الهام مریمی؛ احمدرضا حیدریان شهری؛ بهار صدیقی
چکیده
مکان، خاستگاهی اجتماعی و بستری برای سازۀ فرهنگ و کنش متقابل افراد قلمداد میشود و مطابق با نگرش و ایدئولوژی حاکم بر جامعه، ویژگیهای فرهنگی و کارکردهای متعددی در کالبد آن تجلی مییابد. در سالهای اخیر، تکاپوی زنان عرب برای احراز هویت مستقل در جامعه سنتی، موضوع اصلی رمانهای نویسندگان زن در این جوامع را بهخود اختصاص داده ...
بیشتر
مکان، خاستگاهی اجتماعی و بستری برای سازۀ فرهنگ و کنش متقابل افراد قلمداد میشود و مطابق با نگرش و ایدئولوژی حاکم بر جامعه، ویژگیهای فرهنگی و کارکردهای متعددی در کالبد آن تجلی مییابد. در سالهای اخیر، تکاپوی زنان عرب برای احراز هویت مستقل در جامعه سنتی، موضوع اصلی رمانهای نویسندگان زن در این جوامع را بهخود اختصاص داده است. مکان در این آثار، در گسترۀ گفتمانی شخصیتهای زن، کارکردی هویتی و احساسی پیدا میکند. میرال الطحاوی رماننویس فمینیست مصری یکی از نویسندگانی است که در آثارش توجه ویژهای به مکان در راستای بازنمایی هویت زن عرب و اوضاع نامناسب او در سایۀ گفتمان سلطه دارد. این پژوهش برآن است که به روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر سه رمان بروکلینهایتس، الباذنجانة الزرقاء و الخباء به بررسی مقولۀ مکان بهعنوان بستری برای شکلگیری شخصیت زن، بپردازد. تلاش قهرمان زن برای عبور از حصارها و تجربه مکانهای مختلف، کراهتش از زندان تن و تن معیوب در سه رمان مذکور نشان میدهد که نویسنده از مکان برای بازنمایی رنج و اندوه زن عرب استفاده کرده است. در این آثار، مکانهای محدود و بسته، بیش از هر چیز بر محدودسازی زن عرب اشاره دارند و این محدودیت آنچنان نهادینه گشته که شخصیت زن حتی در مکانهای باز نیز خود را در زندان دیگری به نام زندان تن تصور میکند؛ از آن روی که اندام جسمی خود را نمیپسندد و ذات و تن دو مقوله رویاروی هم قرار میگیرد.
فاطمه یوسفی؛ حسین سیدی؛ احمد رضا حیدریان شهری؛ بهار صدیقی
چکیده
جریان دیالکتیکی دستگاه اندیشگانی هگل، با حرکت وجودیِ هر موجود متناهی، اندیشهی سوق از متناهی به نامتناهیِ برتر است. این جریان، آشکارکنندهی حضور زندهی کل در جز و در ماوراء جز است. در برآیند مذکور، عنصر داده شده، به لحظهای از کل تبدّلپذیر است. تنِ پسین، نمایش گذار چنین حرکت هگلی است، یعنی حرکتِ گذار روح از خویش به خویش. "عایشه" ...
بیشتر
جریان دیالکتیکی دستگاه اندیشگانی هگل، با حرکت وجودیِ هر موجود متناهی، اندیشهی سوق از متناهی به نامتناهیِ برتر است. این جریان، آشکارکنندهی حضور زندهی کل در جز و در ماوراء جز است. در برآیند مذکور، عنصر داده شده، به لحظهای از کل تبدّلپذیر است. تنِ پسین، نمایش گذار چنین حرکت هگلی است، یعنی حرکتِ گذار روح از خویش به خویش. "عایشه" در شعر بیاتی به آگاهی از خویش همچون موجودی جداباش از روح کلی میرسد یعنی کلی، در فراروی جزئی، عینی میشود و در فرجام در همنهادی یگانه همچون جزئی کرانمند به کلیّت بیکران رجوع میکند تا این جداماندگی و بیگانه گشتگی زائل آید و پس آنگاه به روح خودآگاه بیکران برسد. در این جستارمایه، سعی نمودیم با روش تحلیلی- تطبیقی و با تکیه بر سه پایهی مطرح در دستگاه فلسفی هگل (هستی، نیستی، گردیدن) کارآمدی دیالکتیک هگل در برآیند گذار روح عایشه از خویش به خویش را در شعر عبدالوهاب بیاتی بررسی و تبیین نماییم. بدین ترتیب با تطبیق تنِ پسین عایشه با پایههای دستگاه فلسفی هگل نشان دادیم که تنِ پسین عایشه، به حکم دیالکتیک هگل، به مفاهیمی چون خودآگاهی و آزادی روح در بالاترین حد خود دست مییازد و این آزادی جز از طریق رسیدن به خودآگاهی از وحدت متناهی و نامتناهی حاصل نمیآید بدین سان عایشه- که شخصیتی نمادین در شعر عبدالوهاب بیاتی است- در جهان نمادین یعنی جهان هستی شاعرانه میانجی وجود کلی و جزئی میگردد، لذا نه نمایندهی کلی است و نه نمایندهی جزئی، بلکه نمایندهی هردو است در وحدت و یگانگی آن دو
احمد محمدی نژادپاشاکی؛ احمدرضا حیدریان شهری؛ کلثوم صدیقی؛ حسین سیدی
چکیده
نشانهشناسی به معنای امروزی، عمدتا تحت تاثیر نظریات پیرس، به رشتهای مستقل تبدیل شده است و به مثابهی وجهی بین رشتهای در تحلیل متون مورد استفاده قرار میگیرد. تحلیل نشانه شناسانهی آثار ادبی و به ویژه ادبیات فلسطین میتواند زمینه ساز خوانشی تازه از این متون و هویت بخش گفتمان پایداری و مناسبات بیرونی و درونی آن باشد. در این جستار ...
بیشتر
نشانهشناسی به معنای امروزی، عمدتا تحت تاثیر نظریات پیرس، به رشتهای مستقل تبدیل شده است و به مثابهی وجهی بین رشتهای در تحلیل متون مورد استفاده قرار میگیرد. تحلیل نشانه شناسانهی آثار ادبی و به ویژه ادبیات فلسطین میتواند زمینه ساز خوانشی تازه از این متون و هویت بخش گفتمان پایداری و مناسبات بیرونی و درونی آن باشد. در این جستار با استمداد از رهیافتهای مختلف نشانهشناسی، لایههای فکری و نشانههایی همچون: بینامتنیت، زمان، مکان، شخصیت، روایت، مولف، شگردهای کشف معانی اضافی به همراه رمزگانهای موجود بعنوان مطالعه مورد پژوهانه در سرودههایهارونهاشم رشید و معین بسیسو، مورد ارزیابی قرار میگیرد تا آفاق تازهای را در راستای تصویر هویت بخش فلسطینی در برابر مخاطب سرودههای آنان پدیدار سازد. بر اساس این رویکرد، رمزگانهای مربوط به خالق اثر، زیباشناسی کلام، روابط بینامتنی، زمان و مکان و فُرم این سرودهها نمایان میشود و در شعر آن دو، شماری از نقشها و نشانهها روایت میشوند که ارتباطی استوار با یکدیگر دارند و دنیای پرتلاطم یک زندگی را بازسازی میکنند و میان نشانههای دلپذیر و ناخوشایند در نوسان است. سروده های این سرایندگان در برخی نمونه ها افزون بر سازه ها و عناصر درون متنی بر عناصر فرامتن و سوانح زندگی مولف تکیه دارد که از پربسامدترین نشانههای متنی شعر آنها میتوان به نشانه زمان، شخصیت و مکان اشاره کرد.
احمدرضا حیدریان شهری؛ منیره زیبایی
دوره 7، شماره 21 ، آبان 1394، ، صفحه 65-45
چکیده
نیهیلیسم یا نیستانگاری که معمولاً برای توصیف مذهب نفی مطلق میآید، وضعیتی روانشناختی است که در آن معنای زندگی، هستی و بودن از دست میرود و اوضاعی اضطرابآفرین و یأسآور بر انسان حاکم میگردد. این مکتب پس از پیدایی در روسیه، در نتیجة ویرانیهای حاصل از دو جنگ جهانی رشدی گسترده یافت؛ بگونهای که تفکرات نیهیلیستى به مرور در ...
بیشتر
نیهیلیسم یا نیستانگاری که معمولاً برای توصیف مذهب نفی مطلق میآید، وضعیتی روانشناختی است که در آن معنای زندگی، هستی و بودن از دست میرود و اوضاعی اضطرابآفرین و یأسآور بر انسان حاکم میگردد. این مکتب پس از پیدایی در روسیه، در نتیجة ویرانیهای حاصل از دو جنگ جهانی رشدی گسترده یافت؛ بگونهای که تفکرات نیهیلیستى به مرور در کانون توجه نویسندگان عرب قرار گرفت. هانیراهب از نویسندگان نوگرای معاصر سوری در رمان «شکستخوردگان» به تصویر یکی از شاخههای نیهیلیسم؛ یعنی نیهیلیسم اگزیستانسیالیستی در افکار و افعال قهرمانان رمان میپردازد. مقالة پیشرو، به شیوة توصیفی-تحلیلی به سبب رویکرد نو نویسندة رمان و قابلیت تطبیق مؤلفههای نیهیلیسم بر رمان، سعی در واکاوی نمودهای نیهلیستی در آن دارد. براساس یافتههای پژوهش، نویسنده چون زندگی کنونی را در چارچوب اجتماع مینگرد و انگیزهها را با آزادی انسان دشمن میبیند، آن را تلخ و پوچ مینماید و راهحل را در رهایی از تار و پودهای اجتماع نشان میدهد؛ اما عصیان شخصیتها از آنجایی که تغییری در وقایع جاری جامعه ایجاد نمیکند به لجامگسیختگی، پوچی، بیهدفی و بیثباتی آنان منتهی میگردد.
احمد رضا حیدریان شهری
دوره 5، شماره 15 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 23-1
احمدرضا حیدریان شهری
دوره 4، شماره 9 ، آبان 1391، ، صفحه 83-104