فاطمه بوعذار؛ حسین مهتدی؛ رسول بلاوی؛ محمدجواد پورعابد
چکیده
من النظریات التی لاقت رواجًا أکادیمیًا فی الحقل الأدبی واللسانی، هی النظریة التداولیة، التی اتخذت اللغة وأفعالها مساحة لاختباراتها التحلیلیة، ذلک أنّها عکس المدرسة الشکلانیة لا تعنی باللغة وحدها، إنّما تبحث عما یقع خلف اللغة، بمعنى أنّها تأخذ بتحلیل الجانب غیر المکشوف فی النص، فتعید صیاغته وکشفه على ضوءها، وعلیه أجریت دراسات ...
بیشتر
من النظریات التی لاقت رواجًا أکادیمیًا فی الحقل الأدبی واللسانی، هی النظریة التداولیة، التی اتخذت اللغة وأفعالها مساحة لاختباراتها التحلیلیة، ذلک أنّها عکس المدرسة الشکلانیة لا تعنی باللغة وحدها، إنّما تبحث عما یقع خلف اللغة، بمعنى أنّها تأخذ بتحلیل الجانب غیر المکشوف فی النص، فتعید صیاغته وکشفه على ضوءها، وعلیه أجریت دراسات کثیرة على أعمال أدبیة کبیرة، سواء کان فی الأدب السردی أو الشعری، وقد تأثر المجال الأکادیمی العربی بهذه النظریة فرحبت به الأوساط الأکادیمیة العربیة، لذلک اتخذت هذه الدراسة النظریة التداولیة منهجًا لتحلیل مستوى الخطاب وإمکانیاته فی دیوان "الخیل والرماد" للشاعرة حصة البادی، ذلک بمساعدة آلیات المنهج التی أفردت لها الدراسة عدة محاور، وهی الإشاریات وأفعال الکلام والإنجازیة المباشرة وغیر المباشرة، إذ إنّ هذه الدراسة التحلیلیة تهدف إلى تحلیل الخطاب الشعری من خلال الأفعال، والظروف الاجتماعیة والنفسیة والسیاسیة التی أحاطت بالخطاب الشعری الأدبی لحصة البادی، ومدى تواشج هذه الظروف بالذات الکاتبة معتمدة علی الأسلوب التوصیفی-التحلیلی، وأهم ما توصّل إلیه هذا البحث أنّ الخطاب بأوجهه العدیدة یتطلب التداول من الشخص بعینه إلى مجموعة محددة، ویصح العکس أیضًا، لا سیما وأنّ الرسالة المتداولة من المرسِل إلى المرسل إلیه تحمل خلف لغتها قصدیة کاتبها، کما أنّ الدراسة رصدت حضورًا لافتًا للأفعال الإشاریة فی الدیوان وکانت تحیل إلى قضایا شمولیة وعامة تتناسب مع القارئ العام، موجِّهة له خطابها العام مما أسهمت فی تشکیل الرؤی التواصلیة بین الشاعرة ومتلقیها، فیما کانت الأفعال الکلامیة غیر مباشریة فی أغلبها وتأثیریة لکونها تطرح مشاعر الذات الکاتبة تجاه الأحداث الکونیة.
زینب فیضی؛ حسین مهتدی؛ سید حیدر فرع شیرازی؛ حسین فقیه
چکیده
استعاره مفهومی در رویکرى معناشناسی شناختی در پی آن است تا مفاهیم انتزاعی را در قالب مفاهیمی ملموس بیان کند. قرآن کریم با سرشت استعاری خود با ابزار استعاره مفهومی مفاهیم بسیار پیچیده از امور غیبی مانند مفهوم انتزاعی حیات آخرت را با زبانی ساده و قابل شناخت به بشریت عرضه کردهاست. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی با مفهومسازی نامنگاشت ...
بیشتر
استعاره مفهومی در رویکرى معناشناسی شناختی در پی آن است تا مفاهیم انتزاعی را در قالب مفاهیمی ملموس بیان کند. قرآن کریم با سرشت استعاری خود با ابزار استعاره مفهومی مفاهیم بسیار پیچیده از امور غیبی مانند مفهوم انتزاعی حیات آخرت را با زبانی ساده و قابل شناخت به بشریت عرضه کردهاست. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی با مفهومسازی نامنگاشت «آخرت سفر است» در قرآن کریم براساس نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسن به تبیین نگاشت تناظرهای نظاممند حوزه مبدأ بر حوزه مقصد در این استعاره مفهومی میپردازد. این نامنگاشت از الگوهای استعاری بسیار مناسب برای به تصویر کشیدن «آخرت» بهعنوان حوزه انتزاعی مقصد در ساختار ملموس «سفر» بهعنوان حوزه مبدأ میباشد. نگاشت حوزه مبدأ بر حوزه مقصد چارچوب اصلی پژوهش حاضر را تشکیل میدهد. نامنگاشت «آخرت سفر است» با نگاهی نظاممند و الگوبرداریهای خلاقانه مفهوم پیچیده و انتزاعی سرای وسیع و ناشناخته حیات اخروی را در ساختار مفهوم عینی و شناخته شده سفر قابل فهم و ملموس مینماید. مؤلفههای متناظر با ارکان سفر آخرت به چهار بخش تقسیم میشود. نگارندگان در این مقاله به شناسایی این تناظرهای مفهومی از حوزه مبدأ به مقصد و ترسیم نمودار نگاشت احکام قلمروی مبدأ بر مقصد میپردازند. وجود تناظرهای نظاممند میان دو حوزه «آخرت» و حوزه «سفر» علاوه براینکه تأییدی دیگر بر اعجاز قرآن کریم در بهرهمندی از نظام مفهومی کاملاً ساختارمند و منسجم است؛ باعث درک بهتر مفهوم ماورائی آخرت در تصویر مفاهیم آشنا و تجربی در مخاطبان قرآنی برای تلاش در جهت تهذیب نفوس و اصلاح امورشان در دنیا میباشد.
حسین مهتدی
چکیده
لارنس کُلبِرگ از نظریهپردازان و پیشگامان روانشناسی رشد و ادامه دهندۀ نظریۀ پیاژه در زمینه رشد اخلاقی است که مراحل جدیدی را به آن افزود. کُلبِرگ تحول رشد اخلاقی افراد را در 3 سطح پیش قراردادی و قراردادی و فرا قراردادی و هر سطح را در 2 مرحله طبقهبندی کرد. او برای دستیافتن به این طبقهبندی معماهایی را مطرح کرد و بر اساس چگونگی استدلال ...
بیشتر
لارنس کُلبِرگ از نظریهپردازان و پیشگامان روانشناسی رشد و ادامه دهندۀ نظریۀ پیاژه در زمینه رشد اخلاقی است که مراحل جدیدی را به آن افزود. کُلبِرگ تحول رشد اخلاقی افراد را در 3 سطح پیش قراردادی و قراردادی و فرا قراردادی و هر سطح را در 2 مرحله طبقهبندی کرد. او برای دستیافتن به این طبقهبندی معماهایی را مطرح کرد و بر اساس چگونگی استدلال پاسخ دهندگان سطح رشد اخلاقی آنان را تعیین میکرد. مراحل پیشنهادی کُلبِرگ بیانگر یک نوع جهانبینی وسیع بود که از تمرکز بر نتیجۀ مادی عمل شروع میشود و از خلال توجه به فرد، توجه به گروه، به روابط اجتماعی و به قانون و بالاخره به نسبیت قانونها و اصول ارزشهای جهانی میرسد. هدف پژوهش حاضر بررسی روانشناختی مراحل تحول رشد اخلاقی دانشآموزان مقطع متوسطۀ اول و دوم در داستان «صراخ القبور» اثر جبران خلیل جبران بر اساس نظریۀ کُلبِرگ است. بر این اساس با توجه به چگونگی استدلال افراد در پاسخدهی، مراحل رشد اخلاقی آنان تعیین میگردد. مهمترین نتایج پژوهش نشان میدهد که، تمام شش مرحلۀ رشد اخلاقی کُلبِرگ در داستان «صُراخ القبور» باتوجه به استدلالهای افراد قابل اجرا است؛ همچنین جبران باتوجه جملاتی که در پایان داستان میآورد و نگاه فراقراردادی به مسائل، به اصول جهانی و ادبیاتی انسانگرا باور دارد؛ بر این اساس او در مرحلۀ 6 و در اوج رشدیافتگی اخلاقی قرار میگیرد. نگارنده با استفاده از نظریههای روانشناسی رشد و به شیوۀ استقرایی و تقسیم پرسشنامه در میان دانشآموزان مقطع متوسطۀ اول و دوم به واکاوی این مهم میپردازد.