پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
زهره بهروزی؛ علی خضری؛ رسول بلاوی؛ محمد جواد پورعابد(حصاوی)
چکیده
الاستعارة المفهومیّة تقنیة لغویة حدیثة فی اللغة المعرفیّة حیث یقوم علی العلاقة بین اللّغة والإدراک وتخلق العدید من الصّور للمفاهیم الانتزاعیّة. لایکوف وجونسون حدّدا أنماط الاستعارة المفهومیّة من خلال کتابهما (الاستعارات الّتی نحیا بها) وفتحا باباً جدیداً فی البحوث اللّغویّة؛ لأنّ علم اللّغة المعرفیة یرکّز علی دراسة الاستعارة ...
بیشتر
الاستعارة المفهومیّة تقنیة لغویة حدیثة فی اللغة المعرفیّة حیث یقوم علی العلاقة بین اللّغة والإدراک وتخلق العدید من الصّور للمفاهیم الانتزاعیّة. لایکوف وجونسون حدّدا أنماط الاستعارة المفهومیّة من خلال کتابهما (الاستعارات الّتی نحیا بها) وفتحا باباً جدیداً فی البحوث اللّغویّة؛ لأنّ علم اللّغة المعرفیة یرکّز علی دراسة الاستعارة ونشأتها بناءً علی الثقافة والأفکار، رغم أنّ علم البلاغة یتناول الاستعارة بالمعالجة من جهة قوة الشاعر ومخیلته. تقنیّة الاستعارة المفهومیّة أو الإدراکیّة تحظی بدور هام فی الدّراسات اللّغویّة لأنّها تُعتبر عملیّة ذهنیّة قبل أن تکون لغویّة. اعتماداً علی هذه التقنیّة، الکتاب والشعراء یستطیعون التجسید وتصویر المفاهیم المجرّدة الانتزاعیّة بشکل أحسن، کما رأینا الاستعارة المفهومیّة میزة لغویّة عند فلیحة حسن فی دیوانها (یا أمّی)؛ بما أنّ فکرة الشاعرة فی هذا الدیوان تتمحور حول المفاهیم الإنسانیّة، والمفاهیم الاجتماعیّة، وتوظیف الاستعارة فی خدمة تعمیق المعانی والتعبیر عن مفاهیم الحرب، والفراق، والأحاسیس والعواطف، والکارثة، والروح، والزمن، والحبّ. فهذا لفت انتباهنا واعتماداً علی المنهج الوصفی التحلیلی، قمنا بدراسة الاستعارات المفهومیّة المستخدمة وتوظیفها فی دیوان (یا أمی). فقد توصلت الدّراسة إلی أنّ الشاعرة قد استفادت من الاستعارات المفهومیّة علی ثلاثة أنماطها: الاستعارة البنیویّة، والأنطولوجیّة، والاتّجاهیّة، وإنّها لم تکتف بإطار محدّد للتعبیر عن الأحاسیس، بل معتمدة علی الإبداع وخلق الاستعارات الجدیدة تعرب عن أفکارها خاصّة أحاسیسها بأنماط وتعابیر متنوّعة، وتعطی تصویراً واضحاً عمّا یؤذیها أو یفرحها؛ لتأثیر الجنس والروح اللطیفة لفلیحة حسن رأینا أنّ الشاعرة قد اعتمدت علی عناصر الطبیعة فی حقل المبدأ حینما تظهر الأحساسیس المّرة والحلوة، والروح، والنفس فی حقل المقصد.
زهره بهروزی؛ ناصر زارع
چکیده
قدرت و ایدئولوژی دو مفهوم کلیدی در رویکرد گفتمان انتقادی هستند که با هدف حفظ یا تغییر روابط اجتماعی به کلام معنا میبخشند. ایدئولوژی به مثابۀ مجموعهای از باورها است که نقش تعیین کنندهای در مناسبات قدرت دارد و از منظر گفتمان انتقادی، ابزار برقراری روابط نابرابر قدرت در جامعه است و به آن مشروعیت میبخشد. سودمندی بررسی مناسبات قدرت ...
بیشتر
قدرت و ایدئولوژی دو مفهوم کلیدی در رویکرد گفتمان انتقادی هستند که با هدف حفظ یا تغییر روابط اجتماعی به کلام معنا میبخشند. ایدئولوژی به مثابۀ مجموعهای از باورها است که نقش تعیین کنندهای در مناسبات قدرت دارد و از منظر گفتمان انتقادی، ابزار برقراری روابط نابرابر قدرت در جامعه است و به آن مشروعیت میبخشد. سودمندی بررسی مناسبات قدرت و ایدئولوزی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی در این است که تحلیلگر تلاش میکند تا سازوکار نابرابری اجتماعی نهفته در لایههای زیرین گفتمان را کشف کند. رمان «بیروت 75» نوشتۀ غادة السمان نمونۀ یک رمان با لایههای فراوانی است که نویسنده فاصلۀ طبقاتی، توزیع ناعادلانۀ قدرت و ایدئولوژی اقتدارطلب را به انتقاد میگیرد. هدف از این پژوهش، بررسی عدم توازن قدرت در بافتهای موقعیتی و واکاوی ایدئولوژی نهفته در گفتمان است. نتایج نشان می دهد که برخی از ویژگیهای زبانی مانند واژگان، قیدهای حالت، زمان، و تشبیه نقش مؤثری در برجستهسازی نابرابری توزیع قدرت و تثبیت تقابل طرفین گفتمان دارد. گفتمان دو بافت موقعیتی دارد که از لحاظ سطح طبقه اجتماعی، فرهنگی، و نوع جهانبینی متفاوت هستند، گفتمان با تکیه بر ایدئولوژی اقتدارطلب روابط اجتماعی را با هدف رسیدن به منفعت شخصی و با شعار خدمت در مقابل خدمت پایهگذاری میکند؛ از سوی دیگر ایدئولوژی و ارزشهای آزادیخواهانه سنتهای پوچ و جامعۀ زنستیز را نمایش میدهد و بیانگر تلاشی نافرجام برای آزادی است که در چارچوب ثروت، شهرت، و قدرت تعریف میشود. این تقابل، نابرابری قدرت، و تبعیض جنسیتی، از بیروت سرزمینی خشن میسازد که در کلام شخصیتها انعکاس مییابد.
علی خضری؛ رسول بلاوی؛ زهره بهروزی
دوره 7، شماره 22 ، بهمن 1394، ، صفحه 43-23
چکیده
بن مایة آثار نجیب محفوظ، رمان نویس معروف مصری، طرح مسائل اجتماعی از جمله، مسائل مربوط به زندانیان سیاسی است؛ آثاری که دیدگاه انتقادی او را به نظام سیاسی و حکومت مصر نشان می دهد. رمان کوتاه «الشحاذ» (گدا) نمونهای از رمانهای نمادین وی دربارة روشنفکران جهان سوم است که در جوانی از انقلابیون تندرو و آرمان خواه بودهاند؛ اما ...
بیشتر
بن مایة آثار نجیب محفوظ، رمان نویس معروف مصری، طرح مسائل اجتماعی از جمله، مسائل مربوط به زندانیان سیاسی است؛ آثاری که دیدگاه انتقادی او را به نظام سیاسی و حکومت مصر نشان می دهد. رمان کوتاه «الشحاذ» (گدا) نمونهای از رمانهای نمادین وی دربارة روشنفکران جهان سوم است که در جوانی از انقلابیون تندرو و آرمان خواه بودهاند؛ اما در میانسالی ناامید شده و دچار عذاب وجدان و آشفتگی خاطر گشته اند. شخصیت اصلی رمان عمر الحمزاوی (وکیل معروف) نمادی از جوانان پرشور انقلابی است که خواهان حکومت سوسیالیستی و رسیدن به مدینة فاضله است؛ جوانی که اکنون به انحطاط اخلاقی کشیده شده و در پی یافتن مفهوم حقیقت زندگی و خداوند است. با توجه به اینکه یکی از مهمترین عناصر رمان شخصیت های آن است، میتوان شخصیت پردازی دقیق و جذاب را در رمان «الشحاذ» از ویژگیهای برجستة سبک داستان پردازی نجیب محفوظ دانست که با به کارگیری عنصر گفت وگو در رمان، بیشتر نمایان می گردد. در پژوهش حاضر، سعی شده است با توجّه به اهمیت شخصیت و نوع پردازش آن، شخصیتهای رمان «الشحاذ» با روشی توصیفی– تحلیلی بررسی شود. از نتایج تحقیق برمی آید که شخصیتها به دو شیوة مستقیم و غیرمستقیم بازنمایی شده-اند. در این مسیر، علاوه بر اینکه نویسنده مستقیم و صریح شخصیت ها را به مخاطب معرفی میکند، از روش غیرمستقیم به کمک عناصری مانند گفت وگو، بیان احساسات، افکار و روحیات بهره می گیرد که نقش گفت و گو در این باره برجسته تر می نماید.