نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
بهمن اقازاده؛ عبدالاحد غیبی؛ مهین حاجی زاده؛ حسن اسماعیل زاده
چکیده
نشانهشناسی ادبی به عنوان یکی از شیوههای نقد ادبی به بررسی ساختار دلالتی آثار ادبی میپردازد و با تحلیل جهان درون متن، نقش نشانههای زبانی در ساخت و تولید معنای اثر ادبی را بیان میکند. نظریۀ نشانهشناسی پیرس از روشهای نقدی مناسب برای تحلیل آثار منظوم است که نشانه را به سه بخش بازنمون، موضوع و تفسیر تقسیم میکند. در این نظریه ...
بیشتر
نشانهشناسی ادبی به عنوان یکی از شیوههای نقد ادبی به بررسی ساختار دلالتی آثار ادبی میپردازد و با تحلیل جهان درون متن، نقش نشانههای زبانی در ساخت و تولید معنای اثر ادبی را بیان میکند. نظریۀ نشانهشناسی پیرس از روشهای نقدی مناسب برای تحلیل آثار منظوم است که نشانه را به سه بخش بازنمون، موضوع و تفسیر تقسیم میکند. در این نظریه مفهوم نشانه و شکل نهایی آن از ارتباط این سه جزء با هم تشکیل میشود. در شعر معاصر، شاعر به کمک نشانههای زبانی مضمونهای شعریاش را خلق میکند و به شکلی کنایی و غیرصریح اغراض شعری خود را بیان میدارد. محمد آدم شاعر مصری از شاعران نوگرایی است که مفهوم مرگ در اشعارش بازتاب وسیعی دارد و نشانهها در خلق مضمونهای شعریاش در مورد مرگ نقش مهمی ایفا میکند. مقاله حاضر میکوشد با تأکید بر نظریۀ نشانهشناسی پیرس و همچنین استفاده از مبانی نشانهشناسی رمزگانها، نشانههای مربوط به مفهوم مرگ را در اشعار محمد آدم تحلیل کند و وجوه پنهان متن شعر او را آشکار سازد. دادههای پژوهش حاکی از آن است که آدم از طریق بازنمون و تصاویر شعری و حالات مرئی همچون تصویر سقوط سنگها و عنکبوتهای بزرگ و ... روساخت متن خود را میسازد و به کمک موضوع و با ذکر جزئیات، برخی ویژگیهای مرگ نظیر ترسناک بودن و ناشناخته بودن آن، مفهوم نشانههای مربوط به مرگ را گسترش میدهد و در پایان با کمک تفسیر، مفهوم نشانه را تکمیل میکند و نگرش کلی خود نسبت به مقولۀ مرگ و زندگی را بیان میکند.
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
امیر فرهنگ دوست؛ عبدالاحد غیبی؛ مهین حاجی زاده
چکیده
بحث از من و مواجههاش با دیگری یا «جز من» از کهنترین و بنیادیترین موضوعات علوم شناختی بالأخص فلسفه است. این موضوع در فلسفۀ جدید بهشکل ویژهای مطمح-نظر نظریهپردازان قرار گرفته است. در این میان، «مارتین هایدگر» با شیوۀ پدیدارشناسانی هرمنوتیک خود، جزئیات جدید و عمیقی از آن را به منصۀ ظهور رسانده است. گرچه زبان و ...
بیشتر
بحث از من و مواجههاش با دیگری یا «جز من» از کهنترین و بنیادیترین موضوعات علوم شناختی بالأخص فلسفه است. این موضوع در فلسفۀ جدید بهشکل ویژهای مطمح-نظر نظریهپردازان قرار گرفته است. در این میان، «مارتین هایدگر» با شیوۀ پدیدارشناسانی هرمنوتیک خود، جزئیات جدید و عمیقی از آن را به منصۀ ظهور رسانده است. گرچه زبان و واژگان برساخته و پرپیچوخم او دریافت آراءش را در سختترین حالت خود قرار داده، اما در قرائت فیلسوفان بعد از او جزئیات عالمگیری از آن در ذیل وجود، موجود و نسبتش با خود، دیگری و جهان آشکار شده است. این پژوهش درصدد است تا با بهره جستن از اندیشه و روشمندی این فیسوف آلمانی، نسبتهای «دازاین» یا همان هستنده را با دیگری در رمان «أقودُک إلی غیری» از «عائشة أرناؤوط»، شاعر و نویسندۀ سوری-آلبانیایی بکاود. نتایج برآمده از شیوۀ توصیفی تحلیلی این جستار حکایت از آن دارد که أرناؤوط طرح داستانیاش را بیتوجه به نگرۀ هایدگر درنینداخته است؛ چه رمانش که موضوع من و دیگری از پیشانینوشت آن هویدا است در ذیل مؤلفههایی چون «همبودی»، «گفتمان تفسیری»، «دگرپروایی» و «پرتابشدگی» که مواجۀ دازاین و دیگری را ساختمند کرده، قابل تطبیق است؛ مقولاتی که در ارتباطِ «مریم» -قهرمان داستان- با شخصیتهای اصلی و فرعی رمان بهنحو پرنمودی تعقیب میشود.
سولماز پرشور؛ مهین حاجی زاده؛ عبدالاحد غیبی؛ حمید ولی زاده
چکیده
تحلیل گفتمان مجموعهای از رویکردهای میانرشتهای است که در قلمروهای مختلف ادبی و غیر ادبی مورد استفاده قرار میگیرد. میشل فوکو پسامدرن فرانسوی نقش بنیادی در تکوین تحلیل گفتمان بهعهده دارد. نگرش او به گفتمان، بسیار متفاوت از نگرشهای رایج به گفتمان در زبان-شناسی است. فوکو نه تنها گفتمان را بزرگتر از زبان به حساب میآورد؛ بلکه ...
بیشتر
تحلیل گفتمان مجموعهای از رویکردهای میانرشتهای است که در قلمروهای مختلف ادبی و غیر ادبی مورد استفاده قرار میگیرد. میشل فوکو پسامدرن فرانسوی نقش بنیادی در تکوین تحلیل گفتمان بهعهده دارد. نگرش او به گفتمان، بسیار متفاوت از نگرشهای رایج به گفتمان در زبان-شناسی است. فوکو نه تنها گفتمان را بزرگتر از زبان به حساب میآورد؛ بلکه تحت تأثیر نیچه، قدرت را علتالعلل همة امور میداند و بر این باور است که قدرت تنها از بالا به پایین اعمال نمی-شود بلکه قدرت در هر لایه و سطحی از جامعه نفوذ کرده است. جستار حاضر در صدد است تا با رویکرد توصیفی-تحلیلی گفتمانهایی که در رمان "وطن من زجاج"، قدرت از طریق آنها اعمال میشود را مشخص و به عکسالعملی که از سوی مفعولان قدرت در مقابل فاعلان قدرت انجامشده است بپردازد. نتایج پژوهش نشان میدهد؛ گفتمانهای مختلفی از جمله گفتمان قدرت استعمارگر، گفتمان جبهة آزادیبخش ملی، گفتمان قدرت در خانواده، گفتمان جنسیت، گفتمان فرادستان و گفتمان فرهنگ بیگانه در این رمان حضور دارند و هر یک از این گفتمانها به نوعی در ساختارهای قدرت و ساختار فرهنگی جامعه نقش ایفا میکنند.
فاطمه تنها؛ مهین حاجی زاده؛ ابوالحسن امین مقدسی؛ عبدالاحد غیبی
چکیده
رهیافت نشانهشناسی مایکل ریفاتر متکی بر ساختارگرایی و واکنش خواننده است و در پی بررسی ارجاع نشانهها به یکدیگر در درونِ متن برای ایجاد شبکهای بههم پیوسته از نشانهها است. اساس این نظریه کشف شبکه معنایی شعر بر پایه تفسیر بر اساس توانش ادبی خواننده است و میکوشد خاستگاه متن را از طریق عبور از خوانش اکتشافی به خوانش پسکنشانه ...
بیشتر
رهیافت نشانهشناسی مایکل ریفاتر متکی بر ساختارگرایی و واکنش خواننده است و در پی بررسی ارجاع نشانهها به یکدیگر در درونِ متن برای ایجاد شبکهای بههم پیوسته از نشانهها است. اساس این نظریه کشف شبکه معنایی شعر بر پایه تفسیر بر اساس توانش ادبی خواننده است و میکوشد خاستگاه متن را از طریق عبور از خوانش اکتشافی به خوانش پسکنشانه کشف نماید. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در صدد تحلیل و بررسی فرآیندهای نشانهپردازی قصیده «رحلة ثانیة لجلجامش» جواد الحطاب بر اساس نظریه ریفاتر برای دریافت لایههای پنهان متن است. سه انباشت جستجو و حرکت، ویرانی و نابودی، و غربت و هجران معنابنهای اصلی قصیده را تشکیل میدهد و چهار منظومۀ توصیفی فقر و بدبختی، مرگ و ایستایی، تاریکی و اختناق و دست یافتن به رستاخیزی و بیداری بیانگر فضای فکری حاکم بر قصیده است. هیپوگرامهای قصیده نیز بر محور ظلم و استکبار، اختناق و عدم آزادی بیان و اندیشه، سایه افکندن ناامیدی بر جامعه و تلاش برای رستاخیز و انقلاب میچرخد و ماتریس ساختاری قصیده با دغدغه و نگرانی شاعر آغاز میشود و با جستجوی هادی و منجی ادامه یافته به ناامیدی و مرگ کشیده شده و در نهایت به رستاخیزی، نوزایی و امید منتهی میشود.
مسعود باوان پوری؛ عبدالاحد غیبی؛ مهین حاجی زاده؛ خلیل پروینی
چکیده
نشانهشناسی یکی از پژوهش های میانرشتهای است که به تحلیل نشانهها و درک معانی نهفته در آنها میپردازد. ارتباط غیرکلامی نیز یکی از شاخههای نشانهشناسی است که انواع رفتارهای حرکتی افراد از جمله حالات چهره، حرکتهای بدن، ژستها و حرکتهای تنظیم مکالمه و ... را در بر میگیرد. همچنین طرز قرار گرفتن، ایستادن، طرز لباس پوشیدن، ...
بیشتر
نشانهشناسی یکی از پژوهش های میانرشتهای است که به تحلیل نشانهها و درک معانی نهفته در آنها میپردازد. ارتباط غیرکلامی نیز یکی از شاخههای نشانهشناسی است که انواع رفتارهای حرکتی افراد از جمله حالات چهره، حرکتهای بدن، ژستها و حرکتهای تنظیم مکالمه و ... را در بر میگیرد. همچنین طرز قرار گرفتن، ایستادن، طرز لباس پوشیدن، ارتباطات چهرهای، اشارات اندامی، پیرازبان، و ... نشانههای ارتباط غیرکلامی هستند که میتوانند به صورت مستقل پیامی را منتقل نمایند و یا کمک کنند تا پیامهای کلامی تأثیرگذارتر شوند. این نوع ارتباطات دارای شش کارکرد تکمیل کردن، تکذیب کردن، تکرار کردن، کنترل کردن، جانشینی و تأکیدی میباشد. در این راستا پژوهش حاضر درصدد است رمان الطلیانی اثر شکری المبخوت، نویسندۀ معاصر تونسی، را از منظر نشانههای ارتباط غیرکلامی از جمله حالات چهره، حالات چشم، چشایی و ... مورد بررسی قرار دهد. این خوانشِ تازه از متن سبب میشود تا خواننده، پیامهایی که نویسنده از طریق عناصر غیرکلامی به وی منتقل نموده را رمزگشایی نماید. اهمیت رمان الطلیانی به انتخاب آن به عنوان جایزۀ پوکر در سال 2015م برمیگردد و بررسی آن از منظر نشانهشناسی ضرورت اصلی پژوهش حاضر است. نتایج پژوهش نشانگر آن است که المبخوت از حالتهای مختلف چهره و کارکردهای مربوط به آن، بیشترین بهره را برده است. وی از این حالتها برای بیان مواردی مانند ترس از وقوع امری عجیب، رضایت، تمسخر و .... استفاده کرده است. در کنار این موارد حالتها و اندامهای دیگری نیز در رساندن پیامهای نویسنده دخیل هستند و بیشترین کارکردهای این پیامها، کارکرد جانشینی است.
عبدالاحد غیبی؛ پروین خلیلی؛ مسعود باوان پوری
چکیده
رمان های اجتماعی بیش از هر اثر دیگر می توانند بستری مناسب برای بازتاب حوادث و واقعیتهای جامعه باشند. رمان "قلبُ اللیل" از برجسته ترین آثار نجیب محفوظ است که به خوبی توانسته برخی حوادث و رویدادهای اجتماعی معاصر را در مصر بازتاب دهد. از جمله ی این حوادث مهم، تقابل میان سنّت و مدرنیته است که با هنرمندی و ظرافت خاصی در این رمان به تصویر کشیده ...
بیشتر
رمان های اجتماعی بیش از هر اثر دیگر می توانند بستری مناسب برای بازتاب حوادث و واقعیتهای جامعه باشند. رمان "قلبُ اللیل" از برجسته ترین آثار نجیب محفوظ است که به خوبی توانسته برخی حوادث و رویدادهای اجتماعی معاصر را در مصر بازتاب دهد. از جمله ی این حوادث مهم، تقابل میان سنّت و مدرنیته است که با هنرمندی و ظرافت خاصی در این رمان به تصویر کشیده شده است. مقاله-ی حاضر در صدد آن است که با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تقابل سنّت و مدرنیته در رمان "قلبُ اللیل" و موضعگیری نویسنده در خصوص این گفتمان بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که نجیب محفوظ، به هر دو مقوله نظر داشته است؛ نویسنده در این دوره ی گذارِ اجتماعی فرهنگی، جریانی میانه را بر میگزیند و تعادل و توازن را به نمایش می گذارد؛ او خواستار جنبه های مثبت سنّت و تجدّد بوده و می کوشد آن دو را با یکدیگر سازش دهد. نجیب هم چنین خاطر نشان می کند که از نظر فلسفی، حرکتِ زندگی بر مداری واحد هم چون غرایز و طبیعت یا عقل گراییِ محض به شکست و نابودی می گراید؛ به باور او توجه به سنت گراییِ صرف بدون وارد شدن به دنیای مدرن، یا کنار گذاشتن سنت ها و ورود به جهان مدرنیته نیز عاقبتی جز شکست انسان به دنبال نخواهد داشت چرا که همه ی نیازهای فرد در سایه ی زندگی تک بُعدی برآورده نمی شود.
عبدالاحد غیبی؛ رویا بدخشان
دوره 7، شماره 24 ، مرداد 1395، ، صفحه 108-85
چکیده
رال الطحاوی (1968م) یکی از نویسندگان فمینیست مصری است که به سبب سبک نوشتاری خاص خود، در میان رمان نویسان ادبیات معاصر مصر شهره گشته است و هنر داستان نویسی خود را با نگرشی فمینیستی، بیشتر در قالب نقد جامعة مردسالاری عرضه می دارد. رمان «بروکلین هایتس»، یکی از برجسته ترین اثر الطحاوی است که نویسنده در این اثر به جهانی ...
بیشتر
رال الطحاوی (1968م) یکی از نویسندگان فمینیست مصری است که به سبب سبک نوشتاری خاص خود، در میان رمان نویسان ادبیات معاصر مصر شهره گشته است و هنر داستان نویسی خود را با نگرشی فمینیستی، بیشتر در قالب نقد جامعة مردسالاری عرضه می دارد. رمان «بروکلین هایتس»، یکی از برجسته ترین اثر الطحاوی است که نویسنده در این اثر به جهانی فراتر از جهان عرب گام نهاده است و از پس سیمای زنی مهاجر، از آمال و آلام مهاجران عرب بویژه زنان مهاجر در غرب پرده برمی دارد و عقاید اصول گرایانة خود را با انواع تکنیک های داستانی (زمان، مکان، شخصیت و...)، هنرمندانه به نمایش می گذارد. هرچند رمان بروکلین هایتس اثری است که جنبة فمینیستی دارد، بررسی و تحلیل عناصر و تکنیک های سازندة موجود در آن، بیان کنندة ذوق هنری الطحاوی در عرصة داستان نویسی است. جستار حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و بررسی شواهد درون متنی به واکاوی و تبیین تکنیک های سازندة رمان بروکلین هایتس پرداخته است. نتیجة آن مبین آن است که نویسنده، همة عناصر را در خدمت محتوا و درون مایة داستان- که همان نقد فمینیستیِ دو فرهنگ متضاد (شرق و غرب) است- به کار گرفته که از میان این عناصر، عنصر مکان نمودی برجسته دارد. نویسنده با پررنگ جلوه دادن عنصر مکان، از یک سوی تقابل دو فرهنگ شرق و غرب را نشان می دهد و از دیگر سوی، با حضور قهرمان داستان در هر یک از مکان های مذکور در رمان، نوعی حس نوستالژیک را در او بر می انگیزد.
عبدالاحد غیبی؛ رباب پورمحمود
دوره 2، شماره 4 ، شهریور 1390، ، صفحه 125-150
چکیده
تاریخ هنر و ادب اروپا در دهه¬های نخستین قرن نوزدهم، شاهد ظهور مکتب ادبی نوینی با عنوان رمانتیسم بود. این مکتب ادبی نوظهور به سرعت توانست ادبیات ملل دیگر جهان را هم تحت تأثیر قرار دهد. مشرق زمین به ویژه کشورهای عربی و ایران نیز در پی گسترش ارتباطات با غرب، میزبان این نحله¬ی فکری _ ادبی جدید شدند و به تبع آن، شاعران و نویسندگان بزرگی که ...
بیشتر
تاریخ هنر و ادب اروپا در دهه¬های نخستین قرن نوزدهم، شاهد ظهور مکتب ادبی نوینی با عنوان رمانتیسم بود. این مکتب ادبی نوظهور به سرعت توانست ادبیات ملل دیگر جهان را هم تحت تأثیر قرار دهد. مشرق زمین به ویژه کشورهای عربی و ایران نیز در پی گسترش ارتباطات با غرب، میزبان این نحله¬ی فکری _ ادبی جدید شدند و به تبع آن، شاعران و نویسندگان بزرگی که در اندیشه تجدد و نوآوری بودند. به این مکتب نوپا گرویدند. ابراهیم ناجی، شاعر معاصر مصر و محمد حسین شهریار، شاعر معاصر ایران زمین از جمله شاعرانی بودند که سعی داشتند اندیشه-های رمانتیکی را در ادبیات سرزمین خویش بارور سازند. آثار این دو شاعر به حق آیینه¬ی تمام نمای لطیف¬ترین مضامین و مفاهیم رمانتیکی می¬باشد.
اشعار ناجی و شهریار، مضامین رمانتیکی مشترک بسیاری دارند؛ عشق به عنوان یکی از این مفاهیم، جایگاه در خورِتوجهی را در میان دیگر مضامین به خود اختصاص داده است، عشقی که با شور و اشتیاق در هم می¬آمیزد. در این میان، طبیعت پناهگاه خستگی¬های ناجی و شهریار است؛ هر دو شاعر هنرمندانه آن را با عشق خویش پیوند داده، در دامانش تسلی می¬یابند. ناجی و شهریار به گونه¬ای این مفاهیم را با عنصر عاطفه و خیال می آرایند که در قلب و جان مشتاقان شعر و ادب تأثیر عمیق و توصیف ناپذیری می¬گذارد. مقاله ی حاضر می کوشد با رجوع به دیوانهای شعر ناجی و شهریار، آن دسته از اشعار این دو شاعر بزرگ ایران و مصر را که به لحاظ تعبیر و مضمون، قرابت و شباهت عمیقی میان آنها حاکم است و مفاهیم رمانتیکی در آنها نمود بیشتری دارد با رویکردی تطبیقی مورد بررسی قرار دهد.