مردان نوشتار زنانه در اواسط قرن بیستم شکل گرفت. به عقیده طرفداران جنبش زنان، اصولا مردان قادر به بازنمایی تجربههای زنان در آثار خود نیستند؛ از همین رو بیان این تجربهها را از زبان خود زنان امری ضروری میدانند و معتقدند نگارش زنان ...
بیشتر
ادبیات زنانه از مهمترین موضوعات در نقد ادبی معاصر است. به دنبال جنبش زنان برای دستیابی به حقوق برابر با مردان نوشتار زنانه در اواسط قرن بیستم شکل گرفت. به عقیده طرفداران جنبش زنان، اصولا مردان قادر به بازنمایی تجربههای زنان در آثار خود نیستند؛ از همین رو بیان این تجربهها را از زبان خود زنان امری ضروری میدانند و معتقدند نگارش زنان افزون بر نوع بیان موضوعات، در سبک و زبان نیز متفاوت از مردان است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و آماری سعی دارد مولفههای نوشتار زنانه را در رمان "حجر الضحک" اثر هدی برکات در دو لایه واژگانی و نحوی بررسی کند. بر اساس این بررسی، هدی برکات با استفاده از تشدیدکنندهها، تردیدنماها، واژگان تکراری، رنگواژهها در حوزه واژگانی ، و کاربرد جملات ساده، کوتاه و همپایه، جملات نیمه تمام، جملات پرسشی به شکل حدیث نفس، در حوزه نحوی سبک نوشتار خود را شکل داده است و علی رغم نگارش این رمان در حوزۀ ادبیات جنگ، توانسته است مؤلفههای نوشتار زنانه خود را حفظ کند. هویت گمشده زنان در جامعه، نقش بسزایی در شکلدهی زبان خاص اثر داشته و چه بسا اساس مولفههای نوشتار زنانه در نتیجه این هویت گمشده زنان باشد.