شهلا شکیبایی فر؛ محسن سیفی؛ علی نجفی ایوکی
چکیده
این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه تقابل و همبستگی عنصر زمان در قالب لایهای رمزگانی، با دیگر نظامهای نشانهای میپردازد. هدف از انجام این پژوهش کشف مهمترین نشانههای زمانی و چگونگی بازنمود آنها، همچنین بررسی کارکرد سایر سطوح دلالی در تبیین و پیشبرد این نوع نشانهها میباشد. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که در ...
بیشتر
این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه تقابل و همبستگی عنصر زمان در قالب لایهای رمزگانی، با دیگر نظامهای نشانهای میپردازد. هدف از انجام این پژوهش کشف مهمترین نشانههای زمانی و چگونگی بازنمود آنها، همچنین بررسی کارکرد سایر سطوح دلالی در تبیین و پیشبرد این نوع نشانهها میباشد. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که در نمایشنامه مهرج، زمان به عنوان یک زیررمزگان اجتماعی نقش بسیار مهمی را درشناسایی استعدادهای نهفته متن، مفاهیم ثانویه و ایدئولوژی حاکم بر آن ایفا نموده و دارای ارتباطی تنگاتنگ و معنادار با لایههای دلالی دیگر میباشد، از سویی زمان در آن لایهها تاثیرگذار است ، از سوی دیگر شبکه گستردهای از سطوح متنی همچون مکان، شخصیت پردازی، کشمکش و کنش به شکل صریح و ضمنی بر مفهوم زمان دلالت میکند. همچنین در فضای نمایش نوعی زمان غیرخطی و گسستهنما حاکم است که در نتیجه آشفتگی جهان امروز، تناقض و قاعده گریزی هنجارهای فرهنگی اجتماعی به وجود آمده است.
محسن سیفی؛ فاطمه لطفی مفرد نیاسری
دوره 3، شماره 8 ، شهریور 1391، ، صفحه 140-157
چکیده
یکی از اصولیترین بنمایههای عرفانی اعتقاد به اصل و منشأ الهی و ملکوتی روح است که بهسبب غفلت در عالم پست مادی هبوط کرده و زندانی گشته است و سالک میکوشد آن را از پلیدیها پاک سازد و با علم و معرفت رشد دهد، تا آن هنگام که زمان مرگ فرا رسد و بار دیگر نفس به جایگاه اصلی خویش بازگردد، درحالی که به همه امور نهانی آگاه است.
ابن سینا ...
بیشتر
یکی از اصولیترین بنمایههای عرفانی اعتقاد به اصل و منشأ الهی و ملکوتی روح است که بهسبب غفلت در عالم پست مادی هبوط کرده و زندانی گشته است و سالک میکوشد آن را از پلیدیها پاک سازد و با علم و معرفت رشد دهد، تا آن هنگام که زمان مرگ فرا رسد و بار دیگر نفس به جایگاه اصلی خویش بازگردد، درحالی که به همه امور نهانی آگاه است.
ابن سینا در قصیدة عرفانی «عینیه» این مسأله را محور قرار داده و به تبیین مراحل سیر روح پرداخته است. نسیب عریضه، شاعر معاصر عربی، نیز در قصیدة بلند و مشهور «علی طریق إرم» با الهام از «عینیه»، مراحل سیر نفس را در حرکت به سوی کمال به نظم کشیده است.
نسیب عریضه، در قصیدة «علی طریق ارم» تا حدودی زیاد، متأثر از «عینیه» ابن سیناست که نمود این تأثر، در کاربرد اصطلاحات و مضامین عرفانی همچون وصال، بکاء، بارقه، حجاب و نیز تقابل نور (ملکوت) و تاریکی (دنیای مادی) مشاهده نمود.
این مقاله بر آن است تا ضمن بررسی تطبیقی این دو قصیده و ذکر وجوه تشابه و اختلاف آنها، به تبیین تأثر نسیب عریضه از«عینیه» ابن سینا بپردازد.