نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
مهدی برزگر؛ حسن مجیدی؛ حجت اله فسنقری؛ مصطفی مهدوی آرا
چکیده
"ساختگرایی تکوینی" یعنی اثر ادبی محصول ساختار ذهنی افرادی است که نویسنده به آنها تعلق دارد؛ براین اساس میان ساختار محیط اجتماعی و ساختار آثار ادبی همخوانی وجود دارد. وظیفه منتقد اجتماعی کشف رابطة جهان اثر با ساختارهای ذهنی طبقات اجتماعی به منظور فهم بهتر آثار ادبی است. اباظه یکی از نویسندگان متعهد مصر است که هنر داستاننویسی ...
بیشتر
"ساختگرایی تکوینی" یعنی اثر ادبی محصول ساختار ذهنی افرادی است که نویسنده به آنها تعلق دارد؛ براین اساس میان ساختار محیط اجتماعی و ساختار آثار ادبی همخوانی وجود دارد. وظیفه منتقد اجتماعی کشف رابطة جهان اثر با ساختارهای ذهنی طبقات اجتماعی به منظور فهم بهتر آثار ادبی است. اباظه یکی از نویسندگان متعهد مصر است که هنر داستاننویسی را در خدمت پیشرفت جامعه قرار داد. نویسنده در رمان «ثُمَّ تَشرَقُ الشَّمس» از هنر شخصیتپردازی در جهت ارتقای سطح آگاهی طبقاتی و انسجامبخشی به آرمانها، اندیشه و افکار جامعه بهره میبرد. این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و در پرتو نظریة ساختگرایی گلدمن کوشیدهاست میزان موفقیت اباظه را در خلق رمان به عنوان ساختار معنادار و انسجامبخشی به جهاننگری طبقات اجتماعی جامعة مصر تبیین نماید. ساختارهای معنادار درون متن، درونمایههای تکرار شوندة اجتماعی و نوع دیدگاه طبقاتی نویسنده از مقولة جهاننگری پنهان در اثر ادبی است که نویسنده با هنر شخصیتپردازی و با استفاده از خصوصیات ظاهری، گفتاری، لحن و زبان شخصیتها آن را عیان میسازد. نتایج نشان میدهد که نویسنده با استفاده از هنر داستاننویسی تصویری از واقعیتها، اندیشهها و ارزشهای جامعه ترسیم میکند و در دنیای خیالیِ رمان، بدانها انسجام میبخشد. تنوع آوایی و انعکاس صداهای گوناگون از زبان شخصیتهای اصلی و فرعی و تناظر میان پیرنگ و شخصیتهای داستانی با ساختارهای محیطی جلوة هنری اثر ادبی است که جهاننگری و آگاهی طبقاتی جامعة مصر را ترسیم مینماید.
حسن مجیدی؛ زینب جعفرنژاد؛ حجت اله فسنقری؛ مصطفی مهدوی آرا
چکیده
ملفین سیمون عالم اجتماع لعب دورًا رئیسیًا فی تحلیل اشکالیة الاغتراب عن النهج الاجتماعی وأعطاه أبعادًا معینة؛ نظراً لأهمیّة ظاهرة الاغتراب کظاهرة ظلّت ملازمة للإنسان منذ فترة طویلة، وزادت حدتها وتوغّلها فی عصر العولمة، وفرض نفسها علی الأدب باعتبار الأدب مرآة عاکسة للمجتمعات، ولأن الروایة هی تجسید لاستجابة إنسانیة لرؤیة العالم ...
بیشتر
ملفین سیمون عالم اجتماع لعب دورًا رئیسیًا فی تحلیل اشکالیة الاغتراب عن النهج الاجتماعی وأعطاه أبعادًا معینة؛ نظراً لأهمیّة ظاهرة الاغتراب کظاهرة ظلّت ملازمة للإنسان منذ فترة طویلة، وزادت حدتها وتوغّلها فی عصر العولمة، وفرض نفسها علی الأدب باعتبار الأدب مرآة عاکسة للمجتمعات، ولأن الروایة هی تجسید لاستجابة إنسانیة لرؤیة العالم وعلی أنّ هذه الظاهرة لازالت معقدة وتحتاج إلى مزید من الدراسات، قام هذا البحث لدراسة روایة "الکافرة" لعلی بدر وتحلیل أهمّ مظاهر الإغتراب فیها علی أساس المنهج الوصفی-التحلیلی. وقد أسفرت النتائج عن أنّ قضیة الاغتراب و مظاهرها یعنی الشعور بالعجز، واللامعنى، واللامعیاریة، والعزلة الإجتماعیّة، والکراهیة الذاتیة واضحة فی سلوک شخصیات الروایة وطریقة تعاملهم مع المشاکل وطریقة اتخاذ قراراتهم وهذا لیس فریدًا بالنسبة إلى صوفیا، بطلة القصة وأسرتها الّتی تسکن العراق، بل أن أدریان الذی نشأ فی لبنان ولجأ إلى بلجیکا هو أیضا یعانی من هذه المشکلة؛ ویمکن اعتبار اغتراب أدریان من نوع اللامعنی والشعور بالعزلة الاجتماعیة وأما اغتراب صوفیا هو العجز.
حسن مجیدی؛ محمد غفوری فر؛ جواد عابدی
دوره 6، شماره 20 ، مرداد 1394، ، صفحه 139-162
چکیده
ادبیات به دلیل ماهیت و حوزة گستردهاش، با سایر رشتههای علوم انسانی اشتراک و تناسب موضوعی دارد. از این رو، قابلیت انجام پژوهشهای بین رشتهای در آن امکان پذیر است. در این میان رابطة ادبیات و علم روانشناسی از اهمیت و عمق زیادی برخوردار است؛ بگونهای که نقد و تحلیل اثر ادبی از منظر روانشناسی برای شناخت شخصیت صاحب اثر، یکی از برجستهترین ...
بیشتر
ادبیات به دلیل ماهیت و حوزة گستردهاش، با سایر رشتههای علوم انسانی اشتراک و تناسب موضوعی دارد. از این رو، قابلیت انجام پژوهشهای بین رشتهای در آن امکان پذیر است. در این میان رابطة ادبیات و علم روانشناسی از اهمیت و عمق زیادی برخوردار است؛ بگونهای که نقد و تحلیل اثر ادبی از منظر روانشناسی برای شناخت شخصیت صاحب اثر، یکی از برجستهترین روشهای نقدی است. اشعار شاعران یکی از آثار ادبی است که بازتاب و انعکاس راستین شخصیت آفریننده آثار در آن نمود پیدا میکند. ابنرومی یک از شاعران برجسته عصر عباسی است که زندگی روی خوشی به وی نشان نداد و همواره غرق در مصیب و بلا بود، و در وجود خود حقارتهای جسمانی و اجتماعی را احساس میکرد، در نتیجه اشعار وی عرصة جولان عقدههای روانی اوست. این پژوهش در تلاش است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی، شخصیت ابن رومی را از رهگذر اشعارش با رویکرد نقد روانشناسی در چارچوب نظریة عقدة حقارت آلفرد آدلر بررسی و تحلیل کند. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که حضور احساساتی نظیر حسادت، بدبینی، تنفر، ترس در وجود ابن رومی، نشان از نهادینه بودن عقدة حقارت در شخصیت او دارد.